در حال بارگذاری؛ صبور باشید
منبع :
شنبه

۱۷ فروردین ۱۳۹۸

۱۹:۳۰:۰۰
54930

20 فروردین، روز هنر انقلاب اسلامی

به یاد عروج هنرمند فرزانه، شهید سید مرتضی آوینی

۲۰ فروردین ماه یادآور عروج هنرمند فرزانه، راوی باصفای روایت فتح، سردبیر مجله ادبی و هنری سوره و مسئول واحد تلویزیونی حوزه هنری، سید مرتضی آوینی است. بیستم فروردین ماه هر سال را که مصادف با شهادت این هنرمند متعهد و انقلابی است؛ روح بلند این هنرمند دلسوخته جبهه‏ های حق علیه باطل را ارج می نهیم و به روان پاکش درود می فرستیم.

روز هنر انقلاب اسلامی در 20 فروردین سال 1372 شهید مرتضی آوینی که هنرمندی متعهد و انقلابی بود, جان به جان آفرین تسلیم کرد و به خانه ابدی اش در بهشت شتافت به پاس تقدیر از زحمات و تاثیرات مثبت و سازنده شهید مرتضی آوینی, روز شهادت ایشان را روز هنر انقلاب اسلامی نام نهاده اند در ادامه راجع به تاریخچه روز هنر انقلاب اسلامی بیشتر بخوانید

انقلاب اسلامی سال 1357 سرآغاز تحول در عرصهٔ سیاسی، اجتماعی در ایران گردید، این واقعه ی مهم که زمینه ساز بازشناسی شاخص های هویتی و مذهبی شد، در تعامل با واقعیت های جهان امروز، راه رجعت به سنت های ملی و مذهبی را فراهم آورد.جنبش نوگرایی در سالهای اولیه ی انقلاب، اوقاتی بحرانی را طی می نمود، برخی از هنرمندان با سابقه ی این جنبش در واکنش به وقایع جاری دست از کار کشیدند و عده ای دیگر به خارج از کشور رفته و فعالیت هنری خود را در آنجا تداوم بخشیدند و عملاً صحنه برای نیروهای جوان و انقلابی خالی شد، این گروه از هنرمندان به همراهی برخی از هنرمندان با سابقه ، هنری با ویژگی های انقلابی و مذهبی را جایگزین هنر رسمی دورهٔ قبل کرد.با گذشت حدود سی سال از شروع انقلاب، لازم است مروری کوتاه بر وقایع هنری این دوران، طی سه دهه ی پرتلاطم با عنوان جنبش هنر انقلابی ایران داشته باشیم.

دههٔ نخست (70ـ1360)
هانیبال الخاص، نقاش آشوری که سابقه ی همکاری با جلال آل احمد را در سالهای پیش از انقلاب داشت و افرادی چون بهمن بروجنی، منوچهر صفرزاده، بهرام دبیری، رحیم ناژفر و شهاب موسوی زاده را همراهی و به جامعه معرفی نموده بود در بحبوحهٔ انقلاب نیز به عنوان یکی از قطبهای هنری مطرح و هنرجویان جوان را شیفته ی سلیقه و روش خود ساخت. وی با تأکید بر تأثیرگذاری رنگ و صراحت شکل، شیوه ای را بنیان گذاشت که هنر پس از انقلاب تا چندی متأثر از آثار وی بود.

هانیبال الخاص با گرایش به نوعی اکسپرسیونیسم روایی با مضمون های اساطیری و مذهبی که مطلوب زمانه بود هنرمندانی چون نیلوفر قادری نژاد، بهرام دبیری، ایوب امدادیان نصرت الله مسلمیان، مسعود سعدالدین، حسین خسروجردی، کاظم چلیپا، احمد امین نظر، مرتضی اسدی، ناصر پلنگی، حبیب صادقی، ادهم ضرغام و هادی ضیاءالدینی را به جامعه معرفی نمود، لذا بر این اساس می توان از وی به عنوان فردی تأثیرگذار بر هنر پس از انقلاب نام برد. وی و تنی چند از شاگردانش در زمان اشغال سفارت امریکا توسط دانشجویان انقلابی، دیوار سفارت را نقاشی کردند. الخاص در حال حاضر همچنان با انرژی سالهای اولیه ی انقلاب و با شعار کمیت گرایی در تولید اثر هنری و تبلیغ هنر فیگوراتیو، فعالیت خود را کماکان ادامه می دهد.

