یک کارشناس فرهنگی: «ایجاد دانشگاه هنر اسلامی در خاورمیانه به عنوان یک هنر مستقل و مشترک بین کشورهای اسلامی با پیشینه تاریخی متأثر از هم، میتواند باعث وحدت کلمه میان هنرمندان به عنوان قشر تأثیرگذار بر عموم جامعه شود، هنری که در شرایط مختلف می تواند کاربرد سیاسی، ملی و اجتماعی و... داشته باشد.»
همچون آهوی رمیده ای چشم در جستجوی معشوق از پیکره پیچاپیچ اسلیمی ها بالا می رود و به فراخی آبی نیلگون آسمان می رسد. در این کاشیکاری ها که از تفکر هنرمند مذهبی خلق شده اند، جستجوی معنویت و رسیدن به محبوب موج می زند. شاید راز ماندگاری و شکوه هنر اسلامی همین باشد که از ذوق هنرمندان گمنام، بی ادعا و عاشقی زائیده شده که به مادیات پشت کرده بودند و تنها به بسط آرمان هایشان چشم داشتند.
جزء به جزء هنر اسلامی در سکوت حرف می زند، از نقش و نگار قالی ها گرفته تا اسلیمی های پررمز و راز، از بته جقه های حاشیه لباس ها تا گالش های منگوله دار، از گبه و گلیم گرفته تا جاجیم و قسم به حرمت گمپوله های جاجیم که این ذوق قداست دارد و باید پاسداری اش کرد. از این روست که از ابتدای تولد انقلاب اسلامی بنیانگذار این نهضت به هنر توجه خاصی داشتند و معتقد بودند باوری همیشگی می شود که با هنر آن هم از نوع متعالی اش نسبتی داشته باشد.
به راستی خود ما تا چه حد با هنر اسلامی و ایرانی عجین شده ایم و از جلوه های آن در زندگی روزمره استفاده می کنیم؟ آقایان متولی هنر چند درصد از خطابه ها و جلساتشان را به طور شاخص به مقوله هنر اختصاص می دهند؟
وقتی دکوراسیون داخلی با مبلمان غربی هویت پیدا می کند و تابلوهای اروپایی دیوارها را پر می کنند، آقایان متولی هنر باید شرمنده باشند که هزاران جلسه و کنفرانس برگزار شده در وادی هنر لااقل نتوانسته در نگاه مردم به پیشینه هنر مذهبی و بومی کشورشان تحولی ایجاد کند. گویی هنر کودک یتیم و بی سرپرستی ست که به حال خود رها شده است و علی رغم داشتن ده ها دایه، دلسوزی به خود ندیده است.
● مدیریت هنری نیازمند تحول است
مردم اگر احساس کنند چیزی نیازشان را رفع می کند و به نفع شان است از آن استقبال کرده و سرمایه گذاری می کنند.
حسین قنادیان مسئول سازمان بسیج هنرمندان معتقد است در شرایط فعلی هنرمندان نتوانسته اند باتوجه به هنر اسلامی و جلوه های آن چیزی ارائه دهند که نیازهای جامعه را تأمین کند.
وی می گوید: «یک بخش به عملکرد هنرمندان برمی گردد که جلوه های هنر اسلامی را در آثارشان به کار نمی گیرند و این سرمایه عظیم را به دست فراموشی سپرده اند. یک بخش از مشکل هم متوجه ساختارهای مدیریتی است. ما اگر در فضاهای آموزشی خود به تربیت هنرمند با دیدگاه هنر اسلامی می رسیدیم، امروزه شاهد مهجور ماندن این بخش از هنر نبودیم.»
وی پیرامون شیوه های بسط و گسترش هنر اسلامی در جامعه توضیح می دهد:
«در وادی هنر اسلامی سبک هایی باید تعریف و شناسانده شود. اگرچه سلیقه عامه در پیکره این سبک ها و تبیین آنها نقش به سزایی دارد، ولی باید در حوزه فلسفی، نظری و آکادمیک به بحث گذاشته شوند. وقتی در فضای دانشگاهی هنر اسلامی آموزش داده شد، هنرمند اسلامی تربیت می شود که می تواند انتظارات ما را برآورده سازد. هنرمندی که فکرش، دلش، سبکش و حتی مواد و ابزار کارش وارداتی ست، چطور می تواند ارائه دهنده هنر اسلامی و ایرانی باشد و کارش الگو قرار بگیرد؟ هنرمندی که خودش هنر اسلامی را نمی شناسد و روحش با مباحث دینی عجین نیست، مطمئناً نمی تواند این انتظار را برآورده کند.
