سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر در دهه مبارک فجر 1395 در تهران و شهرستانها در حال برگزاری است.
فیلم سینمایی "آزاد به قید شرط" از جمله آثاری است که در بخش مسابقه سینمای ایران جشنواره امسال شرکت کرده است.
آنچه در پی می آید نقدی بر این فیلم است:
* مشخصات فیلم آزاد به قید شرط
کارگردان: حسین شهابی ـ تهیهکننده: حسین شهابی (تولید شده در خانه فیلم باران) ـ نویسنده: حسین شهابی ـ مدیر فیلمبرداری: امین جعفری ـ صدابردار: فرخ فدایی ـ صداگذار: بهمن حیدری ـ تدوین: سیاوش شهابی ـ موسیقی: حسین شهابی ـ طراح گریم: محمدرضا قومی ـ طراح صحنه: فرهاد عزیزی فرد ـ مدیر تولید: حسن خضرآبادی ـ جانشین تولید: محمد کارهمت ـ برنامه ریز: نرجس ابراهیمی ـ دستیار برنامه ریز: فریبا طاهری ـ دستیار تهیه کننده: مهدی بختیارنژاد ـ برنامهریز و دستیار اول کارگردان: نرجس ابراهیمی ـ دستیاران کارگردان: کاوه آهنگر، پویا پوریوسفی، سیاوش شهابی ـ دستیاران فیلمبردار: مهرداد عصری پور، عارف امیری، علی جعفری، رضا سپهری، اسماعیل ترک زاد ـ دستیاران صحنه و لباس: رسول تقیانی، متین روستا، مرجان نوری، فریبا ابطحی ـ مجریان گریم: امیر صفادل، نیلوفر گوهردوست ـ مشاور حقوقی: دکتر شهریار جعفری ـ طراح صحنه: فرهاد عزیزی، بازیگران: امیر جعفری، شقایق فراهانی، لیلا اوتادی، دیبا زاهدی، امیررضا دلاوری، رامین راستاد، امیر دژاکام، شکرخدا گودرزی، وحيد رستم پور گيلان، محمد کارهمت، محمد اکبری، وحید اکبری، فرشین طهماسب، احمد شهابی، شاهین حسینی، اکبر احمدی، مجید رمضانی، رها مردانی، پیمان یونسی و اکرم علمدار.* داستان فیلم آزاد به قید شرط
«کیوان کمالی» (با بازی امیر جعفری) به بیست سال حبس محکوم شده اما پس از تحمل ده سال، بعد از پیگیریهای بسیار دخترش «مریم» (با بازی دیبا زاهدی) و با پرداخت بدهیاش توسط دامادش «پیمان» (با بازی امیررضا دلاوری) به قید شرط از زندان آزاد میشود. او باید مواردی را رعایت کند تا به زندان برنگردد. پرهیز از وقوع هرگونه تخلف و جرم و نزاع و درگیری، بزرگترین چالش پیش روی کیوان کمالی در مواجهه با جامعه لجام گسیخته است؛ اما با وقایعی پیرامون همسر سابق و دخترش روبهرو میشود که...* نقد فیلم آزاد به قید شرط
"آزاد به قید شرط" نسبت به دیگر فیلمهای جشنواره سی و پنجم، فیلم نسبتاً خوبی به حساب میآید! و این، شاید مشکل این دوره فجر باشد!!نماهای زیبا، که حاصل هوشمندی فیلمبردار و نورپردازیهای دقیق اوست، قابل تقدیر است. تدوین کلاسیک کار استانداردها را رعایت میکند و اگر زیادی زیبا نیست، حداقل اشتباه هم نمیکند. کارگردانی «آزاد به قید شرط» در اکثر موارد ساده است، اما در صحنههای درگیری و تنش، عنصر غافلگیری را به خوبی به کار میبندد تا مخاطب را حداقل در لحظه شوکزده کند.
نکته دیگر، عدم استفاده از موسیقی در طول فیلم است، که شاید از حس لحظات بکاهد؛ اما باعث شده تا تلاش درستی برای صدای فیلم صورت بگیرد و خلأ موسیقی با صدا پُر شود. همهی این کارها صورت میگیرد تا از نظر تکنیک با فیلمی پَرت و دور از ذهن روبهرو نباشیم... و این در جشنوارهی امسال، یعنی قدمی مثبت!
درست است که فیلم نقاط مثبتی دارد که آنرا از بعضی فیلمهای سطح پایین جشنواره امسال بالاتر میآورد، اما سؤال اصلی این است که "آزاد به قید شرط" دنبال چه چیزی میگردد؟ از چه حرف میزند؟ با چه مخاطبی رو به رو است؟ و اصلاً چرا کارگردان و نویسنده آن، آنرا ساخته اند؟
مشکل اصلی این فیلم، در فیلمنامه آن به چشم میخورد. اول از همه پراکندگی بیش از حد روایت و داستان، و بعد از آن، تئاتری بودنش.