به موازات این جریان، دانشکدهٔ هنرهای تزئینی در سالهای اولیهٔ انقلاب، با هنرمندانی چون محمدحسن شیدل، بهمن بروجنی، رحیم ناژفر، فرشید ملکی، مهدی حسینی و ابراهیم جعفری در عرصه های فرهنگی و هنری فعال بود، در این رابطه چند دیوار در داخل دانشکده و خیابانهای اطراف نقاشی شد، با پیشنهاد سیدکمال حاج سیدجوادی، معاونت هنری وقت که خود از فارغ التحصیلان دانشکده هنرهای تزئینی بود کارگاه حضوری نقاشی در یکی از گالری های موزهٔ هنرهای معاصر راه اندازی شد. شماری از استادان دانشکده هنرهای تزئینی از جمله بهمن بروجنی، شیدل و ایرج اسکندری در این کارگاه مشغول به کار شدند که پیامد آن تعدادی تابلو در ابعاد بزرگ بود. فعالیت این کارگاه پس از شروع فعالیت های موزه هنرهای معاصر خاتمه یافت.

محمدحسن شیدل که در زمینه نقاشی دیواری، آثاری را در قبل از انقلاب به وجود آورده بود به همراه بهمن بروجنی در این سالها دانشجویانی را همراهی کردند که می توان به نامهایی چون کورش شیشه گران، بهرام کلهرنیا، حسن صفا، امرالله فرهادی، حسین ماهر، حسن کیوان، عباس یزدی، احمد وکیلی، کریم نصر، حمید شانس، یعقوب امدادیان، ایرج زند و فاطمه امدادیان اشاره نمود. بعدها این گروه از دانشجویان دانشکده ی هنرهای تزئینی نقش فعالی را در زمینه های هنری در جامعه ایفا کردند.

در سالهای اولیه ی انقلاب، گروههای هنری در حوزه های متفاوت فکری شکل گرفته و برخی از مؤثرترین هنرمندان این دوره به فراخور گرایشات خود جذب این گروه ها شدند. اختلاف نظرها ودرگیری های سیاسی در جامعه منجر به انقلاب فرهنگی در دانشگاهها شد، بر این اساس هنرمندانی چون رویین پاکباز، مرتضی ممیز، هانیبال الخاص، بهمن بروجنی، محمدحسن شیدل، ایرج انواری، سعید شهلاپور و ثمیلا امیرابراهیمی که در دانشگاهها تدریس داشتند، از محیط های آموزشی کناره گیری و یا کنار گذاشته شدند، ناگفته نماند که پس از چندی برخی از ایشان از جمله ممیز، پاکباز و سعید شهلاپور بکار دعوت شده و فعالیت خود را ادامه دادند.

دهه ی اول انقلاب مصادف با حمله ی عراق به ایران بود و جنگی ناخواسته را رقم زد که هشت سال به طول انجامید. غالب آثار هنری در این دوران متأثر از این واقعه بود که زوایای مختلف آن به تصویر کشیده شد.

حوزهٔ اندیشه و هنر اسلامی به عنوان یکی از جریانات اساسی پس از انقلاب، کانونی شد تا انقلاب اسلامی را در زمینه های هنری همراهی کند، واحد تجسمی این مجموعه با حضور هنرمندانی چون علی رجبی، حسین خسروجردی، کاظم چلیپا، حبیب صادقی، ابوالفضل عالی، حسن یاقوتی، ناصر پلنگی، حمید شریفی، مصطفی ندرلو، ایرج اسکندری، علی وزیریان و مصطفی گودرزی شکل گرفت. حوزهٔ اندیشه و هنر اسلامی محیط مناسبی برای رشدو شکوفایی هنر انقلابی با گرایش مذهبی شد، در این مجموعه آثار متنوعی به وجود آمد که بررسی و تحلیل این آثار به شناخت شرایط خاص اجتماعی دهه اول انقلاب کمک شایانی خواهد کرد.

