سی و ششمین جشنواره فیلم فجر در دهه مبارک فجر 1396 در تهران و برخی شهرهای دیگر کشور برگزارشد. خبرگزاری ابنا و سایت جامع هنر اسلامی نیز مانند هر سال، نقد فیلمهای جشنواره را منتشر میکند.
فیلم سینمایی "عرق سرد" از جمله فیلمهایی است که در بخش "سودای سیمرغ (سینمای ایران)" نمایش داده شد. مهمترین دلیل برای آنکه این فیلم را یکی از کنجکاوی برانگیزترین فیلمهای جشنواره بدانیم آن است که داستان فیلم برگرفته از زندگی نیلوفر اردلان است. نزدیک بودن خط اصلی داستان به واقعیت میتواند به جذابیت آن کمک کند و از طرفی برای فیلم حاشیه ساز شود.
آنچه در پی میآید نقدی بر این فیلم جنجالی است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به قلم: سوده موحدی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* مشخصات فیلم سینمایی "عـرق سرد"
کارگردان: سهیل بیرقی ـ تهیه کننده: مهدی داوری ـ نویسنده: سهیل بیرقی ـ مدیر فیلمبرداری: فرشاد محمدی ـ موسیقی: کارن همایونفر ـ مجری طرح و مدیر تولید: کامران حجازی ـ برنامه ریز: امید شیرانگیز ـ صدابردار: مهدی صالح کرمانی ـ طراح چهره پردازی: ایمان امیدواری ـ منشی صحنه: شقایق طیبی ـ دستیار اول کارگردان: محمدرضا کشمیری ـ جلوههای ویژه کامپیوتری: سینا قویدل ـ عکاس: امیرحسین شجاعی ـ مدیر تدارکات: عماد طاهری ـ جانشین تولید: محمد حیدرقلی ـ گروه بدلکاری: امیرحسین خنجری و فرزاد میکائیلی (گروه تندر) ـ بازیگران: باران کوثری، امیر جدیدی، لیلی رشیدی، هدی زینالعابدین، سحر دولتشاهی و...* داستان فیلم سینمایی "عـرق سرد"
«افروز اردستانی» کاپیتان تیم ملی فوتسال زنان ایران است. با گلزنی افروز تیم ملی برای اولین بار به فینال بازیهای آسیایی راه پیدا میکند و عازم مالزی می شود؛ اما در فرودگاه افروز در مییاببد که از سوی همسرش ممنوع الخروج شده است و...سوژه اصلی داستان این فیلم براساس واقعیت و برگرفته از زندگی «نیلوفر اردلان» است . نیلوفر اردلان فوتبالیست تیم ملی فوتبال زنان ایران، در سال ۲۰۱۵ به دلیل نداشتن رضایت نامه همسرش نتوانست از کشور خارج شود و به همین دلیل از تیم ملی فوتبال بانوان ایران خط خورد. اردلان به دلیل مخالفت همسرش «مهدی توتونچی» مجری برنامه شبهای فوتبالی با خروج او از کشور، نتوانست تیم ملی فوتسال زنان ایران را در جام ملتهای آسیا سال ۲۰۱۵ همراهی کند. محرومیت اردلان از حضور در جام ملتهای آسیا توسط همسرش جنجال زیادی به پا کرد. وی از مسئولان تقاضا کرده که مشکلش را به طریقی حل کنند که در بازیهای آتی بتواند تیم ملی فوتسال را همراهی کند. سرانجام وی توانست با اجازه دادستانی راهی مسابقات قهرمانی فوتسال زنان جهان ۲۰۱۵ در گواتمالا شود.
* نقد فیلم سینمایی "عـرق سرد"
فیلم سینمایی "عرق سرد" دومین فیلم کارنامه کاری «سهیل بیرقی» با موضوع حقوق زنان است. این فیلم روایتگر زندگی کاپیتان تیم ملی فوتسال زنان ایران است؛ تیمی که برای اولین بار توانسته به مرحله پایانی مسابقات آسیایی راه پیدا کند، اما به هنگام خروج از کشور متوجه میشوند که کاپیتان تیم توسط همسرش ممنوع الخروج شده است. «باران کوثری» در نقش "افروز" کاپیتان تیم ملی بانوان و «امیر جدیدی» در نقش "یاسر" همسر افروز به ایفای نقش پرداختهاند.سکانس ابتدایی فیلم و دیالوگ های تحکمی یک خانم چادری ــ به عنوان سرپرست تیم فوتسال زنان ــ درباره پوشاندن مو و مچ دست و استفاده از هدبند و ساق دست؛ از همان ابتدا بخوبی تکلیف تماشاگر را معلوم می کند که با چه نوع فیلمی روبرو است! فیلمی ضد چادر؛ و در نزاع با این سنت ملی و دینی.