البته تربیت هنرمند اسلامی و معنوی گرا تنها برعهده دانشگاه نیست، خانواده، مدرسه، آموزشگاه های خصوصی و... هم در اشاعه چنین نگاهی دخالت مستقیم دارند.»
قنادیان با نقد عملکرد رسانه ها اعم از صداوسیما، رسانه های مکتوب و مجازی در حوزه هنر و استفاده از جلوه های هنر اسلامی، می گوید: «همه رسانه ها مشغول پیام رسانی و الگودهی به جامعه هستند، اما واقعاً تا چه حد ساز و کارها فراهم شده که از این کانال ها هنر اسلامی پیش چشم مخاطبین قرار بگیرد؟ اگر مدیریت هنری کشور نسبت به این مسئله حساسیت داشته باشد و ساز و کارها را به گونه ای طراحی کند که همه سازمان های متولی هنر، رسانه ها، دانشگاه ها، آموزش وپرورش و نهادهای خصوصی مرتبط با هنر به چنین حساسیتی برسند و مروج دیدگاه اسلامی، انقلابی و معنوی در گستره هنر باشند، سلیقه عموم نیز تحت تأثیر قرار می گیرد.»
وی از ارائه برخی آثار سطحی، دم دستی، بدون پیام و در یک کلام غیرهنری که به اسم هنر عرضه می شوند، انتقاد کرده و می گوید: «در شرایط فعلی مشتری مداری باعث شده به کمیت فکر کنیم و کیفیت و محتوا را قربانی کرده ایم، غافل از این که اگر سلیقه و ذائقه مردم به چنین آثار ضعیفی عادت کند، کم کم مطالبه گری و جستجوی آنها برای هنر متعالی به خواب می رود و زمستان هنر بدون معنویت فرامی رسد. این مسیر نمی تواند به خلق هنر ماندگار و اسلامی بیانجامد و نیازمند تحول است.»
● هنر اسلامی ابزاری برای برقراری وحدت مسلمانان
جمله معروف هنر نزد ایرانیان است و بس را بسیار شنیده ایم. تاریخ گذشته ایرانیان و آثار به جای مانده از آن نشان دهنده صدق قول گوینده این جمله پرمغز است. وقتی کتاب تاریخ ایران را در موزه های باستان به صورت مصور و مستند مورد توجه قرار می دهیم، متوجه عمق تأثیر طبیعت در نقش و نگارهای موجود در آن آثار می شویم، نقوشی که در هنر نقاشی، کوزه گری، سفال دیده می شود. از طرفی در این آثار، تنها طبیعت نیست که به عنوان نشانه ای از حضور خدا در ذهن هنرمند، تجلی یافته است، بلکه از میان این آثار می توان فهمید؛ ایرانیان از ابتدا یکتاپرست بوده و هنر را بهترین و کاربردی ترین زبان برای بازگو کردن عقاید خود می دانسته اند. زبانی که به خاطر حس زیباشناسی ذاتی انسان در میان تمام اقوام واژه هایی آشنا دارد که ترجمان نمی خواهد. زبانی که چون از قلم دل انگیز و دست متبحر هنرمند مایه حیات می گیرد، بر جان مردم نیز می نشیند و تأثیر می گذارد.توکلی کارشناس فرهنگی، توضیح می دهد: «شروع فصل جدید مذهبی- گسترش اسلام- برای ایرانیان هنرمند و هنردوست، شروع دوره هنری جدید با پیشینه ای چندین هزار ساله، اما پایه هایی مستحکم تر بود. هنر اسلامی- ایرانی که هنوز زیربناهایش که دست هنرمند و متبحر ایرانیان است و استواری ستون هایش که برگرفته از یکتاپرستی با شعار لااله الااله... و آیات الهی و نقش و نگارهای مذهبی است در خطوط روی دیوار مساجد، تخته فرش های به جای مانده، پارچه نویس های مذهبی، اشعار بزرگ شعرای فارسی زبان و متن های مستحکم صوفیان و عارفان بزرگ، چشم دل را می نوازد و برتری خود را میان سایر هنرهای مایه گرفته از تغزل و هنرهای وارداتی حفظ کرده است.»