به موازات این مجموعه، هنرمندان دیگری در فضای ملتهب متأثر از جنگ تحمیلی آثار خود را در معدود گالری های سطح شهر عرضه می کردند. حضور ایشان در صحنه با توجه به عدم حمایت های مالی از جانب تشکل های دولتی و نیمه دولتی مبین نوعی تعهد به جامعه ی درگیر جنگ بود، از جمله این نقاشان که در طول سالهای جنگ فعالیت خود را متوقف نکردند می توان به نامهایی چون منوچهر معتبر، مهدی حسینی، کورش شیشه گران، بهرام دبیری، غلامحسین نامی، نصرت الله مسلمیان، شهاب موسوی زاده، یعقوب عمامه پیچ، حسین ماهر، ابراهیم جعفری، منوچهر صفرزاده و پرویز کلانتری اشاره نمود.

مجموعه ی آثار این دوره از نقاشان مزبور با توجه به شرایط خاص اجتماعی، جنبه های اکسپرسیونیستی و نگاه انتقادی بخود می گیرد. این نگاه را می توان در برخی از آثار متأخر هنرمندان حوزه هنری نیز جستجو کرد، با این تفاوت که ایشان رفاه طلبی و سرمایه اندوزی را در شرایط بحرانی جنگ به نقد می کشند.

دههٔ دوم انقلاب (80 ـ 1370)
دهه ی دوم انقلاب را می توان دهه ی گسترش فعالیتهای هنری قلمداد نمود. در این سالها با توجه به نیاز جامعه و شرایط سازندگی پس از جنگ، نمایشگاههای بزرگ هنری تحت عنوان دوسالانه توسط نهادهای دولتی برگزار گردید، مهم ترین این نمایشگاهها، دوسالانه نقاشی ایران بود که تا سال 1380 پنج دورهٔ آن با نظم و ترتیب خاص برگزار گردید، با توجه به بررسی های انجام شده دولت و کارگزاران فرهنگی در زمینه ی فعال کردن فضای اجتماعی پس از جنگ و تلطیف آن با جذب هنرمندان و تولید آثار هنری موفق عمل نمودند. این توفیق باعث گردید تا دوسالانه های دیگری از جمله گرافیک، مجسمه سازی، نگارگری، سفال و طراحی با هدف جذب مخاطبین خاص و تخصصی کردن فعالیت های هنری انجام پذیرد. از طرفی حضور افراد مشخص در خصوص قضاوت آثار که بعضاً بصورت مکرر در داوری ها حضور داشتند واکنش هایی را از طرف منتقدین و هنرمندان حرفه ای به همراه داشت که به زعم ایشان از کیفیت و ارزش فعالیت دوسالانه ها می کاست. لذا این امر موجب آن شد که مسئولین امر در دوسالانه چهارم و پنجم در خصوص تعین دبیر دوسالانه ها و هیئت داوران در جهت جذب هرچه بیشتر نقاشان، تجدیدنظر به عمل آورند. این تصمیم باعث گردید نقاشانی که تا این تاریخ معترض بودند تمایل به حضور پیدا کنند.

با تغییر مدیریت اجرایی کشور در اواخر دههٔ دوم انقلاب، و ترویج شعار مردم سالاری، نهادهای دمکراتیک از جمله انجمن های هنری شکل گرفت. بر این اساس طی دعوتی از جانب مدیریت موزهٔ هنرهای معاصر هنرمندان نقاش در مجمعی، انجمن هنرمندان نقاش ایران را بنیان نهاده شد، این انجمن توانست اکثریت نقاشان فعال در طی سه دههٔ انقلاب را به خود جذب نموده و در جهت نهادینه کردن آن یک گام اساسی بردارد.

در این برهه از انقلاب، برگزاری نخستین دوسالانه بین المللی نقاشی جهان اسلام که در جهت منطقه ای نمودن فعالیت نقاشان ایرانی بود گامی به جلو محسوب می شد. این دوسالانه که اولین بار در اواخر دههٔ دوم انقلاب (1379) برگزار گردید توانست در نخستین گام خود حضور نقاشان 27 کشور اسلامی را تجربه نماید.

تأسیس گالری ها و فرهنگسراهای متنوع توسط بخش خصوصی و شهرداری، اقدامی مهم در زمینه ی اقتصاد هنری بود، تقویت این جنبه از فعالیت های فرهنگی باعث گردید تا زمینه برای حضور بخش خصوصی در جهت رشد کمی و کیفی هنرهای تجسمی فراهم آید، با توجه به اتفاقات مهمی که در دههٔ دوم انقلاب به وقوع پیوست این دهه را بایستی از جمله دوره های مهم در تاریخ هنر معاصر ایران قلمداد کرد، رویکردهای متفاوت کارگزاران فرهنگی در نیمه نخست این دهه (75ـ1370) در مقایسه با نیمهٔ دوم آن (80 ـ1375) از مهم ترین عواملی است که در پرباری این دهه مؤثر بوده است.

