قصیر الحیر شرقی مجموعه ای است شامل بناهای مسکونی یا «مدینه» ای محصور به برج و بارو با مسجد و بناهای رسمی و کارگاهِ روغن کشی و نظام آبرسانی چشم گیر و چراگاهی عظیم برای پرورودن ستوران و کارونسرایی مستحکم که نشانه اهمیت تجاری آن است. هم چنان که در متون آمده است، سلیمان و هشام، خلفاقی اموی، علاقه زیادی به آبادان کردنِ زمنی های گسترده و بهره بردای از آن داشته اند؛ به ویژه در شرق شام و جزیره.
قصر الحَیر شرقی یکی از زمین هایی بود که در این دوره سامان یافت. این بنا دو قسمت دارد، بنای بزرگ تر یا مدینه، و بنای کوچک. بنای بزرگتر در سال 110 قمری پایان یافت. این بنا را هشام ساخت و نخستین دوره فعالیت آن تا سالهای 140 یا 160 ق ادامه داشت. (زمان آخرین افزوده ها به گچ بری های بنا). همه اجزای اصلی طرح از معماری دوره امویان است؛ البته تا نخستین دهه های حکومت عباسیان هم این مجموعه آباد بوده است و چیزهایی هم به تزیینات آن افزوده اند.
درباره نام نخستین این مجموعه گرابار دو پیشنهاد داده است: یکی اینکه این همان «اٌریزا»ی رومی است که عرب آن را عَریز و عَریزة و بعدها العُرَض خواند. دیگر اینکه این همان زیتونه هشام است. البته این پیشنهادِ سُواژه بوده که خود بعدها از آن گذشت. بعضی گفته اند که زیتونه قصر الحیرِ غربی است.
ـــ موقعیت
قصیر الحیر شرقی در میان بادیه است، در 97 کیلو متری شمال شرق تَدمُر (پالمیرا)، 64 کیلو متری رُصافه.ویرانه های این مجموعه از دو محوطه بسته مربع شکل تشکیل شده است که هر کدام حصاری مستحکم دارد با برج هایی نیم گرد. ابعاد درونی یکی از دو محوطه 66 متر است دیگر 160 متر. از دیگر بناهای این مجموعه حمامی است و دیواری بزرگ که محدوده ای به مساحتِ 7 کیلو متر را محصور کرده است.
ـــ بنای کوچکتر
ابعاد بنای کوچکتر چنین است: در غرب 68 و در جنوب 67 و در شرق 5/71 و در شمال 74 متر. بنا را بیشتر از سنگ هایی ساخته اند از معدنی در دامنه های جنوبی جبلِ بشری. بستر سنگی و نامنظم بنا سبب شده است که عمق شالوده از 30 تا 155 س م و بیش از آن متغیر باشد.سر بسیار زیبا و پرداخته دارد، نوار ابزاری تزیینی بر گرد درگاه می گردد. قاب درگاه در بالا قوسی دارد و بالای آن قوس دزدی است که سینه اش از سنگ هایی صاف و تخت است. در لچکی ها طاقچه های کوچکی در آورده اند با قابی با ابزار قاشقی. نوک برج ها جایگاه تزیینانی اصیل و زیباست که از گچ و آجر پرداخته اند. این تزیینات با ابزاری موجی شکل در پایین آغاز میشود.
درون بنای کوچکتر
اتاق ورودی (80/6 در 5متر) محراب مانندی دارد به پهنای 87 و عمق 45 سم که رو به قبله است، ولی به روشنی نمی توان گفت چیست.در میانه بنا حیاطی است که ابعادش چنین است: در غرب 28 و در شمال 36 و در شرق 29 و در جنوب 34 متر. بر گرد حیاط رواقی است. کف رواق از تخته سنگ است.
در این رواق ها دو پلکان بوده است: یکی در غرب و یکی در جنوب، بخشی از پلکان غربی که هنوز پابرجاست شامل توده ای سنگی است به بلندی 30/8 متر، چیده از رج های 33 س متری. کف پله ها 34 و خیز آنها 16 سم است. البته باید گفت شاید این پلکان را در یکی از بازسازیها ساخته باشند.
