سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر از ابتدای دهه مبارک فجر 1395 در تهران آغاز شده است. فیلم سینمایی "ماجرای نیمروز" از جمله فیلمهایی است که در بخش "سودای سیمرغ (سینمای ایران)" نمایش داده شد؛ فیلمی که توجه مردم و منتقدان را بشدت به خود جلب کرد.
آنچه در پی می آید نقدی بر این فیلم است:
"مهدویان" روایت اثرش را از 30 خرداد سال 1360 آغاز کرده است؛ زمانی که هواداران «رجوی» به خیابان ها ریختند و بیانیه سازمان مجاهدین خلق را در بین مردم منتشر کردند و درگیری بین مخالفان و موافقان بنی صدر بالا گرفت. از اینجا موضوع فیلم "ماجرای نیمروز" در پس یکی از جدی ترین تاکتیک های سازمان ــ که همان نفوذ در نهادها و وزارتخانه های حساس کشور بود ــ است شکل می گیرد.
تاکنون در باب گروهک منافقین آثار متنوعی ارائه شده و جنایات این سازمان و ناآرامی های اوایل دهه 60 در بین دست اندرکاران سینما و تلویزیون، علاقه مندان خودش را پیدا کرده است؛ اما فیلم سینمایی "ماجرای نیمروز" از دو جهت، اثری متفاوت است:
1. پرداخت مستقیم به ترورهای مقامات عالی ــ از جمله شهادت «نخست وزیر محمد جواد باهنر» و «رییس جمهور محمدعلی رجایی» و نیز بمب گذاری ساختمان حزب جمهوری اسلامی ــ غالبا از نگاه فیلمسازان پنهان مانده بود. این کار، دقت خاصی به جزئیات را می طلبد که هر کارگردانی از پس آن بر نمی آید.
2. وفادار ماندن به حقایق تاریخی در پرداخت هنری، کار سختی است. اما می توان از این فیلم به عنوان اثری جامع که با نگاهی نو به شرح و شناسایی وقایع می پردازد یاد کرد؛ اثری که در روند تبدیل واقع نمایی به قصه، وجه تاریخی داستان را نیز به شکلی مطلوب حفظ کرده است. مهدویان این برهه حساس از تاریخ ایران را طوری به زبان نمایش ورق زده است که نسل امروز که عموماً اطلاع چندانی از آن زمان ندارند تا انتها با فیلم همراه می شوند.
گذشته از محتوا، در فرم نیز شاهد برجستگی های خاص فیلم سینمایی "ماجرای نیمروز" هستیم:
فضا سازی تهران دهه شصت، معضلی است که اکثر فیمسازان برای ساخت آثار اینچنینی با آن روبرو هستند؛ اما کارگردان بسیار موفق عمل کرده و توانسته فضای اوایل انقلاب را با طراحی صحنه، لباس و چهره پردازی مناسب به نحوی به تصویر بکشد که مخاطب با قصه و بستر تاریخی آن، ارتباط خوبی برقرار کند.
یکی دیگر از دلایلی که باعث می شود تا مخاطب با "ماجرای نیمروز" ارتباط خوبی برقرار کند، حرکت دوربین روی دست است. این تکنیک، روایتی واقع بینانه تر به فیلم بخشیده است.
به لحاظ بازیگری نیز با وجود اینکه ایفای چنین نقش هایی سخت است و دشواری های خاص خودش را دارد، بازی ها و تیپ های ساخته شده قابل باور و در سطح بالایی قرار دارند. گرچه این بازیهای موفق نشان از دانش سینمایی مهدویان دارد که می داند از بازیگر چه بخواهد، اما از حق نباید گذشت که حضور "بازیگران حرفه ای و کار بلد" یکی از مهمترین عوامل موفقیت فیلم اوست.