نیمه نخست دههٔ سوم (85 ـ 1380)
با توجه به توسعه ارتباطات و تبادلات هنری با کشورهای خارجی، آغاز این دهه با فراز و نشیب های بسیاری همراه بود، در این سالها هنرمندان نقاش برای حضور و رقابت در عرصه های جهانی به شناسایی و مرور دستاوردهای هنر معاصر غرب می پردازند. رفت و آمد ایشان به کشورهای غربی، زمینه ای می شود تا هنرمندان نوپا تحت تأثیر هنرهای نوپدید غربی از جمله هنرهای مفهومی، اجرایی و ویدیویی به اقتباس از ایشان آثاری را به وجود آورند.

موزهٔ هنرهای معاصر تهران صحنه ی بازسازی و مرور نگرش های جدید هنری می شود و با توجه به جذابیت آن با استقبال مخاطبین جوان روبرو می شود. تفکر ساختارشکنانه مجریان امر این اجازه را به هنرمندان می دهد که اجراهای خود را از محل برگزاری نمایشگاه خارج و تا سطح شهر توسعه دهند. این روند گاهی گذر از باورهای سنتی و اعتقادی را مجاز می شمارد تا جائیکه در یکی از نمایشگاههای مذکور آثار ارزشمند نقاشی ایرانی بر کف سالن چسبانیده شد تا تماشاچیان از روی آن عبور کنند.

حضور هنرمندان و منتقدین مطرح غربی از جمله ادوارد لوسی اسمیت، آرمان و... که با هدف شناسایی و معرفی هنر جدید در ایران دعوت می شدند از جمله اتفاقات مهم این برهه از تاریخ هنر معاصر است.

هنرمندان فعال در نمایشگاههای مفهومی، طی دو دوره به بینال ونیز اعزام می شوند که این حضور با توجه به اهمیت آن پی آمد خاصی را به همراه نداشت. تشکیل گروههای کم جمعیت هنری، تمهید دیگری برای فعال کردن فضای هنری و جذب امکانات دولتی می شود، در این راستا گروههای متعددی تشکیل شدند که از جمله می توان به گروه 30، دیوار سفید و گروه فمینیستی دنا اشاره نمود. این گروهها نمایشگاههایی را در داخل و خارج کشور برگزار کردند که نوعاً تفاوتی از لحاظ دیدگاه و تفکر هنری بین آنها نبود.

توجه کارگزاران هنری به شیوه های نوپدید غربی، واکنش سنت گرایان را به همراه داشت. برگزاری نمایشگاههای هنرهای معنوی، هنرهای قرآنی و شاهکارهای نگارگری ایران که با به نمایش گذاشتن تصاویر نسخ خطی ایرانی در موزهٔ هنرهای معاصر برپا گردید از جمله این واکنشها محسوب می شود. با تغییر مدیریت اجرایی کشور در سال 1385 و طبعاً تغییر مدیران فرهنگی و هنری پیش بینی می شود تا اواخر نیمه اول دههٔ سوم تغییرات اساسی در جهت گیری امکانات دولتی به سمت توجه به هنرهای ایرانی و اصیل صورت پذیرد.

به طور کلی از بررسی هنر انقلابی ایران طی سه دهه گذشته چنین می توان نتیجه گرفت که به رغم تلاش های هنرمندان جوان و انقلابی ایران، هنوز به الگوی مناسب و جامعی در خور شأن و تفکر انقلاب اسلامی که اساساً با انقلابهای دیگر جهان متفاوت است، دست پیدا نکرده ایم، علت این مسئله را نه فقط در دنباله روی ها و الگوبرداری های ناسنجیده، بلکه در کمبودهای ناشی از عدم هماهنگی خلاقیت هنری و تحولات فکری و انقلابی معاصر باید جست. به همین سبب تغییرات پیوسته سیاسی، سیاستگذاری های دولتی، نظر محافل خارجی و سلیقه ی مجریان امر بر سیر هنر پس از انقلاب، اثر گذاشته اند. مسلماً انقلاب ایران که مبتنی بر تفکر اسلامی است طالب هنری است که با ماهیت آن سازگاری داشته باشد.