برگرد حیاط بیست اتاق کشیده است، عمود بر دیوار بیرونی. اتاقهای باریکتر را با قوسی دو بخش کرده اند. دهانه این قوس گشاده است و نشانی از درگاه یا تیغه ای که بیش از این بر جداییِ دو بخش تأکید کند نیست.
نشستنِ اتاق های بزرگتر در میان اتاقهای کوچک تر بی ضابطه نیست. از ترکیب آنها دستگاههایی پدید آمده است شامل یک اتاق بزرگ در میان دو اتاق کوچک؛ الگویی در قصرالحیر غربی و چند بنای دیگرِ روزگار نخستینِ اسلام نیز دیده ایم. از اینها، چهار دستگاه آبریزگاه هم دارد که نشانه مسکونی بودن آنهاست.
از این طرح بر می آید که که سه ترازِ محرمیت و امنیت در کار بوده است. یک سوم غربی بنا از هر سو در دستر است و از درون به هم پیوسته است.
ملزومات سازه ای سبب شده است کلیات طرح طبقه بالا مانند طبقه پایین باشد. تفاوت اصلی این است که اتاق های باریک طبقه بالا را با دیوار و درگاهی دو بخش کرده اند.
عملکرد بنای کوچکتر
پیش از کاوش ها منطقی می نمود که این بنا را کاخ بدانیم. اما اکنون چیزهایی از بنا می دانیم که نشان می دهد این عنوان چندان درست نیست.
شاید بتواند آن را کاروانسرا دانست. آن اتاق های دراز با سقف بلند و درگاه های گشاده بارانداز کاروانسراست و اتاقهای طبقه بالا و دستگاه های گوشه شمال شرقی و جنوب شرقی جایگاه مردمان است. برای مردمان و شاید چارپایان آبی در میان حیاط است. آن اتاقِ محراب دار رورودی را در هنگام نماز به جای مسجد به کار می گرفتند. باید گفت خان بسایر بدوی قصر الحیر غربی هم همین اجزا را دارد: حیاطی رواق دار، اتاق هایی کشیده، موازی یا عمود بر دیوارهای بیرونی، ورودی گشاده بدونِ سکو و پیرنشین، نمازخانهای در دستگاه ورودی، پلکانی در رواق.
ـــ بنای بزرگتر
بنای بزرگتر را هم از همان سنگ های بنای کوچک تر ساخته اند. ابعاد بنا از مرکز برجهای گوشهای چنین است: 168متر در شمال، 166 در شرق، 167متر در جنوب، 167متر در غرب. ستبرای دیوارها از 05/2 تا 15/2 متر است و بلندیِ آنها، تا پای جان پناه،از 98/8 تا 9متر. عمق شالود، متناسب با فاصله بستر سنگی از کف، متغیر است.تاریخ و عملکرد بنای بزرگتر
روسو بر جرز H کتیبه ای یافت. آن را به حلب برد و نسخهای کامل از آن برداشت. متن کتیه این است:«بسم الله الرحمن الرحیم امیرالمؤمنین عبدالله هشام این «مدینه» را برپا کرد. این یکی از بناهایی است که حمصیان به سعی سلیمان بن عُبدی ساختند. سنة [صدو]ده هجری (728-9م).»
البته نمیتوان این بنا را به معنای رایج «مدینه» (شهر) دانست.
شش خانواده یا خاندان با شمار نفرات و اهمیتِ برابر در بناهایی همانند جای گرفته اند. یکی یا همه آنها منصبی دیوانی هم دارند. مسجدی دارند که کسانی از بیرون این مجموعه نیز به آن راه دارند. درپایان، ایشان کارگاه روغن کشی زیتون هم دارند که البته را ورود به آن از بیرون مجموعه است. این را نه می توان نوعی زندگی شهری دانست و نه زندگی شاهانه. این نوعی زندگی در «مدینه» است؛ آن هم به معنایی که در صدر اسلام آشنا بوده امروز ناشناخته است.