در فیلم با شخصیت های رئالی روبرو هستیم که بعضاً مجال خنده را هم برای تماشاگری که زیر هجمه ای سنگین از خشونت قرار دارد فراهم می کنند. از جمله آنها «مهرداد احمدیان» در نقش "کمال" است که به اصرار «احمد مهران فر» ــ که یکی از مسؤولین امنیتی کشور است ــ از ارتفاعات "بازی دراز" به تهران آمده تا در عبور دادن کشور از شرایط بحرانی کمک کند و تأکید زیاد او به "عملیاتی شدن" و حالات خاصش، باعث لبخند مخاطب می شود. چینش این شخصیت های رئال در کنار فشار داستان، هم خوانی زیبایی را رقم زده است.
مبارزات خیابانی، ترور مردم عادی، ایجاد بی امنیتی و ... از جمله جنایات منافقین بود که در کشور انجام شد. اینها موضوعاتی نیستند که به راحتی بتوان آنها را ترسیم کرد؛ بلکه نیاز به پردازشی بسیار قوی دارند. مهدویان با به تصویر کشیدن ترورها و انفجارهای مختلف، ترس و خشونت در جامعه و فضای ناامنی و عدم ثبات کشور را به خوبی به تصویر کشیده است. نگاه به شخصیت «مسعود» که تیپی دموکرات منش و روشنفکر دارد، تأثیر این خشونت را در افراد به نمایش گذاشت؛ روشنفکری که او نیز در سکانس های پایانی، بی طاقت از ناامنی ها و ترورها می گوید: "بریزید و بکشید!".
در مقابل وحشت سایه افکنده بر فیلم، با کارشناسان امنیتی ای همراه هستیم که در کنار یکدیگر تلاشی شبانه روزی می کنند تا از رازهای خرداد شصت و اقدامات سازمان مجاهدین خلق (منافقین) رمز گشایی کنند و کشور را که در دو جبهه داخلی و خارجی در حال جنگ است سرپا نگه دارند. اما به دلیل تاکتیک نفوذی که سازمان مجاهدین در پیش گرفته، معمولاً یک گام عقب از تر آنها هستند؛ تا اینکه در نهایت با تلاش های بی وقفه، گره از راز "مدعیان دورغین نفوذ کرده در ارکان نظام" برداشته می شود و کشور به ثبات می رسد.
این دقت در فرم و محتوا دست به دست هم داد تا "ماجرای نیمروز" فیلم موفق و متفاوتی شود و تمام تلاش های انجام شده در تولید آن به سرانجام مطلوب برسد.
شاید تنها اشکالی که بتوان درباره این فیلم مطرح کرد، نمایش عشق "حامد" (با بازی «مهرداد صدیقیان») به "سهیلا" (با بازی «محیا دهقانی») است که با توجه به روایت پیش روی فیلم، هیچ ضرورتی برای پرداخت به آن احساس نمی شد. به عبارت بهتر: بدون نمایش این عشق، فیلم "ماجرای نیمروز" چیزی کم نداشت.
در پایان، "ماجرای نیمروز" به عنوان یک تجربه موفق و درخشان در کارنامه محمدحسین مهدویان ثبت شد. او پیش از این هم با دیگر آثارش در جذب مخاطب موفق عمل کرده بود و می توان گفت که تبحر خاصی در ارائه این سبک از آثار سینمایی پیدا کرده است.
