- ابتدا میخواهم با این سؤال ورود کنم که احوال هنرمندان خط شکستهنستعلیق و حال این روزهای این خط، امروز در قم چگونه است؟
خوشنویسی با همۀ مشکلاتی که فارغ از بحث هنری مانند بهرهور نبودن در زمینۀ مالی دارد، در قم در رشتۀهای مختلف خط به خصوص در خط نسخ و ثلث در جایگاه نخست ایران و در خط ثلث میشود گفت جهانی ایستاده است. حال تفاوتی که بین خطهای نسخ و ثلث و شکستهنستعلیق وجود دارد این است که مثلاً ثلث به سبب اینکه کاربردش در کتب مقدس مثل کتابت قرآن، احادیث، نهجالبلاغه و کتیبههای مساجد به کار میرود رشد و نمو بیشتری داشته است و کسانی که در این رشته کار کردند، توانستهاند بهخوبی از این خط بهرهبرداری کنند؛ اما خط شکسته بیشتر برای امور مکاتباتی استفاده میشده است و خوانایی کمتری دارد. این خط بیشتر برای نوشتن شعر و دیوان شعرا به کار میرود که در این زمینه کمتر رجوعکننده دارد تا این آثار دیده بشود تا فعالیت هم در این شاخه مضاعف شود. خط شکسته، خطی است که بیشتر با ادبیات فارسی آمیخته است و بهتر میشود در این زمینه جولان داد.
- شما قرآن را به خط شکستهنستعلیق نگارش کردهاید؟ امروز مشغول چه پروژهای در حوزۀ این خط هستید؟
بله، صفحاتی از قرآن را نگارش کردهام به خصوص برای آموزش هنرجویان ولی ترجمۀ الهی قمشهای را به خط نستعلیق کتابت کردهام که سال 83 چاپ شده است و چندینبار در اندازههای مختلف به تجدید چاپ رسیده است. کار مفصلی که با خط شکسته انجام دادهام، دیوانی حافظی است که نوشتم؛ ابداعی که از زمان قرن هشتم که دیوان حافظ را داریم تا به امروز هیچ خوشنویسی به این شکل به سمت آن نرفته است. در گذشته بسیاری از خوشنویسانِ شکسته مثل مرحوم وصال شیرازی و درویش عبدالمجید طالقانی حافظ را به شکسته نوشتهاند؛ اما نگارش به این شکلی که اکنون من انجام دادم، سابقهای از آن در خط شکسته وجود ندارد. تقریباً پنجماهی است که تمام شده است و درصدد ارائه آن هستم.
- کمی دربارۀ کیفیت این ابداع توضیح دهید.
شیوۀ نگارش، صفحهآرایی و ویرایش فنیای که این دیوان دارد، لازم مینماید که تصویر آن را ببینید ولی اگر بخواهم ویژگی آن را توصیف کنم، در نگارش معمول، غزلیات حافظ هر بیتش دو مصراع دارد که هر مصراع پنج سانتیمتر با فاصلۀ یک سانتیمتر جدا هم از نوشته میشود. من این مصرعها را به صورت نثر به دنبال هم نوشتم؛ چراکه نظم بسیار زیبایی از نوشتن اینها کنار هم به دست میآید. این حاصل ده سال اتود است که کمکم به این فرمی که اکنون به آن رسیدهام، منجر شده است. در واقع هر غزل در یک صفحه اجرا شده است و هر غزلی صفحۀآرایی خاص خودش را دارد. در شیوۀ گذشته بین دو مصرعِ یک بیت، فاصلهای میگذاشتند و گاهاً مصرعها گاهی از نظر نگارشی کوتاه و بلند هستند؛ مثلاً یک مصراع پنج کلمه دارد و یک مصراع ده کلمه. به همین علت بعضی خطها خلوت هستند و بعضی شلوغ. حالا با شیوهای که من نگارش کردهام، مصرعها به دنبال هم میآیند.
- یعنی ما یک غزل را در کل به صورت یک پاراگراف بلند میبینیم...
بله، ولی هر صفحه مقتضیات لحن و وزن شعر و شکل صفحهآرایی خاص خود را دارد؛ 484 غزل با صفحهآرایی مخصوص به خود.
- آیا در استان خروجیهای خوشنویسانی که خط تخصصیشان شکسته است و در ادامه همینها در این زمینه به صورت جدی و حرفهای فعالیت کنند و آثاری رقم بزنند، وجود دارد؟ وضعیت خط شکستهنستعلیق را در این زمینه چگونه میبینید و اساساً قم توانسته است به این مهم دست یابد؟
بله. از شاگردان خود بنده اکنون استاد این خط هستند و جوایز برترخوشنویسی را کسب کردهاند؛ مانند محمدمهدی منصوری و آقای دکتر شکری، و میثم سلطانی که استادی خط شکسته را از انجمن خوشنویسان دریافت کرده است.
- مدیومهایی که امروزه خط در آنها بروز پیدا میکند به نوعی تغییر شکل دادهاند و یا جدیداند. تایپوگرافی نمونهای از آنهاست. پرسش من این است که چرا خوشنویسان پس از فراگیری کامل یک خط، در کتابت و سیاهمشق کردن آن میمانند و به سمت تعاملات بیناهنری نمیروند؟
در خط شکسته بنابه مقتضیات روز اکنون خیلی مورد استفاده قرار میگیرد؛ مانند همان تایپوگرافی یا فونتها. به نظر من این مقتضیات زمانی بسیار به پیشرفت و تنوع خوشنویسی به خصوص خط شکسته کمک کرده است. خط شکسته از خطوطی است که انعطاف بالایی و بسیار قابلیت ترسیمهای جدید و بدیع دارد؛ ساختار حروف کلمات شکسته تنوع ترکیب بسیاری دارد. برای مثال در خط نستعلیق ما یک نوع «ن» یا «ع» داریم ولی در شکسته برای همین حروف چندین شکل نوشتاری وجود دارد. تنوع ترکیب به مقتضیات مصالحی که برایش به کار میرود متنوع است؛ چه فیزیکی و چه دیجیتالی و چه چاپی و هنوز هم جای کار هست. خط قابلیت بالایی برای پیشرفت دارد.
- انجمنهای خوشنویسان به عنوان مرکزی برای آموزش هنر خط، چقدر به سمت شیوههای نوین و بروزتر برای تعلیم خط قدم برداشته است؟ برای مثال در زمان ریاست شما در انجمن خوشنویسان قم گرایشی برای تغییر بروزآوری سیستم آموزشی برداشته شد؟
من بعد از 35 سال به همان حدت و شدت اولیه در ترغیب افراد برای آموزش خط نستعلیق و شکسته کار میکنم. هنوز بخش ناشناختهای در خطوط هست؛ مثل خط معلی که حمید عجمی آن را از ثلث و نسخ ابداع کرد و خطوط بسیار دیگری که خوشنویسان روی آن کار میکنند که میشود از آنها استفاده کرد. اما این نکته هم وجود دارد که امکانات در انجمن خوشنویسان به شدت ضعیف شده است و روز به روز این ضعف بیشتر میشود. در اوایل انقلاب ارشاد مرکزی را به انجمن داد و بعد آن را گرفت. انجمن خودش جای دیگری را با کمک شهریۀ هنرجویان اجاره کرد. حدود یک سال پیش شهرداری جایی را به انجمن داد و او هم اینجا را گرفت. الآن انجمن بیسرپناه کار میکند. با توجه به اینکه قم در اکثر رشتههای خطاطی حرف اول را میزند ولی اینجا نه ساختمانی وجود دارد و نه امکاناتی. بیمهری در حد اعلایش به سمت خوشنویسی روانه شده است. انجمن با شرایط ایدهآلتر و با کمک متولیان هنری میتواند بسیار بهتر فعالیت کند و با توجه به تغییرات روز در بحث آموزش؛ بروز و ظهور مؤثرتری داشته باشد.
- آیا شما در مقام استاد ممکن است یکی از شاگردانتان را که به درجۀ کیفی مناسبی در خط رسیده است، به پژوهش و ابداع فرم و خطی جدید تشویق کنید؟ آیا این کار را صحیح میدانید؟
بنده معتقدم که خوشنویسان در بخشی از فعالیت خود باید به پژوهش و تحقیق بپردازند و در گذشته دقیق نظر بیاندازند و حتماً برای پیشرفت خودشان به سمت ابداع و سنتشکنی در خوشنویسی و به روز کردن خط بروند. اگر هنرجویان به این سمت بروند میتوانند دست به خلق آثاری بزنند که هم به نوعی هنری با هویت ایرانی-اسلامی خود را داشته باشند و هم از نظر اقتصادی بتوانند خود را تأمین کنند.