"آزاد به قید شرط" در حد اسمش باقی میماند: زندانیای که به قید شرط آزاد شده و دوست ندارد به زندان برگردد. این ایده اولیه، با شروعی دیر، گنگ و مبهم، مخاطب را تا انتهای فیلم منتظر میگذارد تا به چیزی دیگر اضافه شود؛ اتفاق دیگری برایش بیفتد؛ و یا شخصیتش تصمیم مهمی بگیرد، تا روند در روند داستان تغییر ایجاد کند. اما متاسفانه این امر رخ نمیدهد.
شخصیت پدر (کیوان کمالی)، با شخصیتهای بسیاری تماس پیدا میکند، اما هر چه جلوتر میرود، منفعلتر میشود و هیچ اقدامی از سمت او صورت نمیگیرد. چون قرار نیست اقدامی کند، تصمیمی بگیرد و یا کاری کند، که در داستان، تغییری جذاب برای مخاطب باشد. فقط با او در هر طرف سرک میکشیم؛ گاهی روابطش با دخترش را نگاه میکنیم، و گاهی در سر کار عرق ریختنش را میبینیم، گاهی درگیریاش با شوهر همسر سابقش را به تماشا مینشینیم، گاهی سرخوردگیاش را دل میسوزانیم و گاهی جوانمردیش را تحسین میکنیم. اما چه چیز او برایمان جذاب است؟ آیا صرف اینکه این پدر، یک انسان خوب است که دوست دارد کار درست را انجام دهد، باید در سینما دیده شود؟ و اگر نه، پس قصه کجاست؟ چرا تا یک سوم انتهایی داستان، هیچ اثری از داستان نیست و چرا شخصیتها اینهمه پراکنده و بیهویتاند؟ کدامیک از شخصیتها هدف دارند و کدامیک برای هدف خود میجنگند؟
داستان فیلم "آزاد به قید شرط" چندین بار تغییر جهت داده و حتی کلاً عوض میشود. گاهی بد میشود و گاهی خوب! در یک سوم انتهای فیلم، با پا گرفتن داستانک ضعیف تولید لباسهای ایرانی با مارکهای خارجی، تازه داستان شروع میشود، و یک سومم آخر را، میتوان به عنوان یک فیلم کوتاه جداگانه پذیرفت. اما این اختلاف کوچک، هر چند بزرگ بنماید، نمیتواند دلیلی بر جدایی یک زن و شوهر از یکدیگر باشد! که متاسفانه در این فیلم هست، و برای آن هیچ مقدمهای هم چیده نشده.
مشکل دیگر، دیالوگهای تئاتری و مصنوعیایست که در دهان هیچیک از بازیگران نمیچرخد. زیرا بیشتر با یک نمایش رادیویی طرفیم، تا یک فیلم سینمایی. تمام داستان بر روی دیالوگها میچرخند. ندانسته در یک موقعیت میافتیم که دیالوگها و مونولوگهای بلند و غیر طبیعی را انبوه اطلاعات را بر سر ما میریزند. چیزی را که هر دو نفر از آن اطلاع دارند، مدام به یکدیگر تاکید میکنند تا مخاطب هم از آن با خبر شود و حرفهایی که نه در روند داستان، و نه در شناخت شخصیت تاثیری دارند چندین بار شنیده میشوند. تا حدی که اگر چشمانمان را ببندیم و هیچ چیز از تصویر فیلم نبینیم، داستان را به تمامه فهمیدهایم! درست مثل یک نمایش رادیویی! و در برخی موارد حتی بیشتر...
"آزاد به قید شرط" پر است از خرده پیرنگهایی که در حد اشاره باقی میمانند؛ نه پرداخت میشوند و نه چینشی درست برای آنها صورت میگیرد. گویا همهی آنها دست به دست هم میدهند و به عنوان یک کلیّت، میخواهند برای یک زندانی تازه از راه رسیده، فضایی پراختناق ایجاد کند.
جو و فضای داستان، آنقدر کثیف و تهوع آور است که اغراق شده مینماید. در خیابان و در سر کار، همیشه دعوا و زد و خورد انتظار پدر را میکشد؛ و در خانه شخصیتمان از مصیبتی رنج میبرد که یک "کلّه گنده" بر سر ناموس او آورده است. اما «قیصر» این فیلم که از زندان آمده و ناموسش را از دست رفته و زندگیاش را نابود شده میبیند، نمیتواند هیچ کاری در قبال هیچکدام از این مشکلات انجام دهد؛ چرا که آزادیاش «به قید شرط» است!
این فیلم، به مانند اسمش می خواهد طعنهای ــ هرچند ضعیف ــ به مسئله آزادی در کشورش بزند و با اینکه "حمایت از تولید داخلی" یکی از موضوعات اصلی آن است، اما در کل روایتی برای اعتراض به فضای موجود خلق میکند. افراد در فیلم "آزاد به قید شرط" به ظالم و مظلوم تقسیم میشوند و عجیب آنکه ظالمها، "کله گنده" در پستهای حکومتی هستند! و مظلوم، قیصرِ "آزاد شده" با "دستان پینه بسته"!!
عجیبترین نکته محتوایی "آزاد به قید شرط"، راهکاری است که فیلم در پایانبندی سر هم بندی شدهی خود ارائه میدهد: "پیاده کردن قانونهای نانوشته" که نام دیگرش همان "دعواها و لاتبازیهای خیابانیِ دههی 40" است!