سی سال هنر انقلاب اسلامی
با سقوط حکومت پهلوی و ظهور انقلاب اسلامی در بهمن سال 1357 شرایطی به وجود آمد که بسیاری از هنرمندان آثار بدیعی با موضوع انقلاب اسلامی به وجود آورند. در چنین شرایطی، هنرمندان بر اساس فضای معنوی همسو با فرهنگ اسلامی، کیان هنر انقلاب اسلامی را پی نهادند. در حقیقت، هنر انقلاب را بایستی یکی از دوره های درخشان فرهنگ و هنر در تاریخ ایران به شمار آورد. هنرمندان این دوره با برداشتی ماهرانه از مبانی هنر کهن ایرانی ـ اسلامی، منطبق با مبادی نوین هنرهای معاصر پا به عرصه وجود نهادند تا بر اساس عناصر هنر ایرانی و فضای معنوی همسو با فرهنگ اسلامی، شاکله هنر انقلاب اسلامی را پی نهند.

هنر انقلاب از منظرهای مختلفی مثل: سیر تاریخی، ساختار بصری، عملکرد، مشخصات و شیوه اجرا و... قابل بررسی هستند. در اینجا بیشتر به معرفی شاخصه ها و مفاهیم هنر انقلاب اشاره می شود.

در طول تاریخ ایران، همیشه بین هنر و آداب معنوی برگرفته از مذهب، ارتباط بسیار نزدیکی وجود داشته است. در حقیقت دین یکی از مهم ترین عوامل شکل دهنده هنر، و هنر زبان عمیق ترین حکمت های بشر و جلوه گاه زیباترین مفاهیم و نمودهای دینی بوده است. این نگاه معنوی همواره در طول تاریخ هنر ایران به صورت های گوناگونی نمایان گردیده است. از آنجایی که ریشه های انقلاب اسلامی بر جهان بینی اسلامی استوار بود، ارتباط بین هنر و جهان بینی اسلامی بیش از هر زمان دیگر شکوفا و توسعه پیدا کرد. هنرمندان توانستند بسیاری از مفاهیم معنوی و حماسه های دفاع مقدس را با صورتی نمادین در قالب نقش و رنگ و کلام، مبتنی بر اصول زیباشناختی ارائه نمایند. در این راستا هنرمندان در خلق آثار خود، از این نکته (زیبایی و جذابیت) غافل نبوده اند. برای مثال بیشتر هنمرندان هنرهای تجسمی به خصوص در حوزه طراحی پوستر کوشیده اند آثار خود را با الهام و اقتباس از نقش های میراث کهن ایران که از ویژگی هایی چون زیبایی، تجرید، ایجاز، دخل و تصرف در اشکال طبیعی (دفرماسیون)، نمادگرایی و... برخوردار بوده، طراحی کنند. هنرهای تصویری ایران منبع عظیمی از نقوشی است که در نهایت استادی و هنرمندی و با بیانی مؤجز و مفید طراحی شده اند. ترسیم فنی تمام این نقوش و نوشته ها کاملاً با اصول امروز گرافیک منطبق است؛زیرا که اصول فنی امروزی بر اساس تجربیات استادان گذشته ترتیب یافته است.

با مقایسه و بررسی هنرهای دوره انقلاب اسلامی، مشاهده می شود در بسیاری از موارد، عناصر و الگوهای کهن (سنتی) در آثار هنری این دوره حضور جدی دارد. از طرفی هم با روشی گزینشی و با حفظ ویژگی های هنری خویش، ضرورت توجه به هنر مدرن که در فرهنگ و هنر معاصر رسوخ کرده را نیز نادیده نگرفته اند. در این آثار نه آن شیفتگی بیش از حد نسبت به میراث گذشته خود و نه هجومی متعصبانه به هنر مدرن دیده می شود. هنرمند با شناخته میراث هنری خویش، به هنر غرب از منظر فرهنگ و سنت خود و در چارچوب میراث گذشته نگاه می کند. هنرمند با این گزینش سعی در بازسازی و به روز کردن میراث کهن خویش دارد. به عبارتی هنرمند، آموزه ها هنری خود را منطبق بر ارزش ها و سنت های کهن تعدیل می کند.

