بخشی از کوششهای پژوهشی نویسندهی معاصر آقای غلامرضا گلی زواره به ارزیابی تعزیه و بررسیهای ساختاری و محتوایی این نمایش دینی و بومی اختصاص دارد. ایشان در این ارتباط چندین کتاب و دهها مقاله انتشار داده است، دربارهی سیر تاریخی سوگواریهای سنتی و چگونگی شکل گیری تعزیه و انتقاداتی به این نمایش مذهبی وارد میباشد، با این نویسنده گفتگویی انجام داده ایم که در ذیل از نظرتان میگذرد: (هفتهنامه بعثت - شماره 16 - شماره مسلسل 1510 - نیمه دوم آبان ماه 1394)
عزاداری برای واقعه عاشورا از چه زمانی آغاز شده است؟
منابع روایی بر این واقعیت اشاره دارند که رسول اکرم (ص) قبل از وقوع حادثه عاشورا و هنگام تولد امام حسین (ع) بر مصائب آن حضرت گریسته است. حضرت علی (ع) نیز بر رویدادهای سرزمین طف سوگوار بود. به طور کلی ائمه هدی بعد از حادثه عاشورا نیز در سوگ واقعه عاشورا، عزاداری میکردند.
بر اساس برخی منابع، وقتی حضرت زینب (س) بر بالین برادرش آمد، جملاتی بر زبان آورد که حالت مرثیه و ماتم داشت. در بارگاه ابن زیاد در شهر کوفه، در قصر یزید و نیز هنگام ورود اسیران به مدینه نیز برنامههای عزاداری انجام گرفته است و این روند به صورت محدود در بین خاندان عترت و پیروان آنان استمرار داشته است.
گزارشهای تاریخی نشان میدهد اولین عزادای به صورت رسمی و وسیع در عصر آل بویه صورت گرفته است اما قلمرو آنان کشور عراق و بخشهایی از ایران بوده است. همزمان با رواج عزاداری در دوران حکومت آل بویه، شیعیان و دوستداران خاندان اهل بیت در مقبره ام کلثوم و رأس الحسین در دمشق به عزادای و سوگواری پرداختند. با افول حکومت آل بویه، سخت گیریهای توأم با اختناق، به شیعیان اجازه نداد عزاداریهای محرم را به صورتی گسترده و فراگیر برگزار کنند و این روند تأسف بار تا روی کار آمدن دولت صفوی ادامه داشت.
از چه دوره ای در تاریخ، نمایش تعزیه به عزاداریها راه یافت؟ میتوان دوره صفویه را آغازگر آن دانست؟
برای اثبات این که تعزیه در دوره صفوی به وجود آمده است هیچ مدرک مستندی در دست نداریم. اصولاً تعزیه یک پدیده فرهنگی ساده نیست که ناگهان و به طور غیرمترقبه و بدون سوابق قبلی در مقطعی از تاریخ به ظهور و ثبوت رسیده باشد. بلکه به تدریج و پس از قرنها توسط عوامل مختلف اجتماعی، مذهبی، فرهنگی، هنری و فلسفی پدید میآید. اگرچه در عصر صفویه نشانه ای از نمایش تعزیه وجودندارد ولی شکوه و رواج گسترده عزاداریها در این دوره زیربنای فکری و هنری و فرهنگی تعزیه را فراهم کرده و زمینه ساز پیدایش آن در اعصار بعدی شده است.
دو جهانگرد اروپایی به نامهای «سالامون انگلیسی» و «وان گوگ هلندی» که در دوره افشاریان به ایران آمده بودند، در سفرنامههای خود از اجرای نوعی تعزیه خوانی که روی ارابهها صورت میگرفته است خبر دادهاند. اما برخی محققان چنین ادعایی را مبنی بر رواج تعزیه خوانی در دوره نادرشاه مورد تأمل قرار داده و اصولاً نادرشاه با این گونه آداب و رسوم شیعی موافق نبوده است.
بعد از پشت سر گذاشتن افشاریان و با روی کار آمدن زندیه، زمینههای روشن و مدارک نسبتاً مستندی برای رواج تعزیه در این عصر وجود دارد. ساموئل هیلمن که از جنوب ایران دیدار کرده و ناظر مراسم محرم بوده است میگوید وقتی دستههای عزاداری به کار خود پایان میدادند در هر قصبه ای، صحنههای زنده ای از واقعه کربلا نمایش داده میشد. کارستن نیبور سیاح آلمانی نیز به تعزیه خوانی در دوران زندیه اشاراتی دارد و شخصاً چندین مجلس تعزیه را دیده است اگرچه در وصف صحنهها دچار اشتباهاتی شده است.
از این مستندات پراکنده که بگذریم، جالب ترین و دقیق ترین گزارشهای تعزیه در این ایام مربوط به مشاهدات ویلیام فرانکلین، افسر ارتش انگلستان از تعزیههای شیراز است. او فرازهایی از تعزیه آب فرات و عروسی قاسم را در سفرنامهی خود درج کرده و این نمایشها را از لحاظ هنری و آداب و رسوم مذهبی، ستوده است.
