اسلامی بودن بعضی از کارهای هنری به محتوای آن بستگی دارد، مثل قصه و نمایشنامه برای یک قصه، با یک مقاله اسلامی چه تعریفی ارائه می کنید؟ اینکه معیارهای اسلامی یا مفاهیم اسلامی را درست بیان کند. اگر هم مسائل، مذهبی به معنای خاص آن، نیست بلکه اجتماعی یا سیاسی و امثال آنهاست، در آنها هم نباید با اصول اسلامی مغایرتی وجود داشته باشد. اینها را که تامین کردید، آن مقاله اسلامی است، حداقل ضد اسلامی یا غیر اسلامی نیست.(1)
از جنبهی هنری که در قصه نویسی هست، هیچ چیز خاصی که بتوان آن را معیار اسلامی یا غیر اسلامی بودن دانست، وجود ندارد، هر چه که بتواند قصه را زیباتر و هنرمندانه تر کند، نه تنها اشکالی ندارد، بلکه بهتر است. نمایشنامه هم همینطور.(2) اما اگر بد آموزی در آن بود، کج اندیشی در آن بود، اغوا در آن بود و تهمت و افترا و فحاشی و بد زبانی در آن وجود داشت، غیراسلامی است.
تئآتر و دیگر هنرهایی که در نیم قرن اخیر یعنی در روزگار غربت و محکومیت ارزشهای اسلامی و تهاجم همه جانبه به آن، وارد کشور ما شد، طبیعة بر پایهای غیر اسلامی بنا گشت و در جهت مغایر و حتی متضاد با مفاهیم اسلامی رشد کرد. غربزدگانی که نخستین رویش این رشتههای اساسی هنر را در کشور اسلامی ما ارائه کردند، از اسلام کاملا بیگانه و شاید با آن معاند بودند. لذا بتدریج این تصور را در ذهن همه، مخصوصا نسل های نوخاسته برمی انگیختند که تئآتر و سینما دارای طبیعتی غیر مذهبی و ضد مذهبی است و نمی توان و نباید از آن برای ارائهی پیامهای اسلامی بهره گرفت. (3)
در زمینهی معیار اسلامی یا غیر اسلامی، غیر از محتوای، شکل هم مؤثر است مثلا در هنرهای تجسمی، یک وقت است که عکس یک زن عریان کشیده میشود یا فرض بفرمایید یک شکل اغواگر دیگر یا یک منظرهی دروغ و تهمت آمیز، اینها محتوی است. اما ظاهر و شکل هم می تواند معیار اسلامی بودن قرار بگیرد، یعنی خود مجسمه، منهای اینکه این مجسمه انسان پوشیده است یا عریان، که از نظر بعضی فتاوی درست کردن آن خلاف شرع است. اینجا دیگر بحث این نیست که این مجسمهی زن، روسری دارد یا ندارد، بحث این است که خود تهیهی این عکس یا مجسمهی انسان اشکال دارد یا ندارد.(4)
در اجرای نمایشنامه، منهای محتوای آن، نوع بازی می تواند در اسلامی بودن یا نبودن اثر بگذارد. فرضا زنی که لباس مردی را پوشیده یا مردی که لباس زنی را پوشیده، این شرعا حرام است. چه آن زن بیاید آیهی قرآن بخواند، یا سخن شهوت انگیزی بر زبان بیاورد.* هنر اسلامی اساسا غیر از هنر مسلمانان است. این را من بارها در صحبتهایم گفته ام، غالبا هنر مسلمانان با هنر اسلامی اشتباه میشود. خوب اگر یک مسلمانی یک آهنگ یا یک فیلم ساخت، آن آهنگ یا فیلم ساختهی یک مسلمان است اما لزوما اسلامی نیست. هنر اسلامی آن چیزی است که در آن عنصر سازندهای از اندیشهی اسلامی وجود داشته باشد ... یعنی در قالب هنری آن، نه فقط در محتوای، چیزی از اسلام و اندیشهی اسلامی وجود داشته باشد. این می شود هنر اسلامی... بروید دنبال این که بتوانید سر رشته هنر اسلامی را پیدا کنید.*
پیام همین خونها و حکایت پر ماجرای ایثارگریهای رزم آوران تاریخ ساز اسلام، بهترین موضوع و محتوایی ست که به کمک هنر و ابزار و تکنیک مناسب آن، رسالت تئآتر در جمهوری اسلامی را به نحو شایستهای به انجام میرساند* اگر مسالهی هنر برای مردم، و «در خدمت مردم»، یک چیز جدی است و فقط شعار نیست، یقینا یکی از چیزهایی که باید محتوای هنر امروز را تشکیل دهد، مسالهی جنگ است، در حقیقت جنگ مظهری است از بزرگ ترین حماسه ها و هنرنمایی ها و ارزش آفرینی های مردم ما در این دوران. (*)
