آب در فرهنگ ایران بر پایه باورهای ایرانیان باستان در نوشتههای دینی زردشتی و دیگر متون بازتاب یافته است، آب نقش چشمگیری در پیدایش هستی و پیشبرد مبارزه میان نیکی و بدی در عرصه تاریخ اساطیری ایران داشته است و از این رو، جایگاه ویژهای در آئین های دینی ایرانیان و باورهای مردمی یافته است.
واژه آب در نوشته های فارسی میانه به صورت āb/p بازمانده صورت فارسی باستان –āpi و اوستایی āp/āpi (سنسکریت در حالت فاعلی: āpas، هندو ایرانی نخستین: - āp) و در متون پازند به صورت āw/āv (و در گویش های امروزی به صورتهای برگرفته از این شکلها) آمده است.
آب در باورهای هندوایرانی:
ایرانیان باستان گروهی از خانواده آریایی، و از خانواده بزرگ تر هندواروپایی بودند. همچنان که شواهد دینی و زبان شناختی نشان میدهند، اینان باورها و آئین هایی داشتهاند که در آنها آب (در کنار آتش) نقش مهم داشته است و این باورها و آئین ها در دین زردشتی، که ظاهراً در هزاره 2 ق م ظهور یافت، نیز باقی ماند و به نظر میرسد اهمیت آنها بیشتر هم شد.شواهد فراوانی از جایگاه ویژه و نیز تقدس آب نزد هندواروپائیان وجود دارد. آنان گاه آبها را به صورت مجموعه آبها و گاه در قالب رود و چشمه می ستودند و احترام میگذاردند و احتمالاً به سبب ویژگی های پرورنده آب بود که برای آن، واژه مؤنث ( āp) به کار میرفت. این ستایش را هندواروپاییان اغلب در قالب مجموعه ای از آداب و شعایر دینی انجام میدادند که در آنها، آتش نیز جایگاهی همچون آب داشت و این سنت تا دوره هندوایرانی و حتی پس از آن نیز ادامه یافت. از این دوره شواهدی در دست است که نشان میدهند ستایش ایزدان (به معنای موجودات پرستیدنی) و انجام آیین ها، با هدف نگاه داشت یک قانون کلی و نظم فراگیر (هندی: «رته»، ایرانی: «اشه» به معنای راستی و درستی) صورت میگرفت که آن را نگاه دارنده گیهان در برابر آشوب و بی نظمی (موسوم به دروغ) میدانستند. نزد هندوایرانیان نخستین حفظ این نظم گیهانی را دو ایزد برتر، یکی ورونه و دیگری میتره زیر نظر داشتند و به سبب نقش مهم آب و آتش در حیات اجتماعی و دینی مردم، ورونه با آب، و میتره با آتش ارتباطی بسیار نزدیک یافتند. جز این، آب با چند ایزد دیگر هم ارتباط داشت؛ از جمله با اپام نپات که تخمه همه آبها بود، اردویسور اناهیتا، تیشتر، هوروتات یا خرداد علاوه بر این ایزدان، خود آب نیز (در کنار عنصر مهم دیگر، یعنی آتش) در منتهای دینی کهن هندوایران ستوده میشود. در وداها 4 سروده مستقل و نیز بیت های پراکنده دیگری در ستایش آبها (به تنهایی یا به همراه ایزدان دیگر) وجود دارد. در این متنها آبها به سیمای مادر، ایزدبانو، و بیوه ای جوان تصویر میشوند که به پرستندگانشان و نیز کسانی که برای ایشان فدیه میدهند، زندگی دراز، تندرستی، و نامیرایی عطا میکنند. بر پایه این منتها آب پاک کننده پلیدی ها و گناهان، نیز درمانگر، و خاستگاه همه خوراکیها و گیاهان شفابخش است و اپام نپات، تخمه همه آبها، اگنی خدای آتش، پسر آبها، و سرانجام خود آبها همسران ورونه (ایزد آسمان) خوانده میشوند.
در وداها، ورونه سامان بخش و گسترنده آبهاست؛ این لقب او در اوستا برای اناهیتا میآید که ایزدبانوی آبها و گسترنده آبها در سرزمینهای آریایی است. از این رو، یکی از کهن ترین و بلندترین سرودهای اوستا (به نام آبان یشت) به ستایش ایزدبانوی آبها، اردویسور اناهیتا اختصاص یافته است و علاوه بر آن، برای یکی از نمازهای پنج گانه زردشتی (به نام آبان نیایش) نیز در ستایش اوست.
بر اساس این متن ها، اردویسور اناهیتا (همانند ایزدبانوی ودایی همتایش، سرسوتی) ایزدبانویی زیبا، درخشان، برومند، خوش اندام، و پاک، و در همان حال بسیار نیرومند و بخشنده است. او فزونی بخش خانه ها و زندگی و گله و چراگاه است و برای شهرها و کشورها تندرستی و توانگری می-آورد، از راز کوهها بدان ها مینگرد و نگاهبانی شان میکند. این ایزد بانو، همچنین پاک کننده نطفه مردان و زهدان زنان است، و پادشاهان و سرداران برای کسب پیروزی در نبرد به او روی میآورند و برای او به رودها فدیه میدهند؛ در همان حال او به سان رودی زورمند تجسم میشود که از کوه هُکَر به سوی دریای فراخکَرد روان است.