کیستر حدیثی را بررسی کرده است که مضمون آن ضَمّ معاویه است به سبب افراط او در ساختن «مدائن» (مدینهها) و «قصور» (قصرها) در مکه. «قصر» را معادلِ «دار» آوردهاند. پس ساخت قصور بسیار در مکه چندان شگفت انگیز نیست. اما «مدائن بسیار در مکه» به چه معناست؟ کیستر مدینه را «شهرک» یا «شهرچه» ترجمه کرده است. این هم چندان به کار نمی آید. در لسان العرب معنای کهنی از «مدینه» آمده است: «قلعه ای (حصن) که در زمینی آباد سازند». پس «مدینه» جز شهر معانی دیگری هم دارد. یکی از این معانی را میتوان چنین توضیح داد: مجموعه ای با فضاهای زیستی محدود و کارکرد یا کارکردهای مشخص (مانند دفاع و امور دیوانی و تفرج و کشت و زرع) مجهز به استحکامات تدافعی یا مانند آن. می توان گفت جاهایی که «مدینه» را در صیغه جمع (مدائن) به کار برده اند، همین معنا در نظر بوده است:نمونه اش تیسفون که نزد عرب «مدائن» بود. شاید به همین سبب، هیچ گاه در کاوش های این مجموعه شهری نرسند؛ چرا که هرگز چنین ساختارهایی در کار نبوده است.
طرح بنای بزرگ تر
طرح بنای بزرگ تر از کجا آماده بود؟ گرابار چنین گفته است:باید دو امکان را در نظر گرفت. یکی اینکه قصر الحیر نمونه ای از تبدیل «خرگاه» به «شبه شهر» است. نمونه هایی از این گونه مجموعه ها از قرن ششم میلادی برجاست. الگوی ساختمانی این مجموعه ها شهرهای برج و بارودار رومی در شرق رود اردن (بلقا» و شام بود؛ شهرهایی چون رصافه. سبب ناپختگی طرح بنای قصر الحیر را هم باید در همین تلاش برای مختصر کردن الگوی این شهرها و اقتباس از الگوی خرگاه ها جست. افزون بر این همین که چندی پس از پایان کار دو دروازه اصلی بنا را کور کرده اند نشانه این است که این الگوها چندان در خورد خواست و نیاز سازندگان نبوده است.
البته میتوان بنای بزگر تر را قلعه یا کاخی دانست با حیاطی و رواقی و بناهایی بر گرد آن که بسیار بزرگ تر شده و به شهرچه ای بدل شده است. این روند در بیت المقدس آغاز شده بود و بعدها در بغداد به کمال رسید.
ـــ همنشینی اسلوب شام و میان رودان
قصر الحیر شرقی، مانند چند بنای دیگر دوره امویان، آمیزه ای است از شیوه های ساختمانی شام و میان رودان. دیوارهای سنگی بنا شامی است. در کتیبه، ساخت بنا را به حمصیان نسبت داده اند شواهد باستان شناسی نشان می دهد که مسیحیانی از غرب و شمال شام در کار ساخت آن بوده اند.از نشانه های حضور مسیحیان یکی نقش صلیبی است در معدن سنگی در شمال محوطه و باز اتاقکی زیر زمینی در معدنی در نُزَیمه در 10 کیلومتری شمال غرب و نقش صلیبی بر دیوار جنوبی بنای بزرگتر و شاخصتر از همه نقش و نگار ویژه یکی از دروازه های چراگاه. افزون بر اینها، کاشی هایی است که در قصر الحیر به دست آمده در غرب شام و تَدمُر رواجی تمام داشته است.
منابع:
گذری بر معماری متقدم مسلمانان، کی. اِی. سی. کرسوِل، بازنگری: جیمز آلن، ترجمه: مهدی گلچین عارفی؛ نشر آثار هنری «متن».مقاله معماری مدنی، پاپا دوپولو، ترجمه آرزو اقبالی، پایگاه مجلات تخصصی نورمگز.
تقریر أولی عن موسم الحفریات الأول فی قصر الحیر الشرقی، نویسنده: الیغ غرابار، مترجم: الأسعد خالد، المجلد السادس عشر، 1966 - الجزء 1 (8 صفحه - از 115 تا 12).
حفریات قصر الحیر الغربی: «بادیة» امویة فی سهل تدمر، نویسنده: دانیال شلومبرجیه.