وی به صورت روشن از هنر اسلامی تعریفی ارائه داده و می گوید: «هنر اسلامی یا هنرهای مسلمانان به بخشی از هنر اطلاق می شود که در جامعه مسلمانان (و نه لزوماً مسلمانان) تحت تأثیر فرهنگ اسلامی بوجود آمده است. هنری که روند رواج و بالندگی آن گام به گام نبود، بلکه شتاب آمیز و همچون ظهور خود دین و دولت اسلامی، ناگهانی بوده است، زیرا همه آنچه بر شکل گیری و تزئین عمارت های صدر اسلامی تأثیر گذاشته خاص مسلمانان بود و این تأثیرات در خدمت اهدافی قرار گرفته که در پیش از اسلام بدان شکل و صورت وجود نداشت.
از میان آثار به جای مانده از آن دوران که هنوز چون خورشیدی تابناک بر تارک تاریخ هنری ایرانیان می درخشد، می توان به آثار باقی مانده از دوره صفویان اشاره کرد. صفویان اهمیت زیادی به فرهنگ و هنر و تمدن اسلامی می دادند. از جمله آثار باستانی می توان به سی وسه پل، پل خواجو، میدان امام اصفهان، عالی قاپو، منار جنبان و غیره اشاره کرد. در ادبیات ایران هم تأثیر عقاید و اصول اسلامی را می توان در ادبیات کلاسیک و حتی نو دید. به طوری که شاعران و سرایندگان مثنوی های داستان های تغزل گونه باز هم رد پایی از عقاید اسلامی را در بازنویسی خود داشته اند.»
وی ادامه می دهد: «از طرفی هنر اسلامی که انعکاس علاقه مسلمانان به هنر و زیبایی است، ابزاری برای برقراری ارتباط و تعامل با دیگر ادیان و دیگر فرهنگ ها است. در واقع هنر اسلامی موجودی زنده، پویا و زیبا و پسندیده ای برای شکوفایی و گسترش فرهنگ و تفکر اسلامی است. به نمایش گذاشتن و معرفی کردن هنر برگرفته از فرهنگ اسلامی در برقراری ارتباط بیشتر جهان اسلام با دیگر فرهنگ ها مؤثر است. در این مقطع هنر اسلامی نه تنها وسیله ای برای معرفی و بازتاب تأثیر مذهب در زمینه های مختلف هنری مانند ادبیات، هنرهای کاشی کاری و سفالگری و طراحی لباس و طرح فرش می باشد، بلکه زبان منسجم اتحاد بخش بین مسلمانان و حتی مردمان مذاهب دیگر نیز خواهد شد. اگر هنر اسلامی با توان و استعدادهای ذکر شده برای معرفی ضمیر پاک یک هنرمند متعهد مسلمان و معرفی توانمندی های تأثیرگذاری مبانی اسلام در زمینه های هنری برای هنر دوستان و هنرمندان و متولیان امر هنر معلوم است، پس نیازسنجی برای فراهم آوردن امکان آشنایی بیشتر جوانان و هنرمندان با هنر اسلامی و جذب افراد به ویژه جوانان به هنرهای اسلامی باید از اهداف بزرگ و مهم دولت مردان و سیاست گذاران هنری باشد.»
توکلی به ارایه راهکارهایی می پردازد و می گوید: «رسیدن به این خواسته باید از طریق قانونمند و براساس نظارتی دقیق باشد. قانونی که متولیان امر را به رعایت حقوق هنرمندان، حفظ عزت هنر اسلامی در میان مراکز دولتی و نظارت دقیق بر رعایت این نکات فرا می خواند، ایجاد کمیسیونی در مجلس شورای اسلامی با هدف احیا و گسترش هنر اسلامی در میان جوانان و فراهم کردن شرایط ارتقای کیفیت آموزش دروس در دانشگاه های هنر با گرایش هنرهای اسلامی، اهمیت دادن به هنرمندان جوان جویای نام، ملزم کردن سازمان های ذی ربط برای برگزاری نمایشگاه های مختلف کشوری و بین المللی، ساخت برنامه های مستند و علمی برای معرفی هنرهای سنتی در رسانه ملی می تواند به حضور بیشتر این هنر در خانه و اجتماع و مدارس ما کمک کند.»