دیگر ایزد ودایی مرتبط با آبها که در دین ایرانیان باستان جایگاه خویش را نگاه داشت، اپام نپات، تخمه یا فرزند آبها بود که در متنها به همراه دیگر ایزدان – که آنان نیز اغلب مرتبط با آب هستند – ستوده میشود. در متنهای اوستایی، همانند متنهای ودایی، خود آبها نیز با نام āpo (صورت فاعلی جمع) پرستش میشوند.
آفرینش آب در باورهای ایرانیان باستان:
در اندیشه ایرانیان باستان، که در هزاره 2 ق م زردشت آن را با اصطلاحاتی در قالب دینی نو عرضه کرد، باور به دو اصل، گوهر یا مینوی نخستین، یکی نیک و دیگری بد، وجود داشته و تمام فلسفه آفرینش و هستی بر اساس آن شکل گرفته و تفسیر شده است. اورمزد جهان را به منزله آوردگاهی با اهریمن میآفریند. نخستین آفریدگان، ایزدانی هستند که هر یک از آنان، اورمزد را در آفرینش یکی از اجزای جهان نیک یاری میکنند و خود نیز نماینده آسمانی و نگهبان آن میشوند. در جهان تاریکی و بدی هم اهریمن دست به کار میشود و برای مقابله با سپاه روشنی، نیروهای خود را که همچون وی دیوانی ویرانگر و بدکردارند، به وجود میآورد و پس از آفرینش بر آنها میتازد.در آفرینش جهان، اورمزد نخست پیش نمونه آفریدگان اصلی را میآفریند و در مرحلهای دیگر از همین نمونههاست که همه آفریدگان مادی پدید میآیند. اورمزد با آفرینش پیش نمونه آسمان آغاز میکند، سپس به یاری آسمان شادی را میآفریند، آنگاه آب و زمین و گیاه و سپس گاو یکتا آفریده و سرانجام انسان را، که این دو آفریده را اورمزد در میانه جهان میآفریند.
بدین ترتیب دومین آفرینش از آن آب است. اورمزد آب را از گوهر آسمان میآفریند تا با آن، جهان زندگی و خرمی بیابد و از این آب، باد و باران و مه و برف و ابرهای بارانزا پدید میآیند. این پیش نمونه به سان قطرهای بزرگ و گیهانی است و به اندازه مردی است که به تعبیر بندهش دو دست بر زمین هلد، با دست و پای رود و آب تا شکمش بایستد. این آب به روایتی دیگر در میان زمین و آسمان، همچون آب در تخم مرغ است. به روایتی دیگر، اورمزد پیش نمونه آب را از اشک میآفریند و صاف و پاک، بر زمین یا در زیرزمین یا در هوا به جنبش در میآورد و پهنه گیتی را از آن صاف و روشن میکند و خورشید نیز آن را پاک تر میسازد. از سوی دیگر، در روایتهای ایرانی، میانه جهان که کانون تحولات آفرینش است، کرانه رودخانهای به نام دائیتی یا وهدائیتی (به معنای دائیتی نیک) واقع در ایرانویج یا سرزمین اصلی ایران است. اورمزد گاه یکتا آفریده را بر کناره راست این رود میآفریند و کناره دیگر آن، یعنی چپ، جایگاه آفرینش ششمین هستی، یعنی انسان است.
در پایان 3 هزاره دوم که کار آفرینش پیش نمونه ها به پایان میرسد. اهریمن بر آنها میتازد و یکایک آفرینشهای اورمزد را به همان ترتیب آفرینش آنها آسیب میرساند یا از میان میبرد و یکایک آفرینشهای اورمزد را به همان ترتیب آفرینش آنها آسیب میرساند یا از میان میبرد آسمان صاف و روشن را میشکافد و با تاریکی در میآمیزد؛ سپس به سوی پیش نمونه آب میرود و بخشی از آن را شور و گل آلود میکند. از پی آب، اهریمن بر زمین میتازد. از این تازش، زمین تاریک میشود و بسیار جانوران پلید بر آن پدید میآیند و زمین سراسر آلوده میشود؛ زمین چنان می-لرزد که کوه ها و پستی ها و بلندی ها پدید میآیند و با بارش باران و پیدایی رودها و دریاها و تقسیم شدن زمین، 7کشور شکل میگیرند. اهریمن سپس چنان زهری بر گیاه فراز میبرد که گیاه در دم میخشکد؛ اما بی درنگ امرداد و امشاسپند آن را میساید و به یاری باران در سراسر گیتی میپراکند و از این راه همه گونه روییدنیها در سراسر جهان پدید میآید.
اهریمن در هر یورش به یکی از آفریدگان جهان اورمزدی، با سلاحی ساخته از همان آفریده رویارو میگردد. تازش اهریمن به آب هنگامی رخ میدهد که تشتر، ستاره درخشان تخمه همه آبهای هستی، در برج خرچنگ آبی است. به روایت بندهش، اورمزد ابر را میآفریند و ابر که مینوی باد او را به جنبش در میآورد، به تعبیری، چونان جام اورمزدی است که آب را برمیگیرد و به آسمان میبرد و بر زمین میباراند. تازش اهریمن به آب هنگامی رخ میدهد که تشتر، ستاره درخشان تخمه همه آبهای هستی، در برج خرچنگ آبی است. به روایت بندهش، اورمزد ابر را میآفریند و ابر که مینوی باد او را به جنبش در میآورد، به تعبیری، چونان جام اورمزدی است که آب را برمیگیرد و به آسمان میبرد و بر زمین میباراند.