آنچه در پی می آید نقدی بر این فیلم است:
* مشخصات فیلم ماجرای نیمروز
کارگردان: محمدحسین مهدویان ـ تهیهکننده: محمود رضوی (محصول: مؤسسه سیمای مهر) ـ نویسندگان: ابراهیم امینی و محمدحسین مهدویان ـ موسیقی: حبیب خزاییفر ـ فیلمبردار: هادی بهروز ـ صدابردار: هادی ساعدمحکم ـ صداگذار: مهرشاد ملکوتیـ تدوین: سجاد پهلوانزاده ـ طراح گریم: محسن دارسنج ـ طراح صحنه و لباس: بهزاد جعفری ـ مدیر تولید: سعید شرفیکیا ـ جلوههای ویژه: محسن روزبهانی ـ برنامهریز: وحید کاشی ـ دستیار اول کارگردان: عبدالرحیم صاحبالفصول ـ عکاس: سحاب زریباف ـ مجری طرح: کامران حجازی ـ بازیگران: مهرداد صدیقیان، احمد مهرانفر، هادی حجازیفر، مهدی زمینپرداز، محیا دهقانی، لیندا کیانی، حسین مهری، جواد عزتی، مهدی پاکدل و ...* داستان فیلم ماجرای نیمروز
چند روزی از صدور حکم عدم کفایت سیاسی «رییس جمهور ابوالحسن بنی صدر» از سوی مجلس شورای اسلامی می گذرد. «اسدالله لاجوردی» دادستان انقلاب، حکم بازداشت «مسعود رجوی» و «موسی خیابانی» را صادر کرده است. در پی آن، منافقین با انتشار بیانیه ای ورود خود به فاز مبارزه مسلحانه با جمهوری اسلامی را اعلام کرده اند. در محله های پر آشوب تهران و در پیچاپیچ خیایان ها و کوچه ها و پستوی خانه ها، مأموران امنیتی در جستجوی تروریست های مسلحی هستند که به جنگ مردم انقلابی ایران آمده اند...* نقد فیلم ماجرای نیمروز
"ماجرای نیمروز" فیلمی خوب با قصه ای درباره حوادث تاریخ انقلاب اسلامی است. کاری درخشان از «محمدحسین مهدویان» که بجرأت می توان آن را یکی از برجسته ترین و متفاوت ترین آثار سینمایی در ایران دانست. او در این فیلم به یکی از مهمترین ادوار تاریخ معاصر می پردازد؛ دوره ای که "سازمان مجاهدین خلق" یا همان منافقین، وارد فاز مبارزه مسلحانه با انقلاب نوپای اسلامی شدند."مهدویان" روایت اثرش را از 30 خرداد سال 1360 آغاز کرده است؛ زمانی که هواداران «رجوی» به خیابان ها ریختند و بیانیه سازمان مجاهدین خلق را در بین مردم منتشر کردند و درگیری بین مخالفان و موافقان بنی صدر بالا گرفت. از اینجا موضوع فیلم "ماجرای نیمروز" در پس یکی از جدی ترین تاکتیک های سازمان ــ که همان نفوذ در نهادها و وزارتخانه های حساس کشور بود ــ است شکل می گیرد.
تاکنون در باب گروهک منافقین آثار متنوعی ارائه شده و جنایات این سازمان و ناآرامی های اوایل دهه 60 در بین دست اندرکاران سینما و تلویزیون، علاقه مندان خودش را پیدا کرده است؛ اما فیلم سینمایی "ماجرای نیمروز" از دو جهت، اثری متفاوت است:
1. پرداخت مستقیم به ترورهای مقامات عالی ــ از جمله شهادت «نخست وزیر محمد جواد باهنر» و «رییس جمهور محمدعلی رجایی» و نیز بمب گذاری ساختمان حزب جمهوری اسلامی ــ غالبا از نگاه فیلمسازان پنهان مانده بود. این کار، دقت خاصی به جزئیات را می طلبد که هر کارگردانی از پس آن بر نمی آید.
2. وفادار ماندن به حقایق تاریخی در پرداخت هنری، کار سختی است. اما می توان از این فیلم به عنوان اثری جامع که با نگاهی نو به شرح و شناسایی وقایع می پردازد یاد کرد؛ اثری که در روند تبدیل واقع نمایی به قصه، وجه تاریخی داستان را نیز به شکلی مطلوب حفظ کرده است. مهدویان این برهه حساس از تاریخ ایران را طوری به زبان نمایش ورق زده است که نسل امروز که عموماً اطلاع چندانی از آن زمان ندارند تا انتها با فیلم همراه می شوند.
گذشته از محتوا، در فرم نیز شاهد برجستگی های خاص فیلم سینمایی "ماجرای نیمروز" هستیم:
فضا سازی تهران دهه شصت، معضلی است که اکثر فیمسازان برای ساخت آثار اینچنینی با آن روبرو هستند؛ اما کارگردان بسیار موفق عمل کرده و توانسته فضای اوایل انقلاب را با طراحی صحنه، لباس و چهره پردازی مناسب به نحوی به تصویر بکشد که مخاطب با قصه و بستر تاریخی آن، ارتباط خوبی برقرار کند.