آهنگهای قرآن یک هنر اسلامی و یک موسیقی کامل است، مثلا در برخی از کشورهای عربی خوش ذوق ترین و هنرمندترین خواننده ها (در این زمینه) وجود دارند. این همان کیفیت خواندن قرآن است. قرآن به همین کیفیت باید خوانده شود تا درست مضمون خودش را برساند. مدتی پیش، مقاله ای از یک نویسندهی خارجی می خواندم. او در این باب خیلی خوب تشبیه کرده و نمونه ها و مثالهایی آورده بود. از جمله هنر اسلامی را در مسجد نشان داده و گفته بود که گنبد مسجد دقیقا یک هنر اسلامی است و این نشان دهندهی جهان بینی اسلام بر محور توحید است، یعنی همه چیز در جهان بینی اسلام بر یک محور حرکت می کند که آن « الله » است. وقتی انسان زیر آن گنبد مینشیند خود را در مرکز عالم احساس می کند و خود را با همهی کائنات مرتبط میداند. محراب جاییست که پیشنماز می ایستد و قاعدة قرآن یا کتاب در دست می گیرد تا چیزی را به مردم یاد بدهد. جایی که مردم او را می بینند. لذا بالای سر محراب حتما یک چراغ هست که به مرور در محرابهای جدید به شکل چراغها و لوسترهای زیبا مشاهده می شود. حتی در محراب های قدیمی هم، چراغی از یک زنجیر آویزان است، این همان مفهوم « الله نور السموات و الارض » است که « مثل نوره کمشکوة فیها مصباح، المصباح فی زجاجة » یعنی آن چراغ داخل یک شیشه است. یا پای ستون مساجد به صورت سنتی مقداری پهن تر است یعنی با یک قاعده ی استوانه ای مستقیم بطرف پایین نیامده، این نخل های ستون مسجد پیغمبر اکرم (ص) را تداعی می کند. چون مسجد الرسول را با ستونهایی از نخل ساخته اند، و همینطور گلدسته ها و چیزهای دیگر را که در معماری، هنر اسلامی به حساب میآیند.(5)
قالب هنر
کار هنر با محتوی پایان نمی یابد ، قالب نیز ارزش بسیار دارد . ظرف نازیبا ، مظروف زیبا را زشت جلوه می دهد. و برای ساختن ظرف زیبا در عرصه ی هنر تنها استعداد کافی نیست ، آموزش هم ضرورت دارد . هنرمندانی که قدرت آموزش اصول هنری را در خود می بینند ، باید به یاری جوانان بشتابند.(6)
شعر و نیز همهی قالب های هنری ، موهبت های خدایی اند که باید در خدمت خلق خدا و حامل آرمان های والای خدایی باشند(7)
یک نکته را هم اینجا عرض کنم : آن هنری ، آن شعری این خصوصیات را دارد که استخوان بندی هنری آن واقعا محکم باشد یعنی واقعا هنر باشد، چون اگر هنر نباشد، نمی ماند، اصلا منتقل نمی شود... آنکه جاذبه دارد ، زیبایی است ، زیبایی اگر نبود کسی نگاه نمی کند تا از آنچه که در آن وجود دارد ، چیزی بفهمد. (8)
دیگر آنکه باید در زبان و تعبیر و زیبایی و آرایش ، و اگر لازم شود ، در شیوه و قالب ، ابتکار و نوآوری شود . و بسی بایدهای دیگر ... که کمال مطلوب در باب شعر این زمان ، از آن بی نیاز نیست(9)
منابع:
1. گفتگو با اعضای «واحد فرهنگی روزنامه جمهوری اسلامی»، 16/11/1360.2. پیام به «دومین جشنواره تئآتر دانشجویان کشور»، 14/8/1365.
3. گفتگو با اعضای «سومین کنگره شعر و ادب دانشجویان سراسر کشور ـ جهاددانشگاهی »، 27/09/1365.
4. اسلامی جمهوری روزنامه فرهنگی واحد با گفتگو، 16/11/1360.
5. گفتگو با اعضای «واحد فرهنگی روزنامه جمهوری اسلامی»، 26/11/1360.
6. پیام به «چهارمین کنگرهی شعر و ادب و هنر»، 26/02/1363.
7. پیام به « نخستین کنگره ی دانشجویی شعر و ادب »، 27/9/1363.
8. پیام به «کنگرهی شعر و ادب نهضت سواد آموزی خراسان »، 09/07/1364.