بر پایه روایتی اهریمن دیو اَپوش (خشکسالی) را به رویارویی تشتر میفرستد: به یاری باد، ایزد تشتر، 3بار به پیکر مرد، گاو، و اسب درمیآید و با اپوش درمیآویزد. سرانجام او که از نیروی نیایشهای مردم توانمند گشته است، دیو خشکسالی را شکست میدهد و در 30 روز، بارانی با قطره-های بزرگ میباراند و جانوران موذی آفریده اهریمن را فرو میشوید و از میان میبرد. بدین سان، تشتر پیش نمونه آب را در جهان می پراکند و از آن دریاها و رودها پدید می آیند. بزرگترین این آبها دریای کیهانی وروکشه (یعنی دارای شاخابه های بسیار) یا فراخکرت است. با بارش باران و پیدایی رودها و دریاها و تقسیم شدن زمین، 7 کشور شکل میگیرند. از سوی دیگر، از نم باران گیاه میروید و میبالدو علوفه را برای چارپایان سودمند، و گندم را برای مردمان فراهم میآورد. بدین سان، آب نقش خود را در تداوم هستی حفظ میکند. هم بدین سبب مردمان آب را گرامی می-دارند و با خواندن نیایشی خاص آن را میستایند و آفرینش آن را جشن میگیرند. آفرینش آب از روز شانزدهم اردیبهشت تا یازدهم تیرماه، یعنی 50 روز به درازا کشید و پس از آن اورمزد تا آفرینش دیگر 5 روز درنگ کرد. این 5روز که در سنت ایرانی آن را به عنوان دومین گاهنبار – که جشنهای دینی و بزرگداشت آنها تکلیف بوده است – جشن میگرفته اند. باز درباره آب در روایتها آمده است که آن را اورمزد برای کشتن دیو تشنگی (زئیری) آفریده است و این آب در جهان مادی از یاری و پرستاری خرداد امشاسپند (نامش بر سومین ماه سال و ششمین روز گاه شماری زردشتی نهاده شده) برخوردار است و بدو تعلق دارد و تشتر و فروردین و باد از ایزدان همکار خرداد خوانده شده اند.
آب در اسطوره پایان جهان:
آب گذشته از آفرینش جهان و هستی بخشی به آن، در اسطوره پایان جهان هم نقشی چشمگیر دارد. یکی از آبهای اساطیری، دریاچه موسوم به کیانسه است که برخی کوشیده اند آن را با یکی از دریاچههای واقع در قلمرو ایران تطابق دهند؛ از جمله با دریاچه هامون. بر پایه روایت های دینی، ظهور زردشت در پایان هزاره 3 و آغاز هزاره 4 ق م رخ میدهد. این روایت ها میگویند که زردشت 3 بار با همسرش به نام هووی، نزدیکی می-کند و چون هووی هر بار خود را در دریاچه کیانسه میشوید، نطفه زردشت در آب میریزد و در آنجا نگهداری میشود. در 3زمان (30 سال مانده به پایان هر هزاره از 3 هزار سال چهارم تاریخ اساطیری) هر بار دوشیزهای به دین (زردشتی) در این دریاچه تن میشوید و از این نطفه آبستن می-شود. از این آبستنی ها، نجات بخشان زردشتی (به ترتیب اوشیدر، اوشیدرماه، و سوشیانس) زاده میشوند که هر یک با زدودن گروهی از موجودات زیانکار، زمینه را برای نابودی فرجامین اهریمن و سپاه، و گسترش نیکی و سرانجام هم شهریاری اورمزد بر جهانی یکسره پاک و نیک فراهم می-سازد.بر اساس این باورهای دینی درباره آب، این عنصر جایگاهی کانونی در زندگی و باورهای ایرانیان باستان یافت و به ویژه به عنوان عاملی پاک و پاک کننده به شمار آمد و در آیین های دینی نیز اهمیت یافت. نویسندگان باستانی نیز بارها بر حرمت گذاری ایرانیان به آب اشاره کرده اند؛ از جمله هرودت مینویسد که ایرانیان هرگز با پیشاب آبهای روان را نمی آلایند و دست خود را در آن نمیشویند و به دیگران هم اجازه چنین کاری را نمی-دهند و برای آبهای روان احترام بسیار قائل اند.
متن های زردشتی هم بارها بر نگاه داشت پاکی آب، به ویژه آب روان، تأکید کرده و آلودن آن را گناه دانستند. مهمترین این آلودگی ها جسد انسان و جانوران است: انداختن اجساد در آب، گنه مرگ ارزان به شمار میآید و بیرون نیاوردن جسد از آب، حتی با عذر هم، گناه است. از سوی دیگر آب به عنوان پاک کننده به آیین های تطهیر راه یافت، اما برای این کاربرد آب، محدودیت هایی در نظر گرفته اند: در این آیین ها تنها پس از زدودن نجاست (یا موارد دیگر) میتوان در نهایت آن را با آب شست وگرنه گناهی که با تاوان سنگین خواهد بود.
علاوه بر نگاه داشت پاکیزگی آب، زردشتیان تکلیف دینی دارند که به آب نثار نیز تقدیم کنند. با گزاردن آیین آب زوهر (ābzor) – که امروزه جزو مراسم یسنه است – آمیزه ای از شیر مادر و شیره گیاه هوم تهیه، و نثار آب روان میشود و با این عمل بدان نیرو میبخشد.