این کارشناس جوان در تکمیل صحبت هایش می گوید: «ایجاد دانشگاه هنر اسلامی در خاورمیانه به عنوان یک هنر مستقل و مشترک بین کشورهای اسلامی با پیشینه تاریخی متأثر از هم می تواند باعث وحدت کلمه میان هنرمندان به عنوان قشر تأثیرگذار بر عموم جامعه شود، هنری که در شرایط مختلف می تواند کاربرد سیاسی، ملی، اجتماعی و... داشته باشد.»
وی می گوید: «فکر می کنم اولین قدم برای رسیدن به این آمال دست یافتنی که حتی به نظر پروسه ای طولانی مدت هم نمی آید، کاربردی کردن هنرهای مختلف اسلامی اعم از خط، نقاشی، پارچه نویسی، کتیبه نویسی و کاشیکاری در مراکز و سازمان هایی باشد که دولتی اداره می شوند. پاسخ به این سؤال را که چرا جوانان از نشانه های هنر اسلامی در پوشش، موسیقی، تزئینات اتاق و... خود استفاده نمی کنند به عملکرد متولیان امر و توجه بی اندازه به هنرهای وارداتی باید جستجو کرد. گاهی به نظر می رسد حتی جمله مرغ همسایه غاز است در هنر هم مصداق دارد. چرا نقاشی روی کوزه ها، زنان چین و ماچین است؟ چرا تابلو نوشته های روی دیوار مطب برخی از پزشکان یا مراکز درمانی به خط های انگلیسی و تابلوهای تصاویر آن نقش و نگارهای آلپ و کشورهای اروپایی است! و یا اطلاعاتمان از برج های پیزا و... بی اندازه است. این چراها هزاران دلیل دارد که مهمترین آن بی توجهی به امر هنر اسلامی است. توجهی که شایسته قدمت چندین هزار ساله این هنر متبرک و متعهد نیست.»
● هنر اسلامی را به متن زندگی ببریم
هادی عارفی استاد نقاشی و گرافیک دانشگاه شهید رجایی با ذکر این مطلب که هنر مذهبی و دینی تنها هنری است که ماندگاری دارد، توضیح می دهد: «هنر مذهبی چون با عشق و علاقه ایجاد می شود و سفارش دهنده ای ندارد و در یک کلام بر پایه مادیات نیست ماندگار و پابرجاست. گویی رمز و رازی در زیربنا و پایه آن استوار است. کثرت و وحدت و تناسبات طلایی که در نظام شکل گیری آن موج می زند، اعجاز می آفریند. در گذشته از نقش و نگارهای اسلامی در تزئینات داخلی، دیواره، سقف، ظروف و ابزار جنگی استفاده می شد. امروزه نیز به تازگی از این نقوش و خط نوشته ها در تزیین حاشیه لباس استفاده کرده اند که همین مورد استفاده را می توان به تزیین پرده ها، روکش چوب و حتی سنگ فرش خیابان ها تعمیم داد.»این استاد دانشگاه درحالی که زمزمه می کند:
این همه نقش عجیب بر در و دیوار وجود/هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار، می گوید: «از نقوش اسلامی و اسلیمی ها می توان در فضاهای مدرن بهره گرفت. حتی در صنعت مثلاً در خلق فرفوژه ها می توانیم استفاده زیبایی از چنین نقش هایی داشته باشیم. چنین انقلابی مستلزم پرورش و خلاقیت ذهن معنوی گرا و اسلامی است.»
● هنر سبب اقتدار دولتهاست
خیلی ها فکر می کنند سرمایه گذاری در عرصه هنر دور ریختن سرمایه هاست، درحالی که تاریخ نشان می دهد توجه شاخص به هنر سبب اقتدار دولت ها و ماندگاری باورهاست. اما آیا یکی از ارکان قدرت صفویان همین توجه شاخص آنها به هنر اسلامی نبود؟ چطور است که در دانشگاه هنر دانشجویان ساعت ها می توانند از هنر معماری و نقاشی غرب صحبت کنند، ولی نمی دانند که در معماری اسلامی چه تعابیر و تفاسیری نهفته است؟ آیا این بی انگیزگی به همان مسئله غیر بومی محتوای علوم دانشگاهی و حرکت لاک پشتی و تعریف نشده تحولات برنمی گردد؟ و هزاران آیای دیگر که در حوزه هنر بی پاسخ مانده است.درهای چوبی حجره های بازار اصفهان حرف ها دارند. انگار در قلب چوبی شان دردی ست که از لباس های بیگانه آویخته به دیوار بازار نشأت می گیرد. در یک سو پیرمرد هنرمند به لایه نازک مس نقش لیلی می زند و در سوی دیگر «پانچوهای» رنگارنگ بر دوش باد می رقصند. گویی هنر، لیلای مجنون گم کرده ای ست که هیچ عاشقی ندارد. به راستی هنر را به چه چیزی تزویج کرده ایم؟ لااقل در بازار اصفهان که مهد هنرهای سنتی ایران است چنین تناقضی ضعف مدیریت را به صورت مشهود نشان می دهد. این حقیقتاً یک فاجعه است!