هنرمندان انقلاب اسلامی با انتخاب این روش، یک تجربه نو را در آثار خود آزمودند و جایگاه ویژه ای را در هنرهای دوره معاصر به خود اختصاص دادند. این گاه هم چنان به عنوان یک روش، جهانیان را به فرهنگ و هویت خویش ارجاع می دهند. به طور مثال: حضور عناصر نگارگری در نقاشی و پوسترها شاهد این ادعا است. در بسیاری از این پوسترها، حضور نقش درخت سرو، هاله نوری نقوش تزینی و ... همگی برگرفته از عناصر نقاشی ایرانی با مفهوم نمادین نویی منطبق با مبادی هنرهای تجسمی ارائه شده اند. هرچند این شیوه برای بسیاری از کارشناسان هنری یعنی استفاده از عناصر هنر ایرانی در کنار شیوه های نوین روز، غیرقابل اجتناب بود، ولی استفاده و در خدمت قرار گرفتن عناصر نگارگری در هنرهای تجسمی انقلاب اسلامی شاهد این ادعا است.

در حقیقت یکی از مهم ترین عوامل شکل دهنده هنر ایران، در طول دوره های مختلف، حضور عناصر نمادینی است که ریشه در سنت و آداب معنوی دارد. حضور این شاخصه ها ـ با قوت و ضعف ـ هم چنان تا به امروز در آثار هنری ادامه داشته است. با نگاهی به آثار هنری دوره فوق درمی یابیم که ارزش های معنوی و نمادگرایی از جایگاه والایی برخوردار است. هنرمندان انقلاب با لطافت معنوی، هنر قبل از انقلاب را به سوی هنری با هویت ایرانی سوق دادند.

از نگاهی دیگر، هنرمندان بسیار مشتاق بوده و هستند تا آثار خود را در قالب طرح و فرم های زیبایی ارائه دهند و جهانیان را به فرهنگ و هویت ایرانی خویش ارجاع دهند. زیبایی آثارشان ـ مثل قالی ایرانی ـ برای همه اقوام لذت بخش و متحیرکننده می باشد. در گذشته هم بیشتر آثار هنری ایرانی دارای فضاسازی های زیبای تزیینی هستند. این هنرمندان معتقد بودند همواره ارزش ها و مفاهیم نمادین آثارشان حتی اگر زمانی هم برای مخاطبین خود، پیامی را اعاده نکنند، از راه تزیین بر جای می مانند و ارزش های ویژه خود را حفظ می کنند. زیرا همواره امکان احیای رمزها وجود دارد تا معنای گمشده ی آنها را دوباره اعاده کنند و آنها را با تمام و کمال به فضیلت اصلی شان بازگرداند.

بنابراین علاوه بر بیان نمادین و استفاده از استعاره های بصری برای مفاهیم معنوی انقلاب اسلامی، مهم ترین ویژگی دیگر استفاده و در خدمت قرار دادن عناصر تزیینی هنرهای ایرانی در قالبی نو و برداشتی مدرن به ویژه در هنرهای تجسمی است.

هنر انقلاب اسلامی را بایستی یکی از دوره های درخشان فرهنگ و هنر در تاریخ انقلاب اسلامی ایران دانست. هنرمندان این دوره با برداشتی ماهرانه از مبانی هنر کهن ایرانی ـ اسلامی و منطبق با شرایط و امکانات روز، پا به عرصه وجود نهادند.

رخداد مهم در هنر انقلاب اسلامی، استفاده و به کار گرفتن عناصر هنر ایرانی و برداشتی گزینشی از هنر مدرن برای بیان تصویری مفاهیم انقلاب اسلامی بود. در حقیقت دوران سی سال انقلاب اسلامی دورانی پربار در تمام ابعاد فرهنگی از جمله هنر بود. هنرمندان انقلاب اسلامی با مهارتی فنی همراه با معرفتی معنوی توانستند بسیاری از ارزش ها و حماسه های انقلاب اسلامی را در قالب آثار هنری ارائه نمایند. وقوع انقلاب اسلامی نقش بسزایی در شکل گیری، گسترش و تداوم روشی نوین در همه حوزه های هنری ایفا کرد که در آینده نه چندان دور، اوج شکوفایی و بلوغ هنر اسلامی ایران را در پی خواهد داشت.