از سوی دیگر نقش پاک کنندگی سبب شده است تا از دیرباز، آب به منزله یکی از دو ابزار بازشناخت سره از ناسره و درست از نادرست به کار رود (عنصر دیگر چنان که انتظار میرود، آتش بوده است) و در آزمودنی به نام ور آب، گناهکار و پیمان شکن را باز میشناخته اند. در این روش که پیشینه آن به دوره هندوایرانی بازمیگردد. فرد متهم به شکستن پیمان یا سوگند را وادار میکردند تا در حالی که رانهای مردی ایستاده در آب را میگیرد، خود در زیر آب غوطه ور شود. از همین لحظه کمانداری تیری میانداخت و دوندهای برای آوردن آن میدوید و تا بازگشت او، متهم در زیر آب، اگر همچنان زنده بود، بی گناه شمرده میشد و اگر میمرد، گناهکار بود.
آب در فرهنگ دوره اسلامی
احترام و قداست آب:
حرمت آب و نیاز انسان به آن در سراسر تاریخ و زندگی انسان نقش بسته، و شادمانی دسترسی به آب از دیرزمان، بخشی از شادیها و جشنهای پر خاطره ایرانی بوده است جوش احساسات شاعرانه و توجه به قداست آب در ایران، حکایت از نوعی نگاه معنوی به آب در این کشور دارد. اگر در موقعیت جغرافیایی و در سرزمین ایران، آب کم بوده، اما در فرهنگ ایرانی، نقش و تجلی آب فراوان بوده است؛ هر چیز خوبی به آب نسبت داده میشود، هر چیز منسوب به آب شاداب نام گذاری میشود و هر چیز پر و پیمانی آبدار شمرده میشود.فرهنگ عامه ایرانی تحت تأثیر اندیشه اسلامی، نگرشها و باورهای چندی به آب پیدا کرده است و بر پایه آن رفتار میکند. در این راستا در فرهنگ ایرانی – اسلامی، زندگی همه چیز، از آب پدید آمده است و ادامه آن نیز به آب بستگی دارد. در این نگرش، اصل و موجودیت نخستین آب از آسمان بوده که بر روی زمین استقرار یافته است؛ دنیای نخستین پیش از آفرینش آسمان و زمین از آب بوده است؛ آب اصل و بنیاد زندگی است؛ زیبایی طبیعت از آب است؛ غذای انسان به آب وابسته است؛ و آب از ارکان بهداشتی انسانها، نیز باروری گیاهان است؛ از این رو مردم برای آن حرمتی بسیار قائل اند و آن را ارج مینهند.
قداست آب به اندازهای نزد ایرانیان پذیرفته شده است که همانند دیگر عناصر مذهبی و مقدس به آن سوگند میخورند؛ «به این آب روان»، «به این آب زلال» و «به این روشنایی آب»، شماری از سوگندهای ایرانیان به آب است.
منابع آب در ایران:
تقریباً در همه مناطق ایران، تأمین آب شهرها و روستاها بسیار مشکل و طاقت فرساست و چنین است که سختی به دست آوردن آن، زبانزد شده است. ایرانیان آب مصرفی خود، چه آب نوشیدنی و چه آب مصارف خانگی و کشاورزی و نیازهای دیگر را از منابع آبهای سطحی و یا زیرزمینی به دست میآوردند:1.منابع سطحی:
منشاء آبهای سطحی ایران بیشتر باران و مخلوطی از آب باران جاری و آبهای زیرزمینی است که در میزان و مقدار آن، عوامل مختلف جغرافیایی و عناصر اقلیمی نقش تعیین کننده دارند. شهرها و روستاهای کوهستانی ایران، بیشتر به آب رودخانه ها و چشمه ها متکی هستند. ساکنان پای کوه نیز معمولاً آب مورد نیاز خود را از درهها، رودخانه ها و چشمهها تأمین میکنند. معمولاً در مناطقی با اقلیم خشک بیابانی، بهره برداری از آبهای سطحی نیز مشکلات فراوان دارد. در گذشته در این مناطق به شیوه سنتی از آبهای موجود یا در دسترس به صورت ذخیره آن در آب انبارهای سرباز یا سرپوشیده و آب باران استفاده میکردند؛ مثلاً در نیمه جنوبی ایران و به ویژه مناطق جنوب شرقی کشور «هوتک»، در جنوب «برکه»، و در شمال دشت کویر «چاله» میگویند.
الف – آبانبارها: آب انبارها در برخی از شهرهای کویری و بیابانی ایران که عنصر اصلی تشکیل دهنده بافت شهری به شمار میآیند، سیمای مشخصی را ارائه میدهند که آنها را از دیگر شهرها متمایز میسازد و از دیرباز، سهم بسزایی در تأمین آب مصرفی این قبیل شهرها ایفا کرده اند. آب انبار به عنوان محل جمع آوری و ذخیره آب در فصول بارانی، راه حل تأمین آب در این شهرهاست که گنبد و بادگیرهای آن از دوردست، و سر در راهرو عمیق و بلند آن از نزدیک به خوبی دیده میشود. نمونه این آب انبارها در کنار کویرها، بیابانها و دشتهای خشک و گرم جنوب ایران به صورت سرپوشیده برای تأمین نیازهای کاروانها و روستاها به چشم میخورد. آب انبارها معمولاً از آب قناتها یا رودخانه های نزدیک به آبادیها و یا از آب باران پر میشود. نگاهداری آب در این آب انبارها از این نظر است که آب قناتها در تابستان کم میشود و رودخانه های پر آب بهاری و زمستانی در تابستان به خشک رود تبدیل میگردند و نیز آب آب انبارها در تابستان خنک تر از آب قناتها و رودخانه ها است. این مخزنها از لحاظ ساختمانی شکل های گوناگونی داشتند و ظرفیت آنها تقریباً از 300 تا 3000 و در برخی جاها به 10000 مـ 3 میرسد. در شهرها آب انبار را در زیر قسمتی از بنا میکندند. آب انبار و حوض در خانه های شهری، از نخستین شبکه های بهم پیوسته ذخیره آب نوشیدنی و شست و شو در شهرها بود. پس از آنکه میرابها آبهای سطحی شهر یا آب قناتها از طریق شبکه سراسری نهرها به حیاط خانه ها میرساندند، صاحب خانه ها با گشودن دریچه راه آب، جریان آب را به داخل آب انبار هدایت میکردند و سپس با استفاده از تلمبه در نوبتهای گوناگون آب از آب انبارها به حوض خانه ها منتقل میشد.