شکوه و رواج تعزیه مربوط به چه زمانی است؟
در عصر قاجاریه به خصوص در زمان حکمرانی فتحعلی شاه قاجار و ناصرالدین شاه، تعزیه رونق گسترده ای پیدا کرد و اجرای آن در غالب شهرها و روستاهای ایران متداول شد اما بیشتر مجریان و برگزارکنندگان این مراسم حکام مناطق و وابستگان دربار بودند و نفوذ فرهنگ سلاطین به خوبی در مجالس تعزیه قابل مشاهده است.
ناصرالدین شاه برای هر چه بهتر برگزار شدن این مراسم، تعزیهخوانان هنرمند و ماهر را از نقاط گوناگون ایران فرا میخواند. به گفته عبدالله مستوفی، شاه شبیه خوانی را وسیله اظهار تجمل و نمایش شکوه سلطنتش قرار داد که سیاحان متعددی گزارشهای جالب و نسبتاً دقیقی از صحنههای شبیه خوانی این عصر ارائه دادهاند.
اگرچه در دوران قاجار با رونق فزاینده و گسترش کمی و کیفی تعزیه خوانی روبرو هستیم اما متأسفانه به محض آنکه فرهنگ اشرافی، رفاه طلبی و نگرشهای شاهان به این مراسم راه یافت، نسخههای تعزیه دچار تحریف و خدشه گردید و شاعران و تنظیم کنندگان متون، این نمایش مذهبی را برای خوشامد عوامل حکومتی و تأمین اهداف و مقاصد سلاطین، مضامین و صحنههایی را به آن اضافه کردند که ارتباطی به سوگواریهای محرم و فرهنگ عاشورا نداشت.
آیا نمونههایی از راه یافتن فرهنگ پادشاهان به متون تعزیه وجود دارد؟
همان طور که گفته شد، بخشی از تحریفات مربوط به اجرای تعزیه در حضور شاهان است، این قضیه موجب شده است سرایندگان و تدوین کنندگان متون تعزیه، الفاظی را در مجالس شبیه خوانی به کار گیرند که به فرهنگ سلاطین نزدیک تر باشد. به عنوان نمونه در تعزیه امام حسین، شاه خسرو و سلطان خطاب میگردد:
فدای تو ای شاه کشور پناه/ رسیدند این دم تمام سپاه
بیا ای شهنشاه مالک رقاب/ بنه پای فتح و ظفر در رکاب
ای نور دو چشمان من ای خسرو خوبان/ بردار یکی مشک بردار و برو جانب عدوان
گر اذن داشتم ز حسین شاه تاج دار/ میشد سر تو طعمهی شمشیر آبدار
که از این نمونهها زیاد است و شگفت انگیزتر، مجلس تعزیه ای است که برای پادشاهان قاجار تنظیم شده است که از آن جمله باید به تعزیه فتحعلی شاه قاجار اشاره کرد. با نهایت تأسف این مجلس تعزیه قبلاً در یکی از نشریات فرهنگی ـ هنری کشور چاپ شده بود.
همچنین در مجلس تعزیه ای که برای ناصر الدین شاه سروده اند چگونگی به هلاکت رساندن ناصرالدین شاه قاجار با شهادت امام حسین (ع) مقایسه شده است و میرزا رضای کرمانی که با راهنماییهای سید جمال الدین اسدآبادی شاه را به دلیل ستمگری و وابستگی به استعمار، کشت در ردیف اشقیا و دشمنان اهل بیت و امویان تلقی گردیده است؟!
تعزیه به عنوان جلوه ای از عزاداری در نشان دادن وقایع کربلا و تأثیرگذاری آن بر روی تماشاگران چه نقشی داشته است؟
تعزیه، را میتوان نمایشی هنرمندانه از تلفیق فرهنگ بومی و مذهب دانست؛ به گونه ای که اعتقادات مذهبی و مسایل اجتماعی و فرهنگی را به شیوه ای هنرمندانه در هم آمیخته و جهان بینی و نگرشهای مذهبی مردم و باورهای سنتی را به نمایش میگذارد. تعزیه صرفاً به تشریح وقایع کربلا نمیپردازد و طیف وسیعی از صحنههای تاریخی صدر اسلام، حوادث پیامبران و نیز وقایع سیره امامان را در بر میگیرد با این حال کربلا کانون و هسته مرکزی آن میباشد.
تماشاگران در تعزیه با مشاهده برخی صحنههای نمایشی از خود عکس العملهایی توأم با احساسات و عواطف بروز میدهند، به سر و سینه میزنند، اشک ریخته و فریاد میزنند. بر دشمنان اهل بیت لعنت فرستاده، در بعضی موارد شدت هیجان و شور و اضطرابشان به حدی است که از خود بیخود میشوند گویی صحنه ای واقعی را تماشا میکنند. در تعزیه طفلان مسلم شاهد بودم که یکی از تماشاگران در هنگام کشته شدن فرزندان مسلم به دست حارث از خود واکنشی جدی نشان داد و به حارث سنگ پرتاب نمود!