سخنان شهید مرتضی آوینی درباره هنر
اکنون بنگر حیرت عقل و جرأت عشق را ! بگذار عاقلان ما را به ماندن بخوانند ... راحلان طریق عشق می‌دانند که ماندن نیز در رفتن است . جاودانه ماندن در جوار رفیق اعلی ، و این اوست که ما را کشکشانه به خویش می‌خواند .

هنر آیینه است که هم از تاریخ تأثیر می پذیرد و هم نهایتا تاریخ را معنا می‌کند. حقیقت تاریخ در کار هنرمندان هر عصر ظاهر می شود و هنر امروز نیز ، اگرچه تا آنجا که امکان داشته به سوی فردیت گراییده است و هویتی تماماً شخصی یافته، اما با این همه، آیینه‌ای است برای تاریخ، و آنچه در آن انعکاس یافته، هویت بی‌نقاب بشری است که در این عصر می‌زید. چهره‌ی امروز و سرنوشت فردا، هر دو در هنر هر عصر ظاهر می‌شود، چراکه هنر و هنرمند زودتر از دیگران باطن تاریخ را به نحو معرفت حضوری در می یابند.

هنر، هرچه هست، نمی‌تواند که خود غایت حرکت خویش باشد و باید در خدمت این مبارزه بزرگی درآید که میان اسلام و قدرت‌های فرعونی جهان درگیر است.

مبدأ انتخاب روز هنر انقلاب اسلامی
سنت پسندیده نام گذاری روزهای هفته با هدف گرامی داشت مناسبت های مهم اسلامی و ملی، یکی از کارهای بسیار خوبی است که در حد خود به ماندگار شدن خاطره وقایع ارزشمند کمک می کند. در فرهنگ اسلامی هم همواره به این مسأله مهم توجه شده است. در قرآن کریم، از این روزهای مبارک و عبرت آموز، تحت عنوان «ایام اللّه » یاد می شود و حتی در یک مورد، به حضرت موسی علیه السلام دستور یادآوری این روزها داده شده است.

این شیوه پسندیده، پس از انقلاب شکوهمند اسلامی به صورت بسیار جدی دنبال شد که آثار و برکت های فراوانی نیز در پی داشته است. از جمله پس از شهادت هنرمند متعهد و بسیجی، شهید سید مرتضی آوینی در روز بیستم فروردین سال 1372، با پیشنهاد شاعران، نویسندگان و هنرمندان حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی به مقام معظم رهبری، این روز به عنوان «روز هنر انقلاب اسلامی» نام گذاری شد.

روز هنر انقلاب اسلامی
۲۰ فروردین ماه یادآور عروج هنرمند فرزانه، راوی باصفای روایت فتح، سردبیر مجله ادبی و هنری سوره و مسئول واحد تلویزیونی حوزه هنری، سید مرتضی آوینی است. بیستم فروردین ماه هر سال را که مصادف با شهادت این هنرمند متعهد و انقلابی است؛ روح بلند این هنرمند دلسوخته جبهه‏ های حق علیه باطل را ارج می نهیم و به روان پاکش درود می فرستیم. پس از شهادت سید مرتضی بود که بنا بر پیشنهاد شاعران، نویسندگان و هنرمندان حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی به مقام معظم رهبری و با موافقت ایشان، این روز؛ به عنوان روز هنر انقلاب اسلامی نامگذاری شد.

"شهید مرتضی آوینی" در روز جمعه بیستم فروردین سال 1372 هنگامی که برای تولید مجموعه ای جدید از "روایت فتح" به فکه، منطقه عملیاتی و الفجر مقدماتی به همراه گروه رفته بود، براثر انفجار مین به شهادت رسید. "پیکر شهید سید مرتضی آوینی 22 فروردین با حضور مقام معظم رهبری و هنرمندان و نویسندگان تشییع و در بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد. "

بخشی از زندگی شهید مرتضی آوینی
از آن جا که شهید سیدمرتضی آوینی، تمام لحظه های عمر با برکت خود را به ویژه پس از انقلاب اسلامی، در مسیر به فعلیت رساندن ارزش ها و احکام اسلامی در قالب هنر صرف کرد و به حق در این راه خدمات ارزنده کم نظیری را در عرصه های گوناگون و گسترده هنر و اندیشه از خود به یادگار گذاشت، سالروز شهادت این هنرمند فرزانه، به عنوان روز هنر انقلاب اسلامی نامیده شده است.