بزرگترین و مجهزترین آب انبارهای ایران، آب انبار تکیه امیر چخماق، از آب انبار شش بادگیر و آب انبار مسجد جامع یزد جا افتاده بود که هر محلهای که آب انباری در آن قرار داشت، به آن «آب انبار محله» میگفتند.
ب – سد و آب بند: ساختن سد و آب بند از قدیم تا به امروز یکی از راه های بهره برداری بهینه و منابع تأمین آب آشامیدنی و مصارف خانگی، کشاورزی و صنعتی در ایران بوده است. سد را برای بالا آوردن سطح رودخانه و سوار شدن بر سواحل رودخانه و نیز برای ذخیره سازی آب انبوه احداث میکنند. از لحاظ قدمت تاریخی سد سازی، ایران میتوان در ردیف کشورهای سد ساز کهن به شمار آورد. وجود بندهای کوچک و سدهای بزرگ، در مناطق مناسب در درون دره ها برای ذخیره کردن آب، از دیگر نشانه های تمدن ایران باستان است. سد بهمن در فارس که در دوره هخامنشیان بنا شده، و عمر آن نزدیک به دو هزار سال است، بند امیر در شمال شرقی شیراز با عمری نزدیک یک هزار سال، سد کبار قم با پیشینهای 700 ساله، سد ساوه که حدود 700 سال پیش در دوره ایلخانان ساخته شده است. سد فریمان با پیشینهای هزار ساله، و سد طبس که بیش از 400 سال عمر دارد، از سدهای تاریخی ایران به شمار میروند. در دوران صفویه عصر جدیدی در زمینه مهار مهندسی آب آغاز شد. مقارن همین دوره بود که بندها و پلهای مشهد و اصفهان پدید آمد و سندهای انحرافی و مخزنی بزرگ احداث گردید که برخی از آنها تا به امروز برجا مانده اند. پس از دوره صفویه نادرشاه افشار برای ایجاد آبادانی در کشور، در تهیه و بستن سد کوشش بسیار کرد. او از رود ارس، نهری برای آبیاری دشت مغان کشید که هنوز هم آثار آن دیده میشود.
افزون بر سدهای بزرگ، مردمان هر منطقه، بسته به منابع آبی که در اختیار دارند، برای ذخیره آب، متناسب با شرایط اقلیمی و امکانات خود به ساختن آب بندها یا سدهای کوچک اقدام میکنند. آب بند را در برخی از مناطق با اهدافی به جز بهره برداری از آب درست میکنند؛ چنان که در شمال ایران کنار درهها و رودخانه ها برای شکار پرندگان مهاجر فصلی، آب بند میسازند و شکار برخی از پرندگان فقط به ساختن آب بند وابسته است. ضرب المثل «آب بندان باشد، چه بسیار مرغابی» از همین رو در میان مازندرانی ها رایج شده است، هرچند بار معنایی آن به آب بند و شکار محدود نمیشود.
ج – یخچال: در شماری از مناطق ایران، خرابه هایی به شکل آب انبارهای بزرگ مخروطی شک مشاهده میشود که برای ذخیره کردن یخ به کار میرفته است. این آب انبارها را یخچال مینامیدند و در شهرها و روستاها معمولاً از آن استفاده میشد. در گذشته، مصرف یخ انبوه ساکنان شهر و یا هر منطقه در فصل گرم از همین راه تأمین میشد. مردم تهران برای مقابله با تابستانها، با استفاده از این یخها، آب آشامیدنی خود را خنک نگه میداشتند و نیز با آن شربت، بستنی، فالوده و یخ در بهشت درست میکردند. یخچال های تهران سابقهای طولانی دارند و هنوز برخی از خیابانها و گذرگاههای شهر، به همین نام شناخته میشوند. یخچال های کهن تهران از دیدگاه معماری سازه ها، مصالح، و کارکرد، از میراثهای فرهنگی ارزشمند به حساب میآیند؛ به همین سبب، شماری از یخچال ها به موزه، چاپخانه و یا کتابخانه تبدیل شده اند. یخچال سید یزد، یخچال مویری کرمان، یخچال ابرکوه یزد و یخچال امیر فتاح ملایر از معروفترین یخچال های ایران هستند.
دیگر منبع آبهای سطحی در ایران دریاها هستند که برای صیادی و کشتی رانی استفاده میشوند.
2.منابع زیرزمینی:
الف – چاه و انواع آن: کندن چاه یکی از راه های دستیابی به آبهای زیرزمینی و تأمین آب است که در بیشتر روستاها و شهرهای ایران از روزگاران دور تا به امروز رایج بوده است. آب کشیده از چاه، یکی از شیوه های آبیاری در ایران به شمار میرود و اکنون نیز روشی شناخته شده است و نیز در مناطق خشک با احداث جاهای عمیق و نصب موتور پمپ های قوی، به آبهای زیرزمینی دست مییابند و زمینهای خود را آبیاری می-کنند.