ده ها نمایشگاه لباس برگزار کردیم که لااقل بعد از چند سال شاهد استفاده نقوش سنتی بر پوشاک بانوان باشیم، اما مسیر آغاز شده به کجا انجامید؟
در جهاد دانشگاهی شاخه هنر ۱۵دانشجو مدلی از مراحل تولید تا فروش را ارائه داده اند که اتفاقا موفق هم بوده است. یکی از دانشجویان از طراحی لباس عروس با تزیین آیینه کاری و سوزن دوزی بلوچ به تنهایی سه میلیون تومان سوددهی داشته است. این مدل نشان می دهد که پشتکار دانشجویی، ابتکارات برگرفته از هنر اسلامی و بومی و استقبال مشتریان بی نظیر است، اما متولیان هنر که باید حمایت کنند و چنین مدل هایی را بسط دهند، در پشت کدام تریبون به خواب رفته اند؟ بازار اصفهان لااقل باید مملو از این قبیل کارها باشد، نه پانچوهای شرق دور.
● عجین کردن تکنولوژی با جلوه های هنر اسلامی
لباسی که بر تن دارد به سبک حاشیه های بته جقه عهد امیرکبیر تزیین شده است. در این اتاق ده ها مدل مانتو دیده می شود که الگویشان از لباس های سنتی ایران برش خورده اند. سرآستین لباس های کردی و یا تزیینات کار بلوچ، نقش و نگارهای لری و یا نقوش قلمکاری اصفهان همه و همه جلوه خاصی به این مانتوها بخشیده اند که تلفیق سنت و مدرنیته را به خوبی نمایش می دهد.فاطمه بهرامی مسئول جهاد دانشگاهی واحد هنر پیرامون دلایل عدم گسترش جلوه های هنر اسلامی در جامعه توضیح می دهد: «ما درگیر موج تکنولوژی حاکم بر جهان هستیم. تلفیق هنر اسلامی با تکنولوژی صبر حوصله و تفکر زیادی را می طلبد و در عین حال باید با سرعت موج تکنولوژی رقابت کرد. در عین حال اگر نسل جوان بخواهد درگیر چنین عرصه ای بشود با چند چالش خیلی جدی و سنگین روبروست. خیلی از اساتیدی که شاخص بودند، الان در قید حیات نیستند. اکثر منابع مطالعاتی نسل جوان را اینترنت مهیا می کند. همه می دانیم که خیلی از مطالب اینچنینی که به عنوان منبع در اینترنت درج می شود، نه جنبه علمی کاملا قابل اعتمادی دارد و نه خالی از غرض و ذهنیت سمت و سو یافته خاص است.
به هر جهت ناگزیریم در منابع مطالعاتی تحولی ایجاد کنیم و هنر پیشینیان را با علم روز پیوند داده و آثاری بدیع بیافرینیم. جذبه هنر اسلامی تا آن جاست که بسیاری از محققین غربی وقتی در اصالت هنر شرقی و اسلامی غرق شدند، به اسلام گرویدند. خود ما تا چه حد از این جذبه برای گرایش نسل جوان به ریشه های فکری و هنری اسلامی استفاده کرده ایم و فرصت سازی داشته ایم؟»
این استاد دانشگاه به قیمت بالای آثار خلق شده منطبق با هنر اسلامی اشاره داشته و می گوید: «باید نمادهای هنر اسلامی را در قالب مواد ساده تر و ارزان قیمت تری ارائه دهیم. نه این که از کیفیت کار بکاهیم، بلکه هنر اسلامی را به روز کرده و در قالب زندگی مدرن بگنجانیم. البته هنر اسلامی فقط به آثار مرتبط با آن ختم نمی شود، بلکه، اصل این است که نگاه هنری آمیخته با ریشه های اسلامی را به عموم جامعه منتقل کنیم.»