 سيدمرتضي آويني 20 مهر 1326 در شهر ري به دنيا آمد. در سال 1333 كلاس اول دبستان را در خمين به پايان رساند، دو سال بعد به دليل موقعيت شغلي پدر از خمين به زنجان رفتند. از آنجا كه در زنجان مدرسه‌اي نبود بنابراين پدر وي مدرسه‌اي را داير كرد و مرتضي توانست دوره ابتدايي را در آن مدرسه تمام كند.دبيرستان خود را هم در كرمان در رشته رياضي پشت‌سر گذاشت. آويني خدمت سربازي خود را نيز در نيروي هوايي به پايان رساند و در سال 1344 وارد دانشكده هنرهاي زيبايي شد.

وي در دوران دانشجويي نسبت به مسائل روز و مسائل هنر پي‌گير بود و البته بسيار تلاش ميكرد كه هر مسئله‌اي را در اين ارتباط خودش دريافت كند. شهيد آويني در معماري و ادبيات به دنبال معناي واقعي هنر بود و در عين حال كه دانشجوي هنر بود به فلسفه و ادبيات نيز علاقه فراواني داشت. به گفته بسياري از هم دوره‌هايش از جمله عطا‌ء‌اله اميدوار هنرمند برجسته كشورمان، آويني داراي نبوغ ويژه‌اي در فلسفه ادبيات بود. شهيد آويني به نقاشي و شعر نيز گرايش كم نظيري داشت و البته هم نقاشي مي‌كرد و هم شعر مي‌سرود.

در سال 57 پس از بازگشت امام خميني (ره) از تبعيد و پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي ايران به فرمايشات رهبركبير انقلاب به دقت گوش مي‌داد. پس از انقلاب اسلامي،مرتضي آويني به آرمان‌هاي امام (ره) و انقلاب به شدت گره خورد و راه حقيقي را يافت.شهيد آويني در سال 1358 وارد جهاد سازندگي شد و پس از زمان كوتاهي به فيلمسازي روي آورد.

از سال 1367 تا 1364 به همراه گروهي مجموعه مستند "روايت فتح" را آغاز كرد.ساخت مستند"روايت فتح" از عمليات خيبر شروع شد و تا عمليات مرصاد ادامه داشت. "آويني" روش مستندسازي‌اش را كه هدف آن ظاهر كردن واقعيت بود؛"مستند اشراقي" نام گذاشت. موسسه فرهنگي "روايت فتح" اواخر سال 1370 در پي تاكيد مقام معظم رهبري برتداوم توليد مستندهاي روايت فتح تاسيس شد. در "روايت فتح" مجموعه "شهري در آسمان" را ساخت كه در ارتباط با مقاومت مردم خرمشهر بود كه آخرين فعاليت فيلمسازي "شهيد آويني" محسوب مي‌شود.

"شهيد مرتضي آويني" روز جمعه بيستم فروردين 1372 هنگامي كه براي توليد مجموعه‌اي جديد از "روايت فتح" به فكه،‌منطقه‌ عملياتي و الفجر مقدماتي به همراه گروه رفته بود،بر اثر انفجار مين به شهادت رسيد. هرچند كه فيلم‌هاي "روايت فتح" تا آن زمان در ميان مردم مشهور بود،اما تا آن زمان كسي نمي‌دانست كه سازنده آنها كيست؛چراكه در "روايت فتح" و نه در هيچ كدام در فيلم‌هايي كه او كارگرداني و تدوين كرده بود ،نام عوامل عنوان نمي‌شد و" آويني" به تصميم خود وفادار مانده بود.
"شهيد مرتضي آويني" تصميم گرفته بود كه ديگر چيزي كه حديث نفس باشد ننويسد و ديگر از خودش سخني به بيان نياورد.

منابع:
aftabir.com
beytoote.com

تماس با هنر اسلامی

نشانی

نشانی دفتر مرکزی
ایران ؛ قم؛ بلوار جمهوری اسلامی، نبش کوچه ۶ ، مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام، طبقه دوم، خبرگزاری ابنا
تلفن دفتر مرکزی : +98 25 32131323
فاکس دفتر مرکزی : +98 25 32131258

شبکه‌های اجتماعی

تماس

تمامی حقوق متعلق به موسسه فرهنگی ابنا الرسول (ص) تهران می‌باشد