نگارگری ایرانی به عنوان هنری برگرفته از مفاهیمی چون تعالی روح و رسیدن به
عالم معنا و جاودانگی با نگرش حقیقتگرا و هنر قدسی در سراسر دنیا شناخته
شده است در حقیقت نگارگری مفهوم عام دارد و روشها و سبکهای گوناگون نقاشی
ایرانی را شامل میشود چه آنها که در کتاب و نسخههای خطی صورت گرفته و
شامل تذهیب، حاشیهسازی، جدولکشی گل و مرغ و چه آنها که بر دیوار بناها و
بومهای دیگر انجام شده است.
باید دانست که در حدود هفتاد سال است که
واژه مینیاتور به جای نگارگری رواج یافته است که شاید تحت تاثیر نهضت ترجمه
و خاورشناسی فرنگی باشد مینیاتور مرکب از دو واژه مینیوم و ناتورال به
معنی کوچک و طبیعت است که به هیچ وجه گویای آنچه در نگارگری اصیل ایرانی
مطرح است نمیباشد نگارگران ایرانی مانند شاعران و نویسندگان بر پایه اصول
اعتقادی ویژهای قلم در دست میگرفتند و جز دیدار و نمایاندن جلوه و دلدار
از او در خیال نداشتند .
شیرین کار متولد سال ۱۳۶۲ و فارغالتحصیل رشته ادبیات است و از سال ۸۱ و ۸۲ فعالیت خودرا به صورت حرفهای شروع کرده است. به نقاشی و نگارگری ایرانی بسیار علاقه مند است و دلبسته سبک نقاشی مکتب قاجار و آثار استاد کمال الملک است. آموختن را به شکل جدی در محضر استاد شاهین عرب آغاز کرده و در سال های اخیر آثار نگارگری متعددی را خلق کرده است.
محمد مهدی شیرینکار نگارگر قزوینی است که چندین سال
به فعالیت در این حوزه پرداخته و با سختی و مشقتهای بسیار این راه را
ادامه داده حضور پررنگ او در این عرصه زمینهی گفتگویی با او شد که در زیر
میخوانید:
*******
لطفا به عنوان پاسخ اولین سوال بفرمایید از چه سالی در رشته نگارگری شروع به فعالیت کردید و دلیلتان برای ورود به این عرصه چه بود؟
بنده از سال ۸۱ که فعالیت حرفه ای را شروع کردم و از سال ۸۳ که با نقاشی و نگارگری ایرانی آشنا شدم ، روزی به تماشای موزه «تماشاگه تاریخ» رفتم. می دانستم حوزه فعالیتشان بیشتر به دوره قاجار مربوط می شود. عشق و علاقه من هم بیشتر به دوره قاجار معطوف بود. در موزه، نقاشی آب مرکب خیلی خوبی دیدم از یک نقاش اروپایی که پرتره ای از ناصرالدین شاه ساخته بود که موجب مکث من بر روی تابلوها شد. در طبقه فوقانی همان موزه در همان روزبود که با نقاشی ایرانی اثار استاد شاهین عرب آشنا شدم.
بازدید از آثار ایشان در آن نمایشگاه ارتباطی را میان بنده و ایشان به وجود آورد. استاد عرب نمونه اثری را از کارهای من دیدند و توصیه کردند که اگر به کلاس مینیاتور بروم پیشرفت می کنم به خصوص این که ایشان در جشتجوی افرادی بودند که مکاتب قدیم نقاشی را که مکاتبی اصیل هستند کار کنند. به اصرار و پیگیری ایشان و حسب علاقه مندی خودم به کلاس ایشان در ونک – مکتب مینیاتور تهران- رفتم. ایشان با بزرگواری بحث مالی را منتفی دانستند و امکان حضور بنده را در کلاسشان فراهم کردند.
استاد عرب حسب روش خاص خود که هنرجو را در مسیر علاقه خودش راهنمایی و هدایت می کنند علاقه بنده به مکتب قاجار را اصل قرار دادند و تعلیم را شروع کردند. در ابتدای این مسیر بنده را با مکاتب هرات و اصفهان آشنا کردند و در ادامه پرتره ای از امیر کبیر را کار کردم که به لطف ایشان در مجلدی از برگزیده آثار چاپ شد.
تعریف شخصی شما از هنر نگارگری چیست؟ و از زاویه دید خودتان چه تعریفی از آن دارید؟
نگارگری یعنی نقاشی اصیل ایرانی. استفاده از واژه مینیاتور در ایران به غلط مصطلح شده است. مینیاتور به نوعی نقاشی گفته می شود که در قرن ۱۸ میلادی روی عاج و به صورت پرتره کار می شد و این شیوه را در انگلستان با عنوان «استپلینگ» می شناسند که آبرنگ صرف نبود. این شیوه بعدها در ایران تکامل پیدا کرد؛ به نحوی که گواش روی کار می نشیند و به واسطه پرداز فرمی تلطیف شده تر به خود می گیرد. بعدها به واسطه اروپاییانی که به ایران رفت و آمد داشتند و نقاشی های کوچک و ظریف را می دیدند نام مینیاتور مصطلح و همه گیر شد ولی طبعا نگارگری ایرانی در قالبی که در ایران کار می شود متفاوت است با نقاشی فرنگی.
همین مدل نقاشی و همین سبک را در نقاشی های چین و شرق دور هم می بینیم. این ها چه قدر به هم نزدیکند؟
می شود به مسافرت مانی به چین و شرق دور اشاره کرد. ضمن این که مانی هم استادی چینی داشت. این هنر در چین هم ریشه دارد و به تعبیری نقاشی ایرانی ریشه ای هم در چین دارد. به هر حال چین همواره سرزمینی اساطیری و ماورایی بود.
شاید بشود گفت ایرانی ها بر این اساس، نگارگری را الهام گرفتند؛ اما نقاشی چینی مثل نگارگری ایرانی پیشرفته نیست و اغلب تک رنگی است. در نقاشی چینی، ساخت و ساز درختان ساده است و انسان جای چندانی در آن ندارد. اگر هم انسانی در نقاشی دیده شود عموما در گوشه و کنار و حاشیه و خیلی کوچک دیده می شود اما در نگارگری ایرانی، انسان به عنوان اشرف مخلوقات، در مرکز توجه است.
آقای شیرین کار، شما از چه زاویه ای به هنر نگارگری نگاه می کنید؟ آیا این نگاه، سویه اقتصادی هم دارد؟
اگر قصد داشتم نگاه صرفا اقتصادی داشته باشم واقعا نمی توانستم این طور کار کنم. استاد فرشچیان می فرمایند: هنر ، متشکل از دو کلمه اوستایی است: هو+ نر یعنی انسان خوب. بنابراین اگر کسی احساس کند که دیگر ظرف وجودش پر شده و به سرمنزل مقصود رسیده، دیگر نمی توان به او «هنرمند» اطلاق کرد؛ چون هنرمند کسی است که همواره تشنه یادگیری و فراگیری است و کسی است که از رنگ های پیرامونش لذت می برد. چنین کسی نمی تواند صرفا نگاه مادی داشته باشد.
نگرش هنرمندانه، چنین نگرشی است که مقصود عالی آن در این بیت آمده:
صاف چو آیینه می باید شدن با نیک و بد
هیچ چیز از هیچ کس در دل نمی باید گرفت
شما از جمله هنرمندانی هستید که خود به صورت ثابت به موزه ها می روید و آثار را تماشا می کنید. نگارگری، بیشتر هنر دیدن است یا اجرا کردن؟
نگارگری، بیشتر هنر خوب دیدن است و اصلا هدف هنر این است که انسان از اطرافیانش و زیبایی های پیرامونش بیاموزد. پس خوب دیدن، خیلی مهم تر است. به نظر بنده، خوب دیدن، خوب اجرا کردن را هم به دنبال دارد. در واقع، روال درست و طبیعی این است که اگر فرد به موزه ها برود و آثار را خیلی خوب ببیند، آن وقت می تواند کارهای خوبی را هم اجرا کند و شخصیت هنرمندانه اش شکل می گیرد.
بنده توفیق داشته ام که از سال ۸۱ به صورت مستمر به موزه های مختلف می روم و آثار را می بینم؛ از جمله، موزه مجلس که در آن جا با شاهکارهای استاد کمال الملک آشنا شدم که آثار قبل از سفر فرنگ ایشان هم رنگ و بویی ایرانی دارد و اصلا کم از آثار بعد از سفر فرنگ ایشان ندارند و اصالت خاص خود را دارا هستند. آثار این استاد همیشه برایم در حکم کلاس درس بوده و همیشه این سودا را داشتم که در قالب نمایشگاهی، ادای احترامی داشته باشم.
دغدغه همیشگی بنده، بیشتر فراگیری و آموختن بوده است. بازدید از موزه ها بسیار به من آموخته است. موزه می آموزد که هنرجو چه طور از محیط پیرامونش و رنگ ها اقتباس داشته باشد. پس به عنوان کمترین هنردوست، توصیه دارم که دوستداران و علاقه مندان هنر، تماشای آثار در موزه ها را از یاد نبرند.
به نقاشی علاقه داشتید؟
ـ همیشه علاقهام به نقاشی از نوع دیگری بود از طفولیت به تحقیق در این رشته علاقه داشتم و از سال 81 و 82 فعالیتم را به طور حرفهای شروع کردم.با این علاقهای که به نقاشی داشتید چرا در هنر تحصیل نکردید؟
ـ راهنمایی برادرم بود که در دانشگاه ادبیات بخوانم چون ایشان خود هنرمند و خوشنویس هستند بنده را از اینکه در کنکور هنر شرکت کنم منع کرد چون با تجربیاتی که ایشان کسب کرده بودند میدانستند در دانشگاههای هنر چه می گذرد و با توجه به ذائقه من که دنبال هنر بودم پیشنهاد کردند که رشتهی دیگری را به عنوان تحصیل دنبال کنم و چون ادبیات را دوست داشتم آن را انتخاب کردم و پشیمان نیستم از اینکه در دانشگاه هنر را ادامه ندادم چون آنجا جز تدریس رشتههایی که متضمن سبک و سیاق مدرن و نوگرای غربی است نمیتوان چیزی یافت.چه شد که بطور حرفهای به هنر رو آوردید؟
ـ از سال 81 راه خودم را در موزهها پیدا کردم و بواسطهی برادرم که خود کارمند مجلس بودند از موزهی مجلس شورای اسلامی شروع کردم و سعادت پیدا کردم که آثار کمال الملک و شاگردان ممتازش را برای اولین بار ببینم و درواقع جمع اینان کسانی بودند که دومین هنرستان رسمی ایران را به نام مجمع الصنایع ناصری راهاندازی کردند من موفق شدم آثار این اساتید را مشاهده کنم و در قالب آثار این هنرمندان یعنی قالب کلاسیک اروپا شروع به کار کردم.چه شد که از مکتب کلاسیک اروپا به سمت نقاشی ایرانی گرایش پیدا کردید؟
ـ در سال 83 به تبع رفت و آمدم به موزهها روزی وارد موزهی تماشاگر تاریخ تهران شدم اطلاع داشتم که تمام مکاتبشان مربوط به دورهی قاجار است از آنجا که تمام تحقیقات من حول این محور بود، رفتم آنجا آثار گرانسنگی از مکتب قاجار دیدم خانمهای موزهدار برای بازدید از گالری آثار مینیاتور استاد شاهین عرب را به من معرفی کردند وقتی داخل گالری شدم شامل 2 گالری بود گالری یک ایشان کارهای قلمگیری بود، یعنی کارهایی که حاوی رنگ نیست و هیچ رنگی ندارد و صرفا با تک رنگ قلمگیری میشود و با خطوط روان و سیال فرم و حجم تک پیکره و تک نگاره نمایش داده میشود با نمایش تندی و کندی خطوط این حجم در یک نگارهی ایرانی مشخص میشود. گالری 2 ایشان آثار مینیاتورشان بود. چون برای اولین بار دیدن کار مینیاتور از نزدیک خیلی جذاب بود با علاقه تماشا میکردم و استاد با دیدنم گفتند که اینقدر با علاقه و دقت نگاه میکنی خودت هم کار میکنی در جواب گفتم در قالب مکاتب اروپا کار میکنم ایشان نمونه کاری در آن لحظه از من خواستند من هم تنها نمونهای که همراهم بود برگ انتهایی سفید یکی از کتابهایم یکی از صورتهای ناصرالدین شاه را اسکیس زده بودم و چون به مکتب قاجار علاقه داشتم انرژی مضاعفی برای آن گذاشته بودم و استاد با دیدن این کار بیان کردند که قلم محکمی داری و در مینیاتور پیشرفت زیادی خواهی کرد من هم با نقاشی ایرانی آشنایی نداشتم و نگران هزینهی کلاس بودم مسافت قزوین تا تهران را بهانه کردم این در حالی بود که ایشان شاگردانی داشتند که از تبریز، اراک و... میآوردند.ایشان با گرفتن شمارهام دو روز پس از بازگشتم به قزوین در کمال ناباوری با من تماس گرفتند و پس از مطلع شدن از سوابق و تحقیقات و پژوهشهایم بنده را از پرداخت هزینه کلاسهایشان معاف کردند و از آن روز به کلاس ایشان رفتم از سال 83 فعالیت جدیام شروع شد بطوری که شب و روز کار میکردم در موزهها از محضر اساتید قدیم مشق میگرفتم تاثیری زیادی در کار خودم داشت.
شیوهی کار نقاشی ایرانی به چه شکل است؟
ـ شیوهی کارمان آبرنگ گواش است ولی شیوهی اجرا کاملا ایرانی است صورتها و لباسها کاملا ساخت و ساز میشود و با شیوهی پردازش و آبرنگ پراخته میشود، که به پروسهی خیلی طولانیتر نیاز داریم که یک صورت به فرجامش برسد.ساخت یک نگاه به طور متوسط چقدر زمان میبرد؟
ـ بستگی دارد که بخواهیم یک پرتره کلاسیک بسازیم یا نه که در حال حاضر بنده ناگزیر در این مسیر قرار گرفتم اگر به شیوهی ایرانی اجرا شود حداقل دو ماه و نیم یا سه ماه زمان میبرد.سفارشاتی که در خصوص نقاشی ایرانی میگیرید کجا به کار میرود؟
ـ قرار است در یک مجله چاپ شود و ماحصل این مجله تجلیلی است از اساتید قدیم و تمام سعیام این است که به دوستداران هنر ایران زمین این اساتید بیشتر معرفی شوند.از دغدغهها و سختیهای کار یک نگارگر بگویید؟
ـ عدم آگاهی مردم در برخورد با یک نگارگر منجر به این میشود که؛ نگارگر نتواند امرار معاش کند و برای ادامه راهش واقعا به مشکل میخورد و اگر عاشق راهش و سودازدهی آن نباشد نمیتواند ادامه دهد به تبع اینکه آگاهی مردم از یک تابلوی هنری آنقدر پایین است که آن را با ابعاد و قیمت آن میسنجند اما ما کارهایی داریم که در ابعاد کوچک و ظریفی انجام شده ولی نمیشود روی آن قیمت گذاشت؛ من خودم در این چند سال از این بابت خیلی آثارم را از دست دادهام و خیلی غمانگیز است که یک هنرمند برای گذران زندگی تابلوهایی را که خیلی به آنها علاقه داشته را از دست بدهد.در لابلای صحبتهایتان از سه سده وقفه در نقاشی ایرانی سخن گفتهاید، این وقفه برای چه بوده است؟
ـ اوج نقاشی ایرانی دورهی صفوی بود با ظهور دورهی قاجار کمکم موج غربی و نقاشی اروپایی و فرنگی وارد ایران میشود و سیصد سال وقفه و رکود در نقاشی ایرانی رخ میدهد تا این که در سال 1309 شمسی به دعوت رضاشاه شخصی به نام حسین طاهرزاده بهزاد که طراح فرش و قالی بوده از استانبول ترکیه به ایران میآید. ما در تاریخ نگارگری 3 بهزاد داریم کمالالدین بهزاد که نگارگر بزرگ دورهی صفوی بوده استاد حسین بهزاد نگارگر اواخر قاجار و اوایل پهلوی بوده و حسین طاهرزاده بهزاد که طراح فرش و قالی بوده است.خلاصه استاد طاهرزاده برای تاسیس مدرسهای تحت عنوان مدرسه صنایع قدیمی برای احیای نقاشی اصیل ایرانی و نه تنها نقاشی بلکه احیای هنرهای اصیل ایرانی به ایران میآید ایشان مدیریت قوی داشتند و فوقالعاده سختگیر بوده است. بنابراین در رشتههای مختلف اصیل ایرانی آزمون برگزار میکند؛ مثل رشتههای نقاشی ایرانی، مینیاتور، خاتم، تذهیب، مشبک و... استاد تجویدی در رشته مینیاتور به تصویر کشیدن یک نگاره اول میشود و شروع دوباره نقاشی ایرانی با ظهور استاد هادیخان تجویدی رخ میدهد.
مردم با نقاشی کلاسیک آشنایی دارند ولی با نقاشی اصیل ایرانی آشنا نیستند برای شناخت بیشتر مردم باید چکار کرد؟
ـ برای اینکه مردم شناخت بیشتری از نقاشی ایرانی پیدا کنند لازمهاش این است که افرادی که درگوشهی انزوا در حال کار کردن هستند و واقعا زحمت میکشند و همه هم و غمشان معرفی پیشینیان این رشته به مردم است از طریق برپا کردن نمایشگاه، رسانهها و ... به مردم معرفی شوند.گفتگو:
فائزه امین دهقانفهیمه امامی