یکی دیگر از دلایلی که باعث می شود تا مخاطب با "ماجرای نیمروز" ارتباط خوبی برقرار کند، حرکت دوربین روی دست است. این تکنیک، روایتی واقع بینانه تر به فیلم بخشیده است.
به لحاظ بازیگری نیز با وجود اینکه ایفای چنین نقش هایی سخت است و دشواری های خاص خودش را دارد، بازی ها و تیپ های ساخته شده قابل باور و در سطح بالایی قرار دارند. گرچه این بازیهای موفق نشان از دانش سینمایی مهدویان دارد که می داند از بازیگر چه بخواهد، اما از حق نباید گذشت که حضور "بازیگران حرفه ای و کار بلد" یکی از مهمترین عوامل موفقیت فیلم اوست.
در فیلم با شخصیت های رئالی روبرو هستیم که بعضاً مجال خنده را هم برای تماشاگری که زیر هجمه ای سنگین از خشونت قرار دارد فراهم می کنند. از جمله آنها «مهرداد احمدیان» در نقش "کمال" است که به اصرار «احمد مهران فر» ــ که یکی از مسؤولین امنیتی کشور است ــ از ارتفاعات "بازی دراز" به تهران آمده تا در عبور دادن کشور از شرایط بحرانی کمک کند و تأکید زیاد او به "عملیاتی شدن" و حالات خاصش، باعث لبخند مخاطب می شود. چینش این شخصیت های رئال در کنار فشار داستان، هم خوانی زیبایی را رقم زده است.
مبارزات خیابانی، ترور مردم عادی، ایجاد بی امنیتی و ... از جمله جنایات منافقین بود که در کشور انجام شد. اینها موضوعاتی نیستند که به راحتی بتوان آنها را ترسیم کرد؛ بلکه نیاز به پردازشی بسیار قوی دارند. مهدویان با به تصویر کشیدن ترورها و انفجارهای مختلف، ترس و خشونت در جامعه و فضای ناامنی و عدم ثبات کشور را به خوبی به تصویر کشیده است. نگاه به شخصیت «مسعود» که تیپی دموکرات منش و روشنفکر دارد، تأثیر این خشونت را در افراد به نمایش گذاشت؛ روشنفکری که او نیز در سکانس های پایانی، بی طاقت از ناامنی ها و ترورها می گوید: "بریزید و بکشید!".
در مقابل وحشت سایه افکنده بر فیلم، با کارشناسان امنیتی ای همراه هستیم که در کنار یکدیگر تلاشی شبانه روزی می کنند تا از رازهای خرداد شصت و اقدامات سازمان مجاهدین خلق (منافقین) رمز گشایی کنند و کشور را که در دو جبهه داخلی و خارجی در حال جنگ است سرپا نگه دارند. اما به دلیل تاکتیک نفوذی که سازمان مجاهدین در پیش گرفته، معمولاً یک گام عقب از تر آنها هستند؛ تا اینکه در نهایت با تلاش های بی وقفه، گره از راز "مدعیان دورغین نفوذ کرده در ارکان نظام" برداشته می شود و کشور به ثبات می رسد.
این دقت در فرم و محتوا دست به دست هم داد تا "ماجرای نیمروز" فیلم موفق و متفاوتی شود و تمام تلاش های انجام شده در تولید آن به سرانجام مطلوب برسد.
شاید تنها اشکالی که بتوان درباره این فیلم مطرح کرد، نمایش عشق "حامد" (با بازی «مهرداد صدیقیان») به "سهیلا" (با بازی «محیا دهقانی») است که با توجه به روایت پیش روی فیلم، هیچ ضرورتی برای پرداخت به آن احساس نمی شد. به عبارت بهتر: بدون نمایش این عشق، فیلم "ماجرای نیمروز" چیزی کم نداشت.
در پایان، "ماجرای نیمروز" به عنوان یک تجربه موفق و درخشان در کارنامه محمدحسین مهدویان ثبت شد. او پیش از این هم با دیگر آثارش در جذب مخاطب موفق عمل کرده بود و می توان گفت که تبحر خاصی در ارائه این سبک از آثار سینمایی پیدا کرده است.