شاه اسماعیل آنها را به ادامه کارهای هنری که در دست داشتند ، واداشت. یکی از هنرمندان برجسته مکتب ترکمان تبریز، سلطان محمد تبریزی بود که به خدمت شاه اسماعیل درآمد و از این زمان به بعد یکی از پایههای محکم مکتب جدیدالتأسیس تبریز دوره صفوی شد. شاه اسماعیل در سال ۷۸۹ هـ.خ برابر ۹۱۶ هـ. ق به هرات حمله برد و آنجا را به تصرف خود درآورد و سنت و دستاوردهای غنی و شکوهمند مکتب هرات دوره تیموری را به ارث برد. او از قرار معلوم بعضی از آثار نفیس و کتب ارزشمند مکتب هرات را به تبریز منتقل کرد.
شاه اسماعیل سپس فرزند دو ساله خود تهماسب میرزا را همراه یکی از امیران قزلباش ، حاکم هرات کرد. تهماسب میرزا در هرات زیر نظر استادان برجسته به فراگیری نقاشی و خطاطی پرداخت. او پس از گذراندن هشت سال در هرات به تبریز بازگشت و در سال ۸۰۳ هـ.خ برابر ۹۳۰ هـ. ق به سلطنت رسید. ظاهراً او همراه خود شماری از هنرمندان مکتب هرات از جمله کمالالدین بهزاد را به تبریز آورد.
شاه تهماسب که شیفته نقاشی و خطاطی بود پس از رسیدن به سلطنت به حمایت از این هنرها پرداخت و هنرمندان زیادی از مکتب هرات و ترکمان را در پروژههای شکوهمند کتاب آرایی به کار گرفت و بدین ترتیب آثار مکتب تبریز دوره صفوی پدیدار شد و مکتب تبریز که یکی از مکاتب درخشان هنر نگارگری ایران است شکل نهایی خود را پیدا کرد و آثار شکوهمندی چون شاهنامه شاه تهماسبی و خمسه نظامی شاهی را تولید کرد.
خصوصیات مکتب تبریز دوران صفوی
نگارگری بخارا نمودی بیشتر شهرستانی داشته است اما در حکومت صفویان شکل و شیوۀ شاهی و درباری بدان داده شد ، این مطلب از مقایسۀ نسخۀ بهارستان ِ جامی در مکتب بخارا با صحنه های جانوری سرزنده و آزاد دست که در رنگسایه های متفاوت در حاشیۀ نسخه ایی از خمسۀ نظامی اجرا گردیده است ، به تایید می رسد.یکی از مشخصههای نقاشیِ مکتب تبریز دوران صفوی وجود علامت یا شکلی شبیه میله کوچک قرمزی است که بر روی عمامهها نقش شده است. این علامت و عمامههای دوازده تَرَکی از نشانههای شیعیانِ دوازده امامی طرفدار شیخ صفی الدین اردبیلی بوده که در ابتدای دوران صفوی متدوال گردید ولی بعد از وفات شاه طهماسب دیگر در تصاویر دیده نشد.
نقاشان مکتب تبریزِ دوم سطح تخت نقاشی را شکستند و ترکیب بندیهای چند سطحی آفریدند .همه چیز آکنده از حرکت و جنبش بود رنگها درخشان و پرکشش و حالت مورد نظر را به وجود می آورد.
و همچنین میتوان به سعی ِ بهزاد در رها ساختن نقاشى ايرانی ازمكتب تيمورى اشاره نمود. وى قوانين و سختگیريهاى خطاطى را درنقاشى، ناديده گرفت و برمبناى بكارگیری ظرايف حسى خود تقسيم بندى فضا وطراحى را ترتيب داد .گاهى او نقاشی هایش را در دو صفحه ادامه میداد و درمورد بكارگیرى رنگها استعداد و تنوع بيشترى ازخود نشان داد. در آثارش انسانها از آزادى حرکت بيشتری برخوردار بودند .چهره ها از لحاظ روانشناسى داراى شخصيت ویژه و خاص خود میباشند ، اين ویژگى فنّى در كار نقاشى توسط شاگردان بهزاد ادامه پيدا كرد.