وی به شیوه های تبلیغاتی هنر اسلامی انتقاد کرده و می گوید: «به محض نمایش یک فیلم سینمایی و یا برپایی یک نمایشگاه رگبار اطلاعاتی به سوی مردم باریدن می گیرد، ولی در وادی هنر اسلامی آیا شاهد چنین سطحی از تبلیغ و آگاهی بخشی هستیم؟
در کتاب های درسی کودکان چه قدر به بحث هنر اسلامی پرداخته شده است؟
کشور ما از لحاظ تنوع نمادهایی که شاخص هنر اسلامی محسوب می شود، یکی از غنی ترین منابع دنیاست، ولی آن قدر که در کشورهای دیگر بابت چیزی که ندارند، تبلیغ و اطلاع رسانی می کنند که انگار ذخایر ما از آن آنهاست. متأسفانه ما در امر تبلیغ یا ضعیف وارد شده ایم و یا اصلا کاری صورت نگرفته است. کارهای صورت گرفته هم بعضا توسط کسانی انجام شده که تخصص و کارشان این نیست.»
● ادا و اصول روشنفکرانه را به آثار سنجاق نکنیم
محمد سرشار قائم مقام مدیرعامل کانون اندیشه جوان ضمن تاکید براین که نباید جایگاه اقتصادی، علمی و فناوری ایران را در منطقه با جایگاه فرهنگی و هنری اش اشتباه بگیریم، می گوید: «در سند چشم انداز طراحی شده که طی بیست سال آینده ایران جایگاه اول را از لحاظ علمی، فناوری و... پیدا کند اما از لحاظ فرهنگی و هنری هم باید الهام بخش جهان اسلام باشیم.»وی به دو دسته بودن فضای ادبی و هنری کشور اشاره کرده و می گوید: «یک بخش از نویسندگان و هنرمندان ادعای پاسخگویی به نیاز مخاطبین خاص را دارند، این ها با طیف محدود خود نشست و برخاست دارند، برای هم می نویسند و کتاب و آثار یکدیگر را تبلیغ می کنند. در برابر این طیف محدود به عده دیگری از هنرمندان و نویسندگان برچسب عامه پسند نویسی می زنند. من به شخصه عامه پسند نویسی را با نازل نویسی جمع نمی بندم. چه کسی گفته کتاب یا هنر عامه پسند بد است؟! ما باید هنر و ادبیات را ابزاری برای انتقال پیام ببینیم، نه این که هنر و ادبیات برای اقشار محدودی باشد. جالب است که بدانید این قشر تافته جدا بافته- هنرمندان و نویسندگان به اصطلاح «خاص» خودشان برای خودشان جشنواره برگزار می کنند و به خودشان هم جایزه می دهند! طبیعتا آثارشان هم از دغدغه های مردم که سرزبان هاست، تهی اند. معمولا موج های ادبی و هنری که بین این خاصه نویسان ایجاد می شود، محدود به خودشان می ماند. بسیاری از شکوه ها و ناله های خاصه نویسان از کمبود تیراژ کتاب ها و عدم اقبال جامعه از همین جا نشأت می گیرد.»
وی ادامه می دهد: «جامعه ما آرمان گراست، ولی نویسندگان و هنرمندان بسیار فردگرا و درگیر دغدغه های شخصی خودشان هستند. آن قشر از نویسندگان و هنرمندانی که حکیم اند و با زاویه دید باز به مسائل نگاه می کنند، لازم است بتوانند جهت دهی کلی و روشنی را با ابزارجذاب، زیبا و خواندنی رمان و یا آثار هنری به مردم عرضه کنند. ما درجهانی شدن هنر و ادبیاتمان نباید چشم مان به جوایز خارجی و جریان های نخبه گرای ادبی و هنری بیگانه باشد.