ب – کاریز: راه دیگر دستیابی به آبهای زیرزمینی، احداث قنات و نهرکشی های زیرزمینی ویژه آن است که با رنج فراوان و زحمتهای طاقت فرسا پدید میآید و از پیچیدگی اسرار آمیزی حکایت دارد که برای هر بینندهای شگفت انگیز است. به سبب آنکه در بسیاری از نقاط ایران رودخانه چندانی وجود ندارد و شمار رودخانه های دائمی هم بسیار اندک است، ایرانیان ساکن مناطق پای کوه و دشتها برای تأمین آب مورد نیاز، از حدود 3000 سال پیش به ابتکار تحسین برانگیز احداث کاریز با قنات دست یافته اند؛ به ویژه در مناطق مرکزی و شرقی کشور، کاریز یگانه منبع آبیاری کشتزارها و باغها بوده است.
تقسیم آب:
از دیرباز در ایران به سبب کمبود آب، تقسیم آن مقررات ویژهای داشته است؛ این مقررات در هر نقطهای بسته به میزان آب و مساحت زمین کشاورزی، متفاوت است. در برخی از جاها بسته به میزان مساحت زمین، آب را بر پایه پیمانه های محلی تقسیم میشود.میراب:
معمولاً در هر روستا یا محلهای که دارای قنات یا نهر آب مشترکی باشد، یک تن را تعیین میکنند و سهمیه های آب رسانی و نظارت کامل بر آن را به او میسپارند. چنین کسی را میراب مینامند. میرابها معمولاً مهارت بسیاری در شناخت افراد و حقابهها و چگونگی به کار گیری ابزار تقسیم دارند. میراب را در شهرها و جاهای مختلف به نام های گوناگون، چون آبدار، آببخش، آبیار، آب برگردان و دشتبان میخوانند.نزاع های آبی:
در گذشته، نزاع و زد و خورد بر سر آب، یکی از پدیده های رایج زندگی کشاورزان ایرانی بود که همواره زندگی روستا نشینان یکی از مهارتهای ایرانیان در بهره وری از توان آب به شمار میرفت. در بسیاری از مناطق ایران در مسیر نهرهای آب، آسیاهایی قرار داشت که سنگ آنها با نیروی آب میچرخید و غلات مردم در آن آرد میشد. برخی از آسیاها موقوفه و شماری نیز شخصی بودند. آسیابانها هیچ پولی یا وجهی بابت آب نمیدادند. این یک سنت تاریخی بود که آسیابانها هیچ پولی یا وجهی بابت آب نمیدادند. این یک سنت تاریخی بود که آسیا باید با آب بگردد؛ به ویژه آنکه آب چندانی در آسیا مصرف نمیشد، بلکه فقط آسیا را میچرخاند و به مسیر خود ادامه میداد. به هر حال آبی که آسیا را به چرخش درمیآورد، باید آبی پرفشار و پرحجم می بود.باورها و مناسک و آداب:
از آرمانهای ایرانیان، هم در میان ادیبان و عارفان، و هم در میان عامه مردم، دستیابی به زندگی جاودانی است. افسانه ها و تاریخ نشان میدهد که انسان ایرانی پیوسته در پی یافتن راه هایی به سوی زندگی جاودان بوده است. شرط دستیابی به این زندگی جاوید که مفهوم آن فرار از مرگ و نیستی است، رسیدن به آب حیات و خوردن آن است. آب حیات که بهانه و فلسفه دستیابی به آرمان زیست جاودانی است، اکنون در زبان عامه و زبان ادبی و عرفانی، تعبیری از خود این اندیشه و آرمان مذکور است؛ یعنی مقصود از به کار بردن تعبیر آب حیات همان اندیشه جاودانی و زیست جاودانه است.آب حیات چشمهای است در ناحیهای تاریک در سرزمین ظلمات که هر کس از آن آب بنوشد، یا سر و تن بشوید، زندگی جاودانه می یابد. در میان قهرمانان جویای جاودانگی، گیلگمش پهلوان حماسی بابل است. اسفندیار قهرمان رویین تن هم نوعی جاودانه خواهی با خود دارد. اسکند در جستجوی این آب، ناکام ماند و خضر از آن نوشید و جاودانه شد، به همین سبب از آب حیات به آب خضر هم نام میبرند و نیز به مناسبت پارهای شباهت ها در آثار برخی از شاعران با «جام جم» اقتران و اختلاط یافته است.
احترام و قداست آب در ایران از دو سو به اعتقادات دینی منتسب شده است و فرهنگ عامه ایرانی، تحت تأثیر فرهنگ اسلامی و از سوی دیگر برخی رویدادهای تاریخی به ویژه تاریخ اسلام و پیشوایان اسلامی و تشیع، به گونهای با مسئله آب پیوند خورده است. همین امر سبب شده است تا ایرانیان به آب قداست دینی ببخشند و برخی از آبها را مقدس بدانند، مانند آب زمزم، آب توبه و آب کوثر.
زمزم چشمه یا چاهی است نزدیک کعبه و گفته میشود که اسماعیل، پسر ابراهیم نبی (ع)، پس از گرفتار شدن به خشکی و بی آبی، پا بر زمین کوبیده و این چشمه از زیر پای او جوشیده است. آب زمزم در تداول عامه، به معنی بهترین و گواراترین آب است.
