در روزگاران کهن، در عصری که ماشین بوجود نیامده بود، صنایع دستی حاوی خلاقیتها و استعدادهای سازنده بشر بود. در آن ایام، برخی از اقوام، پیشروتر از دیگران بودند و صنعت تمام عیار آن زمان، چیزهایی بود که با دست ساخته میشد. با نگاه به صنایع دستی هر قوم و قیبلهای میتوان دریافت که در گذشته آن مردم چگونه فکر میکردند ؛ روابط آنها با یکدیگر و ملتهای دیگر چگونه بود و به چه شیوهای میزیستند. این صنایع، تجلی گاه بخش قابل ملاحظهای از هنر و خلاقیت اقوامی است که شاید اکنون به عنوان تنها سند از گذشته تاریخی ایشان به یادگار مانده باشد.
در این آثار، دریافتهای هنری، استفاده از برخی معانی ریاضیات و هندسه، انتخاب رنگها و بیان آرمانها و اعتقادات، ما را با باورهای مردم گذشته آشنا میکند. به عنوان مثال در تمامی یا در بیشتر این مصنوعات، نوعی ارتباط با طبیعت و جهان هستی را مشاهده میکنیم. گویی انسانهای گذشته به عنوان طراح این صنایع، هنگامی به آفرینش صنعت و هنر دست میزدند که خود را با جهان هستی درارتباط میدیدند.
تنوع دست ساختههای بشر، نکتهای مهم در صنایع دستی و هنر بومی گذشتگان است. وقتی که به مجموعه صنایع دستی و آنچه که از گذشته باقی مانده مینگریم، حتی در ساده ترین ابزارهای کاربردی نیز، ذوق هنری هنرمندان به چشم میخورد. نگاهی به این آثار نشان میدهد که در گذشته مردم با طبیعت و جهان، رابطهای نزدیکتر داشتند و حتی مردم فقیر نیز به شکلی از هنر استفاده میکردند.
اما آنچه که امروزه از لحاظ فرهنگی دارای اهمیت است، آشنا کردن مردم با جلوههای جدید هنر و رواج استفاده از آن در زندگی روزمره است. چرا که این امر نه تنها موجب رونق انواع رشتههای هنری میشود، بلکه در حفظ هویت بومی کشورها نیز تاثیرگذار است. اکنون شاهدیم آنچه كه به نام هنر جهانی مطرح میشود، اگرچه مملو از ایدهها و فرمهای هنری است، اما با زندگی روزمره اقوام و ملل، ارتباط چندانی ندارد. در صورتی که هنری که از یک فرهنگ اصیل برخاسته باشد، الگوهای رفتاری ویژهای را برای داشتن زندگی مطلوب ترویج می كند. این الگوها پیچیده و در ارتباط مستقیم با گذشته، ملیت، زبان، دین و خصوصیات اقوام است.
کارشناسان معتقدند که اگر در جریان تولید آثار هنری، هنرمند باتوجه به اندیشههای بومی و فرهنگ و هویت خود، اثری را خلق كند، هنرها و فرهنگ ملی آسیب نخواهد دید. شاهد این ادعا، شعر و هنر ایرانی است که در طول سدههای گذشته علاوه بر پویایی، توانسته است در خارج از مرزهای جغرافیایی ایران نیز گسترش یابد و بر دیگر ملتها و فرهنگها تاثیر بگذارد.
بنا بر اطلاعات و آمار منتشر شده از سوی نهادهای بین المللی چون یونسکو، ایران و چین و هند، سه کشوری هستند که از تنوع بینظیری در تولید صنایع دستی برخوردارند و در صادرات آن نیز موفق بوده اند. در گزارشی که چندی پیش منتشر شد، این سه کشور، سه قطب اصلی صنایع دستی جهان هستند. اما کارشناسان یونسکو معتقدند، ایران به لحاظ تنوع تولید و تعداد رشتههای زنده و فعال، بزرگترین کشور جهان در بعد صنایع دستی محسوب میشود. در حال حاضر 256 رشته فعال صنایع دستی در ایران وجود دارد. این صنایع در چند دسته کلی تقسیم بندی میشوند که عبارتند از:
نساجی سنتی / بافتههای زیراندازی / پوشاک و رودوزیهای سنتی / چاپ بر روی پارچه / سفال و سرامیک و کاشی / صنایع مستظرفه و تزئینی / و چرم / همچنین در این دسته بندی، صنایع وابسته به معماری / فلزكاری / صنایع چوب / صنایع دریایی / صنایع سنگی / و آبگینه نیز مشاهده میشود.