به نظر شما چه عواملی به باورپذیر نمودن این نمایش کمک میکند؟
نوحهها، مرثیههای عامیانه و سوز و گداز مردمی، عادات و رسوم عامیانه و باورهای اقوام در تعزیه حضوری برجسته دارند. در تعزیه بازیگر و تماشاگر حالت نمایشی ماجرا را فراموش میکنند و همه جا را کربلا و تمامی روزها را عاشورا میدانند. تعزیه خوانان برای ترسیم مصائب کربلا و سایر وقایع صدر اسلام در دو جبههی کاملاً مشخص اولیا و اشقیاء به ایفای نقش میپردازند. نوع لباس، رنگ جامه، صوت (موسیقی صدا)، مضامین مورد استفاده، همراهی گروه موزیک شامل طبال و شیپورزن و نی زن با هر شبیه خوان موضع او را در این صف حق و باطل مشخص میکند.
شهادت خوان به عنوان چهره ای برجسته در گروه موافق خوانان به هنگام رو به رون شدن با اشقیا حالت کاملاً حماسی به خود میگیرد. از مکارم اهل بیت سخن میگوید و نفرت خود را از ستم اعلام میدارد. وی برای آن که تماشاگران را با خود همراه نماید و مظلومیت خویش را به اثبات برساند گاهی با خویشتن سخن میگوید و در این جلوههای هنری میکوشد پیامی معنادار را به تماشاگر منتقل کند.
روبه روی صف اولیاء، اشقیا قرار دارند، مخالف خوان (اشقیا) با صدایی بریده، مطنطن، نعره کشیدن، پای به زمین کوبیدن، حالت جانیان را به خود گرفتن و در خیام حرم دویدن نفرت تماشاگران ا نسبت به ستمگران برمی انگیزد و ارادت آنان را در خصوص اهل بیت امام حسین (ع) تقویت میکند. اصولاً از جلوههای جالب تعزیه این است که اشقیا، خود را هم مذمت میکنند. گریهها و ناسزاگوییهای بازیگران نقش اشقیا برای آن است که از نقش اصلی خود فاصله بگیرند زیرا از درون نفرتی آشکار از ستمگران دارند و نیز تماشاگران هم از نقش اصلی آنان دل خوشی ندارند.
قدیمی ترین نسخه مکتوب تعزیه مربوط به چه زمانی است و از چه منابعی اقتباس شده است؟
از همان زمانی که تعزیه شکل گرفت نسخه نویسی و تنظیم مجالس تعزیه هم رواج یافت، معمولاً غالب نویسندگان آنها انسانهایی گمنام هستند و نمیتوان مؤلف یا سراینده مشخصی برای کثیری از مجموعههای شبیه نامه یافت. اما سید عبدالوهاب سعیدی کازرونی، یغمای جندقی و فرزندانش، سید محمود رضوی خوانساری، سید مصطفی میرعزا و پسرش، سیدکاظم معروف به میرغم از تعزیه سرایان معروف در عصر قاجاریه میباشد.
قدیمی ترین مجالس تعزیه، مجموعه جنگ شهادت است که تاریخ تدوین آن به زمان فرمانروایی فتحعلی شاه قاجار میرسد. این مجموعه را الکساندر خوجکو ایران شناس لهستانی فراهم نمود که اصل آن در کتابخانه ملی پاریس به ثبت رسیده است. پس از خوجکو ایران شناس اهل انگلستان سرلوئیس پلی 37 مجلس از تعزیههای عصر ناصرالدین شاه را فراهم نمود.
اما بزرگ ترین مجموعه تعزیه در جهان به انریکو چرلی تعلق دارد که حاوی 1055 نسخه خطی تعزیه میباشد وی که حدود 60 سال پیش سفیر ایتالیایی در ایران بود با کمک علیهانیبال این نسخهها را جمع آوری و به کتابخانه واتیکان اهدا کرد. تعزیه پژوه معاصر استاد دکتر جابر عناصری فهرست این مجموعه را ترجمه نموده و در اختیار علاقه مندان قرار داده است. در ایران هم مجموعه ای از تعزیهها توسط برخی نویسندگان چون صادق همایونی، داوود فتحعلی بیگی، محمدحسن رجایی زفره ای، حسن صالحی راد، سید عبدالعظیم فناء توحیدی، مرتضی هنری و بنده فراهم و تدوین شده است.
آیا تحریفات به نسخههای تعزیه نیز راه یافتهاند؟ چه عواملی زمینه ساز آن شد؟
به رغم آنکه تعزیه از نظر هنری، جلوههای ذوقی و مجهز گردیدن به برخی امکانات و مانند آنها، به موفقیتهایی دست یافت و تعزیه خوانان خلاقیتهای ویژه ای را در این ارتباط از خود بروز دادند اما تعزیه از نظر پیام و محتوا و مطابقت با فرهنگ اهل بیت و عاشورا، مسیری نزولی را پیمود و این قضیه علمای شیعه را وادار نمود تا شبیه خوانی را مورد انتقاد قرار دهند. به گفته استاد سید