مرسوم است کسی که از عقیده ناپاک، کردار زشت و گناهان خود توبه میکند، باید غسل کند و آب غسل او را «آب توبه» مینامند و آن را پاک میدانند. گاهی بر سر آبروباختگان و دامن ناپاکان «آب توبه» میریزند تا پلشتی از روی، و ناپاکی از دامن آنان بزدایند.
بر پایه اعتقادات اسلامی، نهر و حوضی به نام حوض کوثر در بهشت متعلق به پیامبر اسلام (ص) است و مسئولیت توزیع آن با علی بن ابی طالب (ع) است و در آن جهان هر کس از آن بنوشد، رستگار میشود. آب کوثر از هر مایعی خوشگوارتر است. آب باران چون پاک است و قدرت پاک کنندگی دارد، مقدس شمرده میشود. روایتی در میان ایرانیان رایج است که حضرت فاطمه زهرا (س)، دختر پیامبر اسلام (ص) به هنگام ازدواج آب را مهریه خویش قرار داده است و از آنجا که فاطمه زهرا (ع) شخصیتی مقدس و معصوم بود، میراثهای او نیز مقدس است؛ از این رو، هم آب را مقدس میشمارند و هم آلودن آن را ناروا میدانند و معتقدند آب را نباید از کسی یا حیوانی و یا حتی گیاهی دریغ کرد.
حادثه عاشورای محرم سال 61 که طی آن حاکمیت وقت، امام حسین (ع) – نوه پیامبر اسلام (ص) و سومین پیشوای شیعیان – و فرزندان و یارانش را به شیوه دردناکی شهید کرد و خاندان را به اسارت برد، تأثیر بسیاری بر فرهنگ عمومی مردم ایران گذاشته است؛ به ویژه آنکه آن جنگ در فصل گرمای عراق واقع شد و سپاه پیروز از قطع آب به عنوان حربهای برای محاصره و در تنگنا قرار دادن طرف مقابل استفاده، و از رسیدن آب به اردوگاه امام حسین (ع) و یارانش به عنوان جبهه خیر و بدی به شیوه های گوناگون در فرهنگ عامه ایران مورد تأثیر و ستایش قرار می-گیرند. ایرانیان هرگاه آب مینوشند، لب تشنه امام حسین (ع) و لبان تشنه یاران و خاندان و فرزندانش در صحرای کربلا را یاد میکنند و بر قاتلان و دشمنانشان لعنت میفرستند و گاهی برای پرداختن به کاری یا اثبات ادعایی به لب تشنه امام حسین (ع) سوگند میخورند.
مردم معتقدند برای اینکه خوشبختی به کسی رو آورد، باید ماه محرم به آب روان نگاه کند. در ماه محرم که دستههای سوگواری در آبادیها و شهرها راه میافتند، برخی از مردم به آنها آب و شربت میدهند. خاک اطراف مقبره امام حسین (ع) در کربلا را مقدس و شفابخش میدانند و آن را «تربت» مینامند و با ریختن اندکی از آن در آب، «آب تربت» درست میکنند و معتقدند آب تربت، شفابخش است. چون جنگ امام حسین(ع) و سپاه یزید در کرانه رود فرات واقع شد، آب رود فرات را مقدس و متبرک میدانند.
کسانی چون یزید، شمر، ابن سعد، حرمله که از سران سپاه روبروی امام حسین (ع) بودند، به عنوان نماد جبهه شر و بدی، پیوسته نمونه هر گونه جنایت و پستی معرفی میشوند. مردم درباره افراد تنگ نظر و بی رحم و کسانی که امکاناتی در دستشان باشد. به ناحق آن را از دیگران دریغ کنند. میگویند: «آب به امام حسین (ع) نمیدهد». چون شمر مانع رسیدن آب به اردوگاه امام حسین (ع) شده و همو سر امام حسین(ع) را با لب تشنه بریده است، معتقدند آب را نباید حتی از دشمن خود دریغ داشت؛ هر کس چنین کاری بکند، دنباله رو شمر خواهد بود؛ اما با این حال بر آن اند که شمر به صورت سگ چهارچشمی پیوسته دنبال آب میدود و از دور آب میبیند، ولی چون نزدیک میشود، میبیند سرابی بیش نبوده است، و هر چه میرود به آب نمیرسد؛ اما اگر آبی در میان سفره باشد، شمر به آن دسترسی پیدا میکند. زیرا برکت سفره مانع ناپدید شدن آن میشود. از این رو، ایرانیان آب را وسط سفره نمیگذارند تا شمر به آن دسترسی نداشته باشد. به این صورت آنان انتقام تشنگی امام خود را از او میگیرند. برخی از مردم برای همدردی با امام حسین (ع) در برخی از مواقع از خوردن آن خودداری میکنند. مردم شهرستان آمل در گذشته از نوشیدن آب در هنگام ظهر خودداری میکردند. برخی دیگر بر این باورند که هنگام اذان نباید آب خورد، زیرا اگر چنین کنیم، آبی نمیماند که به مرده هایمان برسد.