هر یک از این گروهها شامل چندین زیر گروه است که نشان دهنده تنوع بینظیر صنایع دستی در ایران است.
ازجمله مهمترین نتایج رواج صنایع دستی، ایجاد بازار اشتغال و جذابیت برای سرمایه گذاران است، چرا که با کمترین هزینه، یک شغل ایجاد میشود و بازدهی بالای آن، سودآوری را به دنبال خواهد داشت. همچنین ارزش افزوده صنایع دستی، فوق العاده زیاد و در برخی موارد، بیش از صد فیصد است. از سوی دیگر چون صنایع دستی نیاز به خرید مواد اولیه از خارج یا واردات ندارد، از تکنولوژی پیچیدهای نیز برخوردار نیست و تجهیزات و نیروی انسانی آن بومی است. همین امر باعث میشود که صنایع دستی گاه حالت کارگاهی و گاه حالت خانگی داشته و قابلیت استقرار در شهر یا روستا را دارا باشد.
از دیگر مزایای صنایع دستی مبتنی بر فرهنگ بومی، قابلیتهای فراوان برای جلب جهانگرد و امكان صادرات است که در چرخه اقتصاد کلان، میتواند به عنوان یک اهرم تاثیرگذار شایان توجه باشد.
درحال حاضر بسیاری از خبرگان امور هنری، چنین میپندارند که هنر، زمانی اصالت واقعی خود را باز مییابد که با زندگی روزمره آدمی، پیوند ناگسستنی داشته باشد. ازاین رو، در بسیاری از کشورهای پیشرفته، اکنون روشهای تازه ای را جستجو می كنند که از طریق آن، آثار ساخته شده با دست را درمیان مردم رایج سازند و هنر را که دیر زمانی است از جریان عادی زندگی جدا شده، وارد زندگی مردم کنند. به عنوان مثال در کشورهای اروپایی، سازمانهایی تشکیل شده که برای زنده کردن صنایع دستی تلاش میکنند و سعی دارند مردم را با ارزش واقعی هنرهای دستی آشنا کنند. اما در ایران، خوشبختانه این حس زیبایی شناسی هنوز وجود دارد و ایرانیان، استفاده از این زیبائیها را در زندگی خود مهم میدانند.
حفظ کیفیت و خصلت ایرانی هنرها و صنایع دستی، ازجمله مهمترین تلاشهای دست اندرکاران حوزه صنایع دستی در ایران از گذشته تاکنون بوده است. چراکه اصل بر این است که مفاهیم، ظرایف و عناصر این صنایع باید به همان شکل بومی و سنتی خود حفظ شود تا بتواند بیانگر هویت ملی ایرانیان باشد.
ایران، کشوری با قومیتهای گوناگون است و هر قوم، فرهنگی مخصوص به خود دارد که در توالی قرون، به گونهای خاص شکل گرفته و ماهیت آن قوم را معین كرده است. تعلق افراد به فرهنگ و سرزمین خود، سبب پایداری و تکوین آن در طول تاریخ شده است. این صنایع دستی، علاوه بر آنکه، ویژگی سنتهای هر قومی را در بردارد، بیانگر هویت ایرانی خلق کنندگان آن نیز هست. لذا امید است تلاشهای انجام شده در زمینه گسترش صنایع دستی، بتواند بر غنای فرهنگ جهانی، بیفزاید.
در روزگاران کهن، در عصری که ماشین بوجود نیامده بود، صنایع دستی حاوی خلاقیتها و استعدادهای سازنده بشر بود. در آن ایام، برخی از اقوام، پیشروتر از دیگران بودند و صنعت تمام عیار آن زمان، چیزهایی بود که با دست ساخته میشد.