● حمایت از کارهای دانشجویی بالندگی هنر اسلامی در جامعه
درمیان هنرمندانی که گرایش به هنر اسلامی و بومی دارند، جایگاه جوانان و دانشجویان با ذوق و سلیقه رشته هنر بسیار مثبت و تأثیرگذار است.فاطمه همدانی دانشجوی رشته هنر و طراح لباس می گوید: «طرح های اسلامی که در عرصه پوشاک ارائه می دهیم می تواند هم جریان ساز در وادی مد باشد و هم پتانسیل جذب مشتری را دارد، اما متأسفانه الگوهای ما معمولا مورد بی مهری و عدم حمایت مسئولان قرار گرفته و پس از مدتی با کپی برداری هایی که از سوی برخی سودجویان صورت می گیرد به عنوان یک مدل جدید چندین برابر قیمت در نمایشگاه های آن سوی مرزها خرید و فروش می شوند.»
وی ادامه می دهد: «بهترین ابتکارات در عرصه استفاده از جلوه های هنرهای اسلامی نزد دانشجویان محفوظ است. اتفاقا علی رغم این که محتوای آموزشی ما به هنر غیربومی معطوف است، اما دانشجویان در یک تکاپوی شخصی به دنبال احیای هنرهای سنتی در آثارشان هستند. برپایی نمایشگاه های آثار هنری اسلامی و دانشجویی یکی از راهکارهایی ست که هم به پرورش خلاقیت جوانان هنرمند می انجامد و هم گاه جامعه را به سمت هنر اسلامی جذب کرده و انقلابی در سلایق مشتریان می آفریند. بنابراین نباید کارهای دانشجویی را دست کم گرفت و بی اجر گذاشت.
● ایران پرچم دار هنر اسلامی در جهان اسلام
محمد سرشار به هم پیمانی هنری و ادبی با کشورهای زخم خورده از استکبار و ضعیف نگه داشته شده تاکید دارد و می گوید:«ارتباط گرفتن یا نگرفتن کشورهای ابرقدرت و پیشرفته برای ما موضوعیتی ندارد، ولی استقبال کشورهای کوچک فقیر و عقب مانده نگه داشته شده برای ما غنیمت است هرچند ممکن است از نظر طبقات روشنفکری- خاصه پسند- مایه تحقیر و تمسخر باشد.»وی ادامه می دهد: «به نظر می رسد واکنشی که مردم لبنان به فیلم به نام پدر نشان دادند، راهنمای خوبی برای نویسندگان و هنرمندان ایرانی باشد که ادای روشنفکری در می آورند و تلاش برای ساخت کارهای منطبق با فکر طبقات روشنفکری دارند. این قبیل آثار و ادا و اصول ها نمی تواند به جذب بدنه جوامع ایرانی و غیرایرانی بیانجامد. ما اگر در چشم انداز ۲۰ ساله بخواهیم به جایگاه الهام بخش برسیم، باید به دغدغه های جهان اسلام نگاه کنیم.
الان مهم ترین دغدغه جهان اسلام موج بیداری اسلامی ست. ما به عنوان کشوری که سردمدار بیداری اسلامی در جهان اسلام هستیم باید از این پیشی گرفتن خودمان حسن استفاده را ببریم و با ابزار هنر و ادبیات بقیه ملت های جهان اسلام را به سمت این بیداری دعوت کنیم. این دعوت ممکن است ازطریق نفی وضعیت موجود کشورهای ضعیف نگه داشته شده و ترسیم جامعه آرمانی اسلامی کشورمان باشد تا همگی به سمتش حرکت کنیم.»
وی در تکمیل صحبت هایش می گوید: «در تولید آثار فاخر برای جهان اسلام ما نباید از بیان آرمان ها و اصول فکری خودمان کناره بگیریم، بلکه همین وضعیت موجود ما خودش الهام بخش برای جهان اسلام است. اگر دچار خودسانسوری نشویم، اگر فضای جبهه های دفاع مقدس را به شکلی که بود نه مانند بقیه جنگ های غیرعقیدتی دنیا- ترسیم کنیم و چهره واقعی رزمنده اسلام را به عنوان یک مجاهد در قالب کتاب، فیلم و هنرهای تجسمی به دنیا ارائه دهیم، بدون هیچ تلاش اضافه ای با اقبال عجیب مخاطب غیرایرانی مواجه می شویم.
به همین خاطر موج هایی که در حوزه های مختلف ادبی و هنری ما وجود دارد که سعی دارند نسخه غربی از جامعه اسلامی ایران ارائه بدهند، عموما ناموفق هستند.
به قلم: گالیا توانگر