ثواب آب دادن:
در فرهنگ ایرانی، سیراب کردن انسان، حیوان و گیاه کاری ارزشی است که هم از نظر رفتار اخلاقی – اجتماعی آن را ستایش میکنند و هم معتقدند خشنودی خداوند و در نتیجه پاداش سرای آخرت را به دنبال دارد. در برخی از شهرها ثواب آب دادن را بیشتر از نان دادن میدانند. تأخیر و درنگ در آب دادن به کسی که درخواست آب کرده، سزاوار سرزنش است. خراسانیها به کسی که در برآوردن نیاز دیگران کندی و درنگ کند که وقت نیاز و کار بگذرد، میگویند: «زنده بودم آبم ندادی، آب بر مزارم نهاده ای؟». در لرستان و ایلام شکارچی حق ندارد به حیوان یا پرنده در حال آب خوردن از چشمه و دره تیراندازی کند.وقف و خیرات:
مشکل بودن دستیابی ایرانیان به آب و باور به خشنودی خداوند و پاداش آب دادن به دیگران سبب شده است تا بخشش آب، وقف و خیرات آن و آب رسانی از طریق قنات، چشمه، چاه، آب انبار و حقابه به عنوان یک رفتار فرهنگی و مذهبی شناخته شده در آید. در گذشته کل آب مصرفی برخی از شهرها از قناتها و آب انبارهای بزرگ در نقاط مختلف شهر که بیشتر در اثر خیرات و مبرات ایجاد شده بود، تأمین میشد. نمونه آن روان کردن بخشی از آبها برای کارخانه ها و حوضهای بزرگ و چاهها در قم بود که از آن برای باغچه ها، بوستانها، حمام ها و جز آنها استفاده میکردند، تا ثواب آن به ارواح صاحبانشان برسد. قنات وقف آباد یزد نیز در سده 8ق / 14م برای تأمین آب آشامیدنی و کشاورزی شهر یزد وقف شده است. در همین راستا، وقف نامه های بسیاری در تاریخ ایران میتوان یافت.در سمنان روش کلی تقسیم آب به گونهای بود که بخشی از آن به امور عام المنفعه اختصاص داشت. پارهای از خیرات، مثل آب موقوفه، آب خالصه و آب سحر از طریق مالکیت خصوصی آب حاصل میشد؛ به این معنا که افراد نیکوکار یا حکومت وقت، آن را از مالکیت شخصی تأمین میکردند و به مصرف همگانی اختصاص میدادند. بقیه آبهای خیراتی را نیازهای ناگزیر عامه مردم در نظام آب رسانی برقرار میکرد و مالکان آب به میل یا اکراه آن را میپذیرفتند.
بخشی از آب هر شهر و آبادی به موقوفات اختصاص دارد که مالکیت آن قابل خرید و فروش نیست و امور اجرایی آن در اختیار مولی موقوفه است. آب وقت به مصرف املاک موقوفه میرسد، یا اجاره داده میشود و عواید آن به ترتیبی که در قف نامه پیش بینی شده است، به مصرف می-رسد و گاهی به حمام ها، مساجد، امامزادهها یا آب انبارهای عمومی اختصاص مییابد. از جمله آبهای وقف و خیرات در سمنان، آب سحر است. پیش از طلوع فجر، استخر اصلی قنات را باز میکردند و آب آن را در مجراهای استفاده عمومی می انداختند. پس از باز کردن دریچه استخر، امین آب با تأنی، دو رکعت نماز میخواند و سپس بازمیگشت و دریچه را میبست. همچنین در روز اول فروردین، آبی برای استفاده همگانی اختصاص داده میشد که به آن «آب سهم سهمی» گفته میشد. در این روز آب سحر را که میگشودند تا سه ساعت یا بیشتر همچنان دریچه استخر را باز میگذاشتند تا مردم برای مصارف روز عید خود استفاده کنند.
از مراکزی که بخش قابل توجهی از آبهای همگانی و وقفیی به آن اختصاص داده میشد، حمام های عمومی بود. حمام ها و آب انبارهای عمومی غالباً به همت افراد نیکوکار، یا از محل موقوفات، احداث و اداره میشدند. آب انبارها یادگار جاوید و یادآور باورهای دینی سنتی مردمان نیکوکاری هستند که وقف آب را فضیلت میدانستند.
در گذشته های نه چندان دور، در گرمای فصل تابستان در شهرها و محله ها و آبادیهای پر رفت و آمد، نیکوکاران توانگر به تنهایی یا با همکاری گروهی، مخزنهای آب را در گذرگاه ها و خیابانها روی پایهای چوبی یا آهنی نصب میکردند و در آن آب و یخ میریختند تا رهگذران و کاسبان محل از آن بیاشامند. برخی از آنها لیوانی را با رشته یا زنجیری به در بشکه یا شیر آن میبستند، و برخی دیگر کاسه کوچک برنجی معروف به چل تاس یا کاسه چهل کلید را بر مخزن میآویختند که نشانه توجه به سنت دیرین و نیز تبرک و نذر و نیاز بود.
در مسجدها دیگ های مسی بزرگی بر روی چهار پایه قرار میدادند و روزهای جمعه در آن یخ می ریختند تا مردم آب خنک بیاشامند. هرگاه در طول روز آب یا یخ مخزن تمام میشد، بانی آن دوباره آب و یخ آن را پر میکردند و یا کسانی به قصد خیر و رسیدن به ثواب به اندازه یک یا چند مخزن، هزینه آب و یخ را میپرداختند. بر پشت و تنها برخی از این مخزنها نوشته میشد «آب، وقفی یا نذری است». برخی از بانی ها نام خود یا درگذشتگانشان را مینوشتند و از نوشندگان درخواست میکردند که برایشان دعا کنند و یا پرداختن به برخی اعمال نیک مانند صلوات فرستادن یا خواندن قرآن را تقاضا میکردند. رهگذران تشنه هم پس از نوشیدن آب، نخست امام حسین (ع) و لب تشنه او را یاد میکردند و بر یزید و شمر و جنایتکاران صحرای کربلا لعنت میفرستادند و سپس برای بانی آن آرزوی قبولی و برآورده شده حاجات وی دعا می کردند.