چادر یک سنت دیرپای فرهنگی در حوزه لباس و پوشش زنان ایران است؛ اما متأسفانه در بسیاری از سریالهای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی ساخت ایران، با زنان چادر به سری روبرو هستیم که مطابق فیلمنامه، حداقلهای اخلاق و شریعت اسلامی را رعایت نمیکنند! بیرقی هم از این قاعده مستثنی نیست و در فیلمش، سرپرست تیم فوتسال ــ که یک خانم محجبه چادری است ــ را منافق، دوبهم زن و بیاخلاق به تصویر میکشد. وی به همین نز بسنده نمیکند و با نوشتن دیالوگهایی خاص، بساط تمسخر او و خنده تماشاگر را فراهم میکند.
واقعاً چرا برخی از فیلمسازان کم طاقت، به جای ساخت اثری تأثیرگذار و فرهنگی، سینما را عرصه واگویه دلخوری های خود می کنند و با بدسلیقگی، تلاش می کنند که افراد مذهبی را کاراکترهایی با رفتاری نامناسب معذفی نموده، حجاب و مسائل مذهبی را زیر سؤال ببرند و بدین گونه خود را آرام می کنند؟!
داستان فیلم، برگرفته از واقعیت است؛ اتفاقی که برای «نیلوفر اردلان» بازیکن تیم فوتسال زنان ایران افتاد و به دلیل مشکلات خانوادگی با همسرش، از همراهی تیم در بازی های جام ملت های آسیا باز می ماند. اما نویسنده و کارگرئان، دخل و تصرف های زیادی در واقعیت نموده است! ظاهراً بیرقی درست قصه تعریف کردن را بلد نیست و با نهایت تأسف، به جای روایت صادقانه و بیان مشکلات پیش روی یک بانوی ورزشکار، اسیر کلیشه می شود. او سعی می کند با ادعاهای روشنفکری نخ نما از مخاطب معترض، تأیید بگیرد. در نتیجه، با انتخاب آن سوژه بحث برانگیز و این نوع چینش، فیلمش را که در حد و اندازه یک "تله فیلم" به درآمد خوبی در اکران عمومی برساند. شاید نیز علاوه بر گیشه، بتواند به جشنواره های خارجی که تمایل به دیدن این نوع فیلمها از سینمای ایران هستند، راه پیدا کند.
معضل "بحران در روابط زناشویی" و "علل منطقی و یا غیر منطقی آن"، سوژه در خور توجه، اما روانشناسانه ای است که هر کسی توان پرداختن به این مهم را ندارد. آن چه مسلم است یکی از شروط پرداختن به این معضل و انتقاد از آن، این است که مبتنی بر ادراک باشد نه احساس. امری که در فیلم سهیل بیرقی دیده نشد. کارگردان با تکیه کامل بر احساس، شروع به انتقاد می کند و به کمک نمادپردازیهای سطحی و کلیشهای ــ همچون صحنه ای که یاسر دیوانه وار با ماشین به عقب ماشین افروز میکوبد، یا ریش و یقه بسته یاسر در برنامه تلویزیونی و انداختن زنجیر و پوشیدن شلوارک در منزل، تعویض پوشش روسری با مقنعه به هنگام ورود به فدراسیون، صحبت افروز با سرپرست تیم در نماز خانه و... ــ به روایت فیلم می پردازد. اما وی فراموش کرده است که انتقاد به قوانین اجتماعی و آداب سنتی، حساسیتهای خودش را دارد.
اگر دغدغه بیرقی، مشکل زنان ورزشکاری است که می توانند کسب موفقیت کنند ولی بنا به دلایلی محروم می شوند، چرا به این موضوع نادر، به عنوان تبصره نگاه نکرده است؟! و اگر دغدغه او فراتر از این مسئله است و نگاهش صرفاً محدود به ورزش و اجازه خروج از کشور نمی شود، باید گفت که این امر لایه های بحث برانگیز زیادی دارد که در یک فیلم مجال بحث درباره آن نیست.
کاراکتر منفی فیلم (یاسر، همسر افرزو) مجری برنامه تلویزیون است. المانهای انتخابی برای او، با توجه به پوشش، ظاهر، اشعار و موضوعاتی که راجع به آن صحبت میکند اینگونه به تماشاگر القاء می کند که یاسر، مجری برنامههای مذهبی در تلویزیون است (در حالی که در عالم واقعیت، مردی که با ممنوع الخروج کردن، مانع از حضور همسرش در مسابقات شد، مجری برنامههای ورزشی تلویزیون بود، نه برنامههای دینی!). اما این مجری ظاهرا مذهبی و متشخص، در زندگی شخصی خود دیگرگون عمل میکند؛ در نتیجه با همسر خود به مشکلات زیادی برخورده است؛ از این رو مدت یک سال است که در دو خانه مجزا زندگی میکنند.
نکته مهم اینجاست که درمیان دعواها و کش مکشهای این زن و شوهر، خواسته اصلی یاسر ارضای نیاز جنسی است! نوع نگاه مرد و بعضاً حرکات و تم سخنانی که رد و بدل میشد به طور آزاردهندهای دال بر این مدعا است؛ مخصوصاً صحنه آماده سازی قلیان!! همانطور که در سکانسهای گفتگوی یاسر با افروز، شاهد دیالوگ هایی چون "من بلدم"، "من که می دونم مشکلت چیه؟"، "بیا بریم خونه صحبت کنیم بعدش رضایت بده من برم"، "با صحبت کردن توی خونه مشکلت حل میشه" و... هستیم. به دنبال این فراز و نشیبها، افروز برای رسیدن به خواستهاش، علیرغم میل باطنی با امیر همراه میشود و بیرقی در سکانس بعدی، کراهت افروز را نسبت به این قضیه بسیار آشکار و آزاردهنده به نمایش در میآورد. در اینجا این سؤال مهم مطرح میشود که: بیرقی، شأن و مرتبه مردان ایرانی را در چه حدی خلاصه کرده است؟!!
تلاش کمرنگ کارگردان برای اینکه پردازش شخصیت امیر و افروغ یک طرفه نباشد، فضای فیلم را غیر منصفانه کرده است. در اوایل داستان، بیننده حق را به یاسر می دهد؛ چرا که می بیند یاسر عاشق همسرش است ولی افروز به دنبال علاقه شخصی خود. اما با نگاهی دقیق تر به مسیر داستان بیننده قانع می شود که افروز برای رهایی از مشکلات و فشارهای غیر معقول یاسر که فردی خودخواه، گاهی عصبی و غیر منطقی است مجبور شده است در خانه ای جدا زندگی کند. بسیاری از فیلم هایی که برچسب اجتماعی دارند، به قدری در شخصیت پردازی یک جانبه عمل می کنند و بعضاً نگاهی منفعت طلبانه دارند که دیگر چیزی به اسم ساختار اجتماعی در فیلم معنا پیدا نمی کند. این فیلم نیز ــ با توجه به ظرافت موضوع انتخابی و جوان بودن کارگردان ــ به ورطه احساساتی عمل کردن افتاده و آن را به اثری هیجان زده و ژورنالیستی تبدیل کرده است.
نقش خانم «لیلی رشیدی» ظاهرا مابه ازای خارجی دارد هر بیننده ای را به یاد «شادی صدر» وکیل و فعال حقوق بشر می اندازد. او سعی دارد با استفاده از تریبون های امروزی و موج سازی در فضای مجازی، مسأله را پیش ببرد و به هدفش برسد. اما در نهایت مبارزات شهروندی و مدنی به چند لایک ختم می شود و اتفاقی بیشتر از آن نمی افتد! همچنانکه دوستان نزدیک افروز هم به خاطر منافع شخصی، خود را درگیر احقاق حق دوست و کاپیتان تیم نمی کنند.
سکانس دادگاه، تیر خلاصی است به ایدئولوژی مورد حمله کارگردان! چینش صحنه طوری است که در برابر سخنان منطقی خانم وکیل، سخنان بیمنطق و قلدرانه یاسر قرار دارد؛ چرا که نه همسرش را طلاق میدهد و نه اجازه خروج از کشور را به او. درست در بزنگاهی که مخاطب نگران سرنوشت افروز است و حق را به او میدهد، رای دادگاه به نفع یاسر صادر میشود؛ و او، با آنکه بیمنطق است ولی قانون طرفدار اوست. (در حالی که در عالم واقعیت، نیلوفر اردلان توانست عدم اجازه همسرش را نقض و با اجازه دادستانی راهی مسابقات قهرمانی فوتسال زنان جهان ۲۰۱۵ در گواتمالا شود.)
وقتی از وظیفه اصلی سینما که بازنمایی واقعیتهای جهان خارج برای مخاطبان است فاصله میگیریم و هر فیلمسازی به خود اجازه میدهد با دید شخصی و تفسیر خود به فیلمسازی بپردازد به نتیجه ای فراتر از این نخواهیم رسید.
با کمال تأسف، مسؤولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم با وجود ادعایشان مبنی بر نظارت های متعدد در تولید فیلمهای سینمایی، هنوز متوجه نشدهاند که تعدادی از فیلمسازان نا آگاه و یا کم طاقت که میخواهند ره صد ساله را یک شبه بپیمایند چه جفایی به فرهنگ و شان و شخصیت افراد در جامعه میکنند.