اشاره:
عاشقی با قامت ابرو كمندی كردهایم
با همه پستی تمنای بلندی كردهایم
آنچه هنر را قوام میبخشد، فراق است. اما چه كند انسان بیپناه كه هر چه در تدبیر رفع حجاب و فراق در عرصه هنر میكوشد، تلاش و تدبیرش منتهی به تغلیظ حجابها و شیفتگی مضاعف میگردد كه البته در قلمرو معارف اصیل اسلامی این تلاش تحققبخش حقیقت انسانی است و جایگاهی بس رفیع دارد.
مدید مدتی است كه دلباختگان عرصه هنر، در فراق محبوب ازلی، به نجوا با قلم شكسته و الفاظ دلفریب و دلی آكنده از آرزوی دیدار، گلایه خویش را بر گوش عالم برمیخوانند و چون شمعی پرفروغ، مسیر در پیش را منور میكنند. بدان امید كه بر مكر فلك مستولی گشته، نسیم وصل را به جان خویش بشارت دهند.
فلك را غیر از این خود نیست كاری
كه یاری را جدا سازد ز یاری (1)
كاتب سرمدی
«در میان همه هنرها خوشنویسی را میتوان مهمترین نمونه تجلی روح اسلامی به شمار آورد، كه خود قرآن نیز بر اهمیت نوشتن تأكید كرده است.» (2)«بسمالله الرحمن الرحیم/ ن/ والقلم و ما یسطرون» (3)
«اختراع خط به حدی مهم است كه برخی آن را در ردیف لغت قرار داده و انسان را دارای دو زبان، یكی زبان بیان و دیگری زبان بنان دانستهاند؛ چه، خط معانی را از راه چشم ابلاغ میكند و لغت معانی را از راه گوش و با این كیفیت، هر دو به یك وسیله ابلاغ معانی میكنند. مضافاً این كه خط [مكتوب] وسیله ابلاغ معانی نسبت به دور و نزدیك است و لغت [الفاظ شفاهی] فقط میتواند نسبت به نزدیك معانی را ابلاغ كند.» (4)
«اگر خط نبود افكار سلف به خلف نمیرسید و با این حال، سلسله افكار منقطع میگردید و تمدن رو به كمال نمیرفت.» (5)
در اولین سوره نازل شده (علق 43)، خداوند قادری متعادل توصیف شده است كه انسان را به وسیله قلم آموزش داد، و در سوره قلم، سوگند اینگونه آغاز میشود: «نون» «و قسم به قلم و آنچه مینویسد.» (6)
موضوع «نوشتن» در سورههای دیگر قرآن نیز یافت میشود. «بل هُو قرآنٌ مجید فی لوح محفوظ بلكه این كتاب قرآن بزرگوار الهی است كه در لوح محفوظ حق نگاشته است.»
(بروج 2122)... بدین ترتیب نوشتن دارای منشأ الهی است. حتی امروز نیز مسلمانان سرنوشت را «مكتوب» (نوشته شده) مینامند و در زبان تركی به «آنچه با دست نوشته شده» میگویند و بدین ترتیب در بسیاری از اشعار، خداوند «كاتب سرمدی» نامیده شده است.
بر این گواه، اول كاتبی كه قلم و لوح بیافرید و به اراده خویش امر به كتابت بر لوح نمود حضرت باری تعالی است؛ تا آنچه از ازل باید متعین شود به عینیت ظهور كرده، نظام آفرینش قرار یابد.
«قرآن علاوه بر سخن از راز و رمز قلم و لوح، تمام زندگانی انسان را تحتالشعاع پدیده «نوشتن» قرار میدهد. آیا خداوند فرشتگان را ناگزیر نكرد كه چون كاتبان عمل كنند؟ ... كراماً كاتبین (فرشتگان كاتب)» (7)
بر این اساس اصل كتابت و نوشتار در ساحت وجود علمی، توسط اراده خداوند صورت پذیرفت. اما به یقین منظور ما از كتابت و نوشتن در عرصه بروزو ظهور عالم شهادت است و كاتب را بر این معنی میشناسیم: آن كس كه قلم به دست گرفته با مركب بر صفحه بیاضی، كلمات را خوش بنگارد.
«حروف به گونهای اسرارآمیز با موجودات انسانی پیوند مییابند. چنین احساسی به دو طریق صورت میبندد. از سویی، انسان الفبایی عمده گزیده است كه معنای آفرینش بدان وسیله بیان میشود. از سوی دیگر، چون خوشنویسان حروف را تعلیم میدهند، به موجودات انسانی شبیهاند. بنابراین، احتمال دارد حروف حالت روحی نویسنده را بازتابانند.» (8)
باری، همانگونه كه خلق عالم به اراده حضرت حق و جل و علا بازمیگردد، كتابت و فعل قلم بر لوح محفوظ نیز بر همان اراده استوار بوده و هست و خداوند است كه فاعل مطلق قلمداد میگردد. هر كاتبی كه بر سبیل تجلی قلم میراند، به یقین از فیض فاعل علیالاطلاق بهرهمند است. از تعین اول الی النهایه المخلوق همه مكتوب حق بوده و هست. خود گوید و راز خود ز خود میشنود از ما و شما بهانه برساخته است.
كاتب اول
در سیر خلقی ایجاد، آغازگری كه خلیفه حضرت باری تعالی است با عنوان انسان كامل، تكاملبخش و مبدع هر پدیدهای است كه بر همین اساس میتوان گفت كلیه علوم الهی و هنرهای قدسی و در نهایت تجلیات ملكوتی از رأی و نظر حضرت انسان كامل بهرهمندند.دریای كهن چو برزند موجی نو
موجش خوانند و در حقیقت دریاست
«آدمیان زبده و خلاصه كائناتند و میوه درخت، موجوداتند و انسان كامل زبده و خلاصه موجودات آدمیان است. موجودات جمله به یك بار در تحت نظر انسان كاملند، هم به صورت و هم به معنی.» (9)
با عنایت به نكات فوق در بررسی مدققانه ساحت خط و كتابت و خوشنویسی و با تكیه بر اقوال بزرگان دین و هنر، جامعه بلندپایه خوشنویسان از بدو حضور و دخالت دادن زیبایی در كتابت و مكتوب، پیوند این هندسه روحانی را كه به قول افلاطون: «الخط هندسه الروحانیه ظهرت باله الجسمانیه» (10) است. با امداد از ملكوت عالم نقش بر صحیفه هستی نمودهاند.
سرمنشاء كتابت
در احوالات معنوی عرفا و علمای اسلامی، روشن است كه اكابر وادی ریاضت و افاضل دریای مروت از بحر وجود پرفیض و پرسخاوت ذوات مقدسه بهره بردهاند و اعتقاد راسخ بر آن داشته و دارند كه اگر سلسلهای از فرق مختلفه عرفانیه ختم به اولیای خاص حضرت باری خصوصاً وصی پیامبر اكرم صلیا... علیه و آله و سلم نشود، آن فرقه و سلسله در طی مراتب سلوك دچار نقص و نقصان میگردند. این طریقتها هر چند كه به نامهای گوناگون خوانده میشود ولی در نهایت از یك جا منشعب شده و آن شخص بیمانندی چون امیرالمومنین، امام العارفین حضرت علیبن ابیطالب (ع) است و چنان كه اهل طریق میدانند هر طریقتی و هر سلسلهای كه به آن امام همام ختم نشود از لحاظ اعتبار طریقتی خالی و ساقط میشود. (11)همه خوشنویسان اهل باطن از دور و نزدیك تاریخ، بر این باورند كه خوشنویسی سنتی این دیار با سرسلسله كاتبان وحی و عنقای مغرب كتابت، همانا حضرت مولانا و مولیالكونین، امام الموحدین، یعسوب الدین، امیرالمؤمنین، علیبن ابیطالب، روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء پیوند رازناكی با گذشته ایام و اكنون این مسیر به وضوح داشته است. بزرگی كه قرآن ناطق است و به كلام معجز نظام خویش بارها با ندای «سلونی» همه حقطلبان وادی حیرت را متذكر رفعت و شوكت مقام ولایت مطلقه خویش نمود. قال النبی (ص) علی معالقرآن و القرآن مع علی: علی با قرآن است و قرآن با علی.
باشد تا دست توفیق پرده از باطن قرآن بردارد. رمز وجود حضرت ختمی مرتبت و علیبن ابیطالب علیهماالسلام هویدا گردد.
جمیع العلم فیالقرآن لكن
تقاصر عنه افهام الرجال (12)
علی (ع) و اقوال خوشنویسان
«در تكاملیابی خوشنویسی، ایران نقشی هر چه مهمتر داشته است. به روایت معتبر امام اول شیعیان و پسر عم و داماد رسول اكرم (ص) حضرت علی بن ابیطالب نخستین فردی بود كه به شیوهای شخصی خط معروف به كوفی (منسوب به كوفه) را نوشت. و خوشنویسان بعدی تردیدی به دل راه ندادند كه شجرهنامه خود را، نسل پشت نسل، به آن حضرت برسانند. همانگونه كه سلطانعلی مشهدی در نامه شاعرانه خود اشاره كرده است: «شهرت قلم من مرهون نام علی (ع) است.» بدین ترتیب خوشنویسی میان ایرانیان مقام و معنایی بس متعالیتر از نوشتن متون به خط خوش داشت.» (13)خوشنویسان به حرمت پیشه مقدس خویش كه همان بهرهگیری مكتوب و كتابت از كلام و كلمه است، متفقاً دارای سلسلهای در طول تاریخ بودهاند و هر كدام به حسب شرایط و موقعیت خویش نام مستعاری را از بطن آن طایفه شریف برخود مستعار میكردند و پشت در پشت از مراد و سرحلقه خوشنویسان بهره بردهاند و مراتب سلوك را با حفظ مراتب پی گرفتهاند و سخت بر این باورند كه زینت كتابت و تجلی روح قداست از زمان نزول آیات نورانی قرآن كریم آغاز گشته است و شفاهاً رتبت الفاظ به قوت حنجر مقدس حضرت نبوی و مكتوباً رتبت نوشتار به ید مبسوط حیدر كرار در عالم قابلیت، حضور یافته است. «سوگند به نون و قلم و به عزت پیامبر امی كه قلم جز به خاطر او آفریده نشد.» (14)
باری، در طی مسیر پرفراز و نشیب سیر و سلوك عرفانی خط و تحمل ریاضات وافره در فراگیری خوشنویسی سنتی، علی علیهالسلام هادی راه و مراد حلقه شیفتگان بوده است كه اكنون به تمسك بر مصادیق فراوان كه ما بخش كوچكی از آن را تیمناً در قالب مقال ذیل عنوان میكنیم به جایگاه رفیع آن بزرگمرد در عرصه خوشنویسی سنتی اشاره مینماییم.
«همچنین باید به خاطر داشت كه چندین تن از پیشگامان زمینه خوشنویسی با به خواب دیدن حضرت علی علیهالسلام، نظیر میرعلی تبریزی (واضع خط نستعلیق) یا [به خواب دیدن] حضرت خضر علیهالسلام نظیر سلطانعلی مشهدی، شیخ حمدالله، هدایت شدند و اینان [حضرت علی علیهالسلام و حضرت خضر رحمهالله علیه] جهت و مسیر پیشرفت و تكامل شیوه آنان را بدیشان نشان دادند.» (15)
« و اما خواجه جمالالدین یاقوت علیهالرحمه، امیرالمؤمنین علیبن ابیطالب علیهالصلوه و السلام را در خواب دید؛ فرمودند كه قلم را محرّف قط بزن؛ خط او صافتر شد.» (16)
در اشارت حیرتآور نبی اكرم (ص) و علی مرتضی علیهالسلام در توصیه به كاتبین وحی و خوشنویسان زمان خویش در تأكید «قط محرّف» نكاتی بس شگرف نهفته است كه چنین مقالی نه جای آن است و طی توفیقی در مقالتی دیگر به آن خواهیم پرداخت.
«و چون مدتی بدین گذشت در زمان بنیعباس شخصی مقله نام، حضرت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام را در خواب دید و از آن حضرت ارشاد یافت و در خط كوفی تصرف كرد و اندكی از تدویر در آن، خط پدید آورد و مدت خویش گذرانید.» (17)
«قبل از آنكه خطوط متداوله بر روی كار آید و كارگاه عالم را چون این مرقع به جواهر خطوط و نقوش بدیعه بیاراید، خطی كه دیده اولوالابصار را سرمهوار به وحی الهی و اوامر و نواهی رسالت پناهی روشنایی بخشید، خط كوفی بود و ارقام اقلام معجز نظام حضرت شاه ولایت پناه علیهالسلام در میان است كه چشم جان را ضیاء و لوح ضمیر را جلا كرامت میفرماید.» (18)
نه تنها حضرت ابوتراب علیه افضل الصلواه المصلّین سرسلسله و مقتدای همه خوشنویسان اهل باطن و هدایتگر اقلام محرم و پر شوكت آنان است، بلكه به شواهد متعدد تاریخی و متون كهن و قسمی از شهودات بزرگان وادی حیرت، حضرت ایشان از هنرمندان بزرگ و آغازگران این مسیر نورانی است؛ طریقی كه پس از ظهور جسمانی پیامبر اكرم (ص) و نزول قرآن كریم، هنرمندان، در واكنش به كلام پرصلابت وحی، دل در پیش داشتند و با تدخیل زیبایی و عشق و مهر، علاقهمندی و بهرهمندیشان را در جان پر وسعت كلمات بر خداوند خویش به بهانه ارسال آخرین رسل ابراز نمودند.
«كوفی به جهت آن گویند كه در كوفه پیدا شد و كسی كه از همه نیكوتر نوشت حضرت شاه ولایت پناه علیبنابیطالب علیهالسلام است. نقل آن كردن و مثل آن نوشتن امكان بشر نیست و به آن معجزه به جز از به جز چارهای نیست.» (19)
تا در زمان بنیامیه خط كوفی استخراج كردند و مستخرج آن جماعتی از دانایان كوفه بودند.. و چون در آن خط از اكابر و اشراف رغبت و اقبال مشاهده میشد، خلایق در جودت و تحسین آن خط سعی تمام نمودند. تا نوبت به حضرت با نصرت، حضرت امیرالمؤمنین و امامالمتقین علیبنابیطالب رسید و آن حضرت این طایفه را به مرتبه كمال رسانیده و هیچ آفریده مثل خط آن حضرت نتوانست نوشت چه در زمان او چه بعد از او.» (20)
اشارات پیامبر و حضرت علی علیهماالسلام به خوشنویسی
پس از ذكر شواهد و مصادیق اندك از بسیار كه در كتب تاریخی و عرفانی به چشم میخورد و ما به قدر كفایت از ارجمندی و درخشش حضرتش بر تارك خوشنویسی سنتی سخن رانده و منظور میسر شد، لازم است كه كلامی چند از لسان مبارك حضرت پیامبر و علی علیهماالسلام نیز در ترغیب و تشویق خطاطان و خوشنویسان ارائه شود تا به مقصود خویش كه حساسیت و لزوم پرداختن به امورات باطنی خط در عین سعی و كوشش در كسب ظاهر و صورت زیبای آن است، نایل آییم:ـ «قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم: الخط الحسن یزید الحقّ و ضحاً خط نیكو شدت ظهور حق را روشنتر میسازد.»
ـ «قال رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم: من كتب بحسن الخط «بسمالله الرحمن الرحیم» دخل الجنه بغیر حساب هر كس كه با خط خوش كتابت كند «بسمالله الرحمن الرحیم» را، وارد بهشت شود. بدون حساب.» (21)
ـ «قال رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم: الخط نصف العلم: خط (نوشتن) نیمی از علم است.»
ـ «قال امیرالمؤمنین و امامالمتقین علیبنابیطالب علیهالسلام: اعلم، انّ حسنالخطّ مخفی فی تعلیم الاستاد و قوامه فی كثره المشق و تركیب المركبات و بقائه علی المسلم فی ترك المنهیات و محافظه الصلوه و اصله فی معرفت المفردات بدان حسن خط پنهان است در تعلیم استاد. قوام و پختگی آن در زیادی مشق و تركیب حروف مركب است و حیات آن در مسلمان، ترك آنچه نهی شده و محافظت نماز است؛ و اصل خط در فهم مفردات آن است.»
ـ «قال علی علیهالسلام: الخطّ لسان الیدّ و بهجهالضّمیر: خط زبان دست و سرور دل است»
و احادیثی ژرف و پرمغز كه هر یك پرده از رموزات حروف و حد اقالیم كلمات برمیگشاید. همه اقطاب خوشنویسی از آغاز تا اكنون به سروری وی اقرار كردهاند و نه تنها حضرت امیر علیهالسلام را سر حلقه كاتبان نامبردار شمردهاند كه فرزندان آن بزرگ را كه صاحب ولایت مطلقه خاصهاند را نیز دائر مدار و محور قلمرانی حكمرانان خطه خوشنویسی سنتی میدانند كه:
«درود نامحدود بر مرقد منور پیغمبری كه اگر مقصود ظهور مصحف وجود او از عالم غیب به عالم شهادت نبودی لوح و قلم پیدا نشدی و اگر غرض، حصول اجزای خط آن مصحف نبود در آسمان هیئت، دور و در زمین صورت، سطح هویدا نشدی اعنی محمد مصطفی صلّیالله علیه و آله و سلّم و تحیّات زاكیات نثار روح پر فتوح اهل بیت او كه نقطه دایره ولایتند.» (22)
علی (ع) و اقوال مفسران
پس از ذكر شریف حضور حضرات ذوات مقدسه علیهمالسلام و دخالت جان قدسی آن بزرگواران در خلقت و بهانه خلقت این هندسه روحانی كه در رؤیت اشكال حروف جان مشتاقان را به نور جمال شاهد حقیقی منور میگرداند و هیاكل ظاهر را به منتها درجه كمال میرساند، حائز عنایت مینماید كه روح فاتح حضرت مولا را نه تنها در شكلگیری دور و سطح حروف مؤثراً دخیل بدانیم بلكه وقوف آن حضرت را در اقلیم بلاغت و فصاحت و معانی ژرف لغات نیز مؤثر دانسته، و با نگاهی عمیق به كتاب بیبدیل «نهجالبلاغه» كه دون كلام خالق و فوق كلام مخلوق است، نظری نموده، آشكار شود كه اشراف حضرت هم به ظاهر كلمات و هم بر باطن لغات بوده و در هر دو وجه، دخالت داشته است تا آنجا كه به روایت تاریخ در زبان عربی نیز فرمان وی موجب شكلگیری و تكامل قواعد آن است.«نخست قواعد ساده و بسیطی برای زبان عربی و تازی به دستور امیرالمؤمنین علی علیهالسلام و با كوشش پیگیر ابیالاسود دوئلی تأسیس شد.» (23)
حضرتش در علم تفسیر و قرائت قرآن كریم، در باب اسباب النزول آیات الهی، آیات ناسخ و منسوخ و تقدم و تأخر آن و در جمعآوری قرآن كریم پس از رحلت حضرت ختمی مرتبت (ص) به گفته تاریخنویسان جلودار همه مقربان و صحابه رسول بوده است و چنان سینه نورانیاش مشحون از معارف و علوم لدنی است كه بر ندای «سلونی» همگان را به دعوتی فرا میخواند تا سؤال سؤالكنندگان را پاسخ گوید و تاكنون هیچ فردی در تاریخ بشریت چنین ادعایی را آشكار نساخته است.
«ثعلبی در تفسیر این آیه كریمه «والسابقون الاوّلون من المهاجرین و الانصار» میگوید همه علما همداستانند كه نخستین مردی كه پس از خدیجه به پیامبر (ص) ایمان آورد، علیبن ابیطالب بود.»
«از ابن عباس روایت شده كه گفته است: نُه دهم علم به علی بن ابیطالب داده شده است و سوگند به خدا كه در یك دهم باقیمانده نیز با دیگران شریك است.» (25)
«علم تفسیر هم به حضرت استناد دارد. زیرا ابن عباس در تفسیر، شاگرد علی علیهالسلام بوده است. وی میگوید: امیرالمؤمنین (ع) تنها در تفسیر «باء» «بسماللهالرحمنالرحیم» از آغاز تا پایان شب برای من سخن گفت.» (26)
«علی علیهالسلام فرمود: سوگند به خدا هیچ آیهای نازل نشد جز آن كه درست میدانم درباره چه موضوع و مسئلهای و درباره چه كسی و در كجا و كدام نقطه از سرزمین نزول یافته است.» (28)
«تمام فریقین به خاطر همین نكته امیرالمؤمنین علی علیهالسلام را به عنوان تواناترین و آگاهترین فرد در تفسیر قرآن كریم برشمردهاند چرا كه آن حضرت به طور دقیق و عمیق و گسترده بیش از دیگران از «اسباب النزول» مطلع بوده است.» (29)
«قال علی علیهالسلام: سلونی، فوالله لاتسألونی عن شیء الا اخبرتكم و سلونی عن كتابالله. مردم پرسشهای خود را با من در میان گذارید، چرا كه سوگند به خداوند، هر چه از من بپرسید گزارش آن را بازگو كنم و شما را مطلع سازم و هرگونه سؤالی راجع به قرآن كریم را نیز با من مطرح سازید.» (30)
شهرت علی علیهالسلام در حیطه و قلمرو هر علم و عملی جایگاهی ویژه دارد تا آنجا كه به رأی همه اندیشمندان، بزرگترین امت، پس از پیامبر ختمی مرتبت بوده و هست.
آنجا كه بحر نامتناهی است موج زن
شاید كه شبنمی بكند قصد آشنا
باری با این مقدمه مشهود است كه وجود نازنین و بزرگش از ازل صحنه گیتی را معطر ساخته است.
كاتب حقیقی اول در عالم شهود
در خوشنویسی سنتی، مراحلی در تكمیل خط توسط بزرگان قدما یافت میشود كه به اصول و قواعد دوازدهگانه معروف است و سالك راه، پس از طی این مراحل به مقام استادی رسیده در مردم، سمت هدایتگری را زیب وجود خویش میسازد و پس از سلوك در منازل قواعد دوازدهگانه صاحب شأن میگردد و شأن مرحلهای از آخرین مراحل این قواعد است كه كاتب همه مقدمات فنی خوشنویسی را فرا گرفته و دیگر، حروف در جان و باطن وی مؤثر میگردد تا حدی كه صاحب منشی خاص و درخور تحسین میگردد. در برخی از رسائل از شأن چنین یاد كردهاند كه: آنكه صاحب شأن شود در صورت و وجه وی، وجدی رؤیت میشود كه درك باطن وی از صورت ظاهر رویش و صورت خطش نمایان میگردد. پس از كسب رتبت شأن «استاد» خوشنویسی با غور و بررسی و رجوع همه هنر خویش به مبدأ اصلی آن و كاتب حقیقی اول هر فعلی را از فاعل مطلق میداند، كه از اثر چنین تفكری خط وی صاحب «صفا» میگردد.پس از كسب مدارج عالیه خوشنویسی همه اكابر و اعاظم این هنر شریف بر این مهم قائلند كه بلندپایهترین خوشنویس آن است كه در عین تصرف در شاكله صور و هندسه موجود در خط، بیشترین بهرهمندی را از باطن كلمات و مفاهیم و معانی لغات دارا باشد. فیالواقع وقوف بر ظاهر و صورت كلمات و وقوف بر باطن و معانی آن دو بالی است كه كاتب را در پرواز به سوی جاودانگی و ماندگاری خود و اثرش یاری میرساند و اگر قصوری در یكی از دو ركن اصلی حاصل آید، كاتب صاحب صفا و شأن و امتزاج این هر دو كه نه كار هر نیمپخته و خامی است، نمیگردد. به زبان دیگر و به وجهی دگر، هر چه كاتب روحش از جان كلمات بهره گیرد، قوت تأثیر خطش در بیننده و مخاطب بیشتر و افزون میگردد.
درحال پس از بررسی جایگاه والای مولای مؤمنان علیبن ابیطالب علیهالسلام كه از وجهی در عداد كاتبان مستمر وحی قلمداد گردیده و از وجوهی مفسر كبیر قرآن و كلام الهی و سنت نبوی بوده، حضرتش در هر علمی سرحلقه و محرك آن علم و تفكر بوده، خاصه علومی كه در بستر كلام و كلمه تحقق یافته است، درعلم تأویل ژرفاندیشی وی زبانزد دوست و دشمن بوده، و در خوشنویسی از پیشگامان اقلیم خوشنویسی محسوب شده است. از این همه بدین نتیجه نائل میگردیم كه او، تنها فردی در همه زمانهاست عموماً، و خصوصاً در زمان پیامبر اسلام (ص) كه در هنگام كتابت وحی بهترین و درستترین دریافت را از كلام الهی داشته است، و مقریم كه بر سیاق و سنت خوشنوسیان اسلامی، وی بلندپایهترین خوشنویسان است. گرچه در زمان حیات وی كاتبان دیگری بر ثبت كلام الهی كوشیدهاند و حتی مفسرین دیگری در كنار وی حضور داشتهاند، اما او تنها كسی است كه كتابت را به بهترین وجه و با درستترین درك از كلمات جاری ساخته است تا آنجا كه به جایگاه رفیع ایشان چه در عالم صورت و چه در باطن كلام و كلمات از آن زمان الی یومالحشر هیچ كاتبی به قدر و منزلت ایشان دست نیافته است.
نتیجه آنكه علی علیهالسلام كاتب حقیقی عالم در باطن حقیقت محمدیه (ص) و اول كاتب عالم شهادت با حفظ مراتب حقیقی كتابت قلمداد میگردد.
پس به یقین همه خوشنویسی اسلامی مرهون وجود مبارك و عظیمالشأن وی بوده و هست و تا آخرین زمان و زمان آخر همه خطوط، وامدار پنجه گرم و «صفا»ی وجود وی است و هر خط نوپیدایی، كه سر از بستر هر زمانی، از پس هر موهبتی نوپدید بیرون كند بهره از كاتب اول و كاتب حقیقی برده است و هیچ كاتب و قلمی بدون اذن از محضر مباركش نتواند به جاودانگی و دوام دست یازیده و مورد اقبال واقع گردد.
پس از ذكر اوصاف بیبدیل آن حضرت بر هر خوشنویسی واجب مینماید كه در كسب بدایات و نهایات خوشنویسی به ظاهر این هنر شریف بدون عنایت به باطن آن نپردازد و اگر در پی رضایت محبوب ازلی است و چشم بر افاضه خلاقیت از جانب خداوند متعال دوخته است و چون محققی در كشف صور روحانی حروف سیر و كنكاش میكند و به جستار رمز و رموزات عالم حروف دل میسپارد، نیك بداند كه بدون تمسك به ساحت مقدس حضرت مولا علیبن ابیطالب (31) علیهالسلام جمال زیبای خط و رؤیت روی شاهد حقیقی مكشوف وجود نگشته و نمیگردد. پس به مصداق «كل شیء یرجع الی اصله» میبایست تلاش خویش مصروف پرهیز از صفات ذمیمه كرده، در كسب صفات حمیده كوشش كند تا قابل فیوضات رحمانی گشته، از پنجه شریفش، خطی تراوش كند كه چون ابن مقله بیضاوی و علی بن هلال (ابن بواب) و میرعلی تبریزی و در نهایت میرعمادالحسنی سیفی قزوینی، در تاریخ پاك و باصفای خوشنویسی سنتی ایرانی با جاودانگی در تلطیف جان مخاطب، عالمی را به تصرف خویش معنا بخشد، باشد كه این حروف پاك به جایگاه اولیهاش بازگردد.
الحمد لله الذی جلعنا من المتمسكین بولایه علی بن ابیطالب علیهالسلام.
دی شانه زد آن ماه، خم گیسو را
بر چهره نهاد زلف عنبر بو را
پوشیده بدین حیله رخ نیكو را
تا هر كه نه محرم، نشناسد او را
پینوشتها:
1ـ لودی، شیرعلی خان، مرآت الخیال، ترجمه حمید حسینی انتشارات روزنه، ص 2112ـ شیمل، آنهماری، خوشنویسی و فرهنگ اسلامی، ترجمه دكتر مهناز شایستهفر، مؤسسه مطالعات هنر اسلامی، ص 11
3ـ سوره قلم (آیه 12)
4ـ راهجیری، علی، تذكره خوشنویسان، ص 14
5ـ همان
6ـ شیمل، آنه ماری، خوشنویسی و فرهنگ اسلامی ص 12
7ـ همان، ص 126
8ـ شیمل، آنهماری، فرهنگ و خوشنویسی اسلامی، ترجمه دكتر اسدالله آزاد، ص 178
9ـ نسفی، عزیزالدین، كتاب الانسان الكامل، قسم انسان كامل، كتابخانه طهوری، ص 5
10ـ قلیچخانی، رسالاتی در خوشنویسی، به نقل از میرعلی هروی، انتشارات روزنه، ص 5
11ـ محمدی، كاظم، كتاب علاءالدوله سمنانی، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ص 336
12ـ لودی، شیرعلی خان، مرآت الخیال، ص 4
13ـ فرید، دبلیو، هنرهای ایران، ترجمه پرویز مرزبان، فرزان روز، 1374، ص 36 به نقل از آنه ماری شیمل
14ـ شیمل، آنه ماری، خوشنویسی و فرهنگ اسلامی، ترجمه دكتر مهناز شایستهفر، مؤسسه مطالعات هنر اسلامی، 1383، ص 41، به نقل از مناقب هنروران
15ـ شیمل، آنهماری، خوشنویسی و فرهنگ اسلامی، ص 82
16ـ قلیچخانی، رسالاتی در خوشنویسی، به نقل از میرعلی هروی، انتشارات روزنه، 155
17ـ قلیچخانی، رسالاتی در خوشنویسی، مقاله اصول و قواعد خطوط سته، نوشته فتحا... سبزواری، انتشارات روزنه، ص 229
18ـ قلیچخانی، رسالاتی در خوشنویسی، به نقل از قطبالدین محمد قصهخوان، انتشارات روزنه، ص 155
19ـ قلیچخانی، رسالاتی در خوشنویسی، مقاله مداد الخطوط، نوشته میرعلی هروی، انتشارات روزنه، ص 6
20ـ قلیچخانی، رسالاتی در خوشنویسی، مقاله اصول و قواعد خطوط سته، نوشته فتحا... سبزواری، انتشارات روزنه
21ـ تحفه الخطاطین، مستقیمزاده، ص 10
22ـ رساله آدابالمشق میرعمادالحسنی سیفی قزوینی، به خط استاد كیخسرو خروش، انجمن خوشنویسان ایران، 1352 شمسی
23ـ حجتی، سیدمحمد باقر، پژوهش در تاریخ قرآن كریم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص 465
24ـ توبه، 100
25ـ شیخ مظفر و «دلایل الصدق» 2، ص 271 میگوید: از آنجا كه علی علیهالسلام سابق و صدیق این امت است پس به امامت بهترین و شایستهترین ایشان میباشد. به نقل از ترجمه كشفالیقین فی فضائل امیرالمومنین، یوسف بن مطهر حلی، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
26ـ ترجمه كشفالیقین فی فضائل امیرالمؤمنین، یوسف بن مطهر حلی، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
27ـ حجتی، سیدمحمد باقر، پژوهشی در تاریخ قرآن كریم، ص 73
28ـ همان
29ـ حجتی، سیدمحمدباقر، اسباب النزول، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص 74
30ـ همان
31ـ منظور از تمسك به ساحت مقدس حضرت امیر علیهالسلام، از حیث نگرش مذهبی صرف و نگاه سطحی نبوده و نیست بلكه رؤیت حضرت به عنوان انسان كامل و حقیقت عالی موجود در نظام آفرینش است.
-------------------
نویسنده: حمید عجمی