ملوک زینلی
متولد ۱۳۴۴، قم، دیپلم تجربی
لیسانس گرافیک از دانشگاه شهید رجایی
دبیر بازنشسته آموزش و پرورش
تدریس از سال 63 تا ۹۳ به مدت سی سال در دبیرستان و هنرستان و پیشدانشگاهی هنر، تربیت معلم و دانشگاه آزاد اسلامی و علمی کاربردی
پایهگذار رشتۀ گرافیک در هنرستانهای قم در قسمت دختران و مؤسس نخستین آموزشگاه تخصصی هنر در قم در سال ۱۳۷۵.
چیزی که میخواهم بدانم این است که آیا نقطۀ برخوردتان با اینکه بر شما مسجل شد گرافیک، مسیر اصلیتان است را به خاطر دارید؟
در ابتدای پیشۀ دبیری به سبب آشنایی با همسرم که مشوق ومشاور من بود، توانستم گرافیک را به عنوان رشته تخصصی خود انتخاب کنم. در آن زمان قم رشتۀ هنر یا گرافیک در هنرستان نداشت و من تنها تکسهمیۀ استان تهران برای تربیت دبیر را قبول شدم.شما وارد حوزه گرافیک شدید، فضای کار برای شما چگونه بود؟ مطابق انتظارتان بود؟ برای سامان دادن به وضعیت آموزش چه اقداماتی انجام دادید؟ به نظرتان اگر شرایط ایدهآلتری از نظر آموزشی برای شما فراهم بود، کیفیت آرتیستیکی که امروز دارید تفاوتی پیدا میکرد؟
وقتی فارغالتحصیل شدم تا مدتها در دبیرستان به تدریس درس اختیاری هنر پرداختم و با زدن نمایشگاه و اصرار و تبلیغ، رشتۀ گرافیک را در هنرستان حضرت زهرا(س) و پسرانه هم به همت استاد یاقوتی زده شد.تمام مدت کار من تدریس شده بود. نیروی کمکی هم نبود که خانم ضیغمی از ارشاد به کمکمان آمد.
به مدت ۱۵ سال سر گروه گرافیک و هنر استان بودم و برای گسترش و ساماندهی گرافیک هنرستانهای پسرانه و دخترانه تلاش کردم و امروز خرسندم که اکثر دانشآموزانم دبیر و اساتید دانشگاهاند و در کنارم کار میکنند و بعضی از هنرمندان صاحبنام قم شدهاند.
اگر به گذشته برگردید با چنین چیزی که امروزه برایتان رقم خورده و شاهدش هستید، باز گرافیک را انتخاب میکنید؟
اگر به گذشته برگردم و دوباره انتخاب کنم، قطعاً معماری را بر میگزینم و گرافیک را به عنوان آموزش جانبی در مجموعه برنامههایم قرار خواهم داد. امروزه علاقۀ خاصی به فرمهای هندسی و معماری و دکوراسیون دارم و به همین دلیل سالها هندسۀ مناظر یا پرسپکتیو را در هنرستان و دانشگاه تدریس کردم.تعریف شدن متدهای آموزشی در حوزۀ گرافیک چهارچوب معینی دارد؟ شما با دانشآموزان دختر و هنرستانیها هم ارتباط آموزشی دارید. سوای از بحث هنری که تزریق آن از هنرمند تا هنرمند دیگری متفاوت است، قسمتهای فنی و قاعدهمند آن از اصول آموزشی خاصی برخوردار هست؟
سیستم آموزشی هنرستان گرافیک از دهۀ ۸۰ به بعد کند بود. با ورود کامپیوتر در عرصۀ گرافیک مثل دیگر تکنولوژیها که در کشور ما با سختی و کجبینی به آنها نگاه میشد، بچهها از بازار کار و علوم جدید هنری باز میماندند.من در آموزش و استفاده از تکنولوژی با سیستم اداری هنرستان مشکل پیدا میکردم و دچار درگیریهای کاری سختی بودیم؛ ولی تمام مدت بچهها را به آموزش نرمافزارها در خارج از مدرسه تشویق کردم.
در حوزۀ گرافیک حتماً برای شروع متد نو، سرفصلهای خاص و پیشنیازهایی لازم است. امروزه در دانشگاه بسیاری از دانشجویان، در مسیر آموزش مشکل دارند.
طراحی و آموزش مبانی هنرهای تجسمی به صورت کیفی و مداوم، توسط اساتید خبره از ملزومات موفقیت در گرافیک است.
امروزه هر فردی که مهارتهای کامپیوتری نسبتا خوبی کسب کرده است، بدون دانش گرافیک، در بازار کار و دفاتر گرافیکی مشغول به طراحی و اجرای سفارشات هستند. شما در گرافیک شهری مجلات و رسانهها، تبلیغات و بیلبوردها، جشنوارهها و همایشها نقض کار را بهسادگی مشاهده میکنید. این تکرار و کپیبرداری و ناپختگی و... آزار بصری ایجاد میکند. بیشتر فارغالتحصیلان گرافیک در مسیر تخصصی خود به کار گرفته نشدند. در بحث تصویرسازی کتابهای کودکان فاجعه رخ داده است. درصد کمی از کتابها به تصویرگران ماهر و صاحب سبکهای جدید داده میشود. کپی های بد و ارزان کامپیوتری در کتابهای کودکان، کاملاً سلیقۀ بازار را در دست گرفته است و ارشاد در مجوز چاپ این کتابها هیچ نظارت تخصصیای ندارد.
به عنوان یک گرافیست ممکن است به گرافیستی دیگر اثری سفارش دهید؛ مثلاً آن اثر، تایپوگرافی عنوان کتاب شخصی شما یا طراحی جلد باشد؟
من در آموزشگاه خودم هم، قسمت عمدۀ آموزش را خودم انجام میدهم؛ لذا برای کار به شخص خاصی سفارشی داده یا بدهم، نه.وضعیت گرافیستهای زن در ایران را مساعد میدانید؟ از این منظر که خروجیهای آنان با استانداردهای روز کشور و یا حتی جهان مطابقت کند؟
وضعیت زنان چه در گرافیک و چه در دیگر عرصههای هنری به جز سینما، چندان قابل توجه نیست.البته شاید یکی از دلایل خاص آن که خود من نیز با آن مواجه بودم، اهمیت دادن زنان به خانواده و مسئولیتپذیری آنان است که برای کارهای جانبی فرصتی نمیماند؛ آقایان راحتتر و با خیال آسودهتر میتوانند کار کنند. دلیل دیگر هم محدودیتهای اجتماعی است. مثلاً کار محیطهای باز شهری برای زنان سختتر است.
چقدر امر بروزرسانی را در زمینۀ کاری خود لحاظ میکنید؟ در همین باره آیا هنرجویان خود را در امر آموزش به سمت ابداع و سنتشکنی و بروزرسانی هدایت میکنید؟
در مسیر آموزش هر روز سعی میکنم به روز باشم و حداقل برای خودم، سبک و تکنیکی جدید به وجود بیاورم. سایتگردی و ارتباطات مجازی از جمله برنامههای کاری من برای بروز بودن است.بله سنتشکنی در عرصۀ هنری یعنی خلاقیت؛ اما شناخت فرمها و سبکها و شیوههای هنری، خصوصاً ایرانی و اسلامی، بسیار مهم است. تلفیق مدرنیته و سنت از روشهای من است. اثر هنرمند ایرانی با توجه به فرمها و نقشمایهها و ارزشهای ملی و مذهبی، هویت اثر اوست.
متأسفانه هنرجویان جوان ما که کم هم نیستند و کم کم جای بزرگان هنری را هم خواهند گرفت در زمینۀ مطالعه تاریخ و ادبیات هنری ایران، و شناخت میراث فرهنگی و هنری ضعف دارند.
اکثراً آثار و دست قوی دارند، اما ادبیات و تاریخ را حوصلۀ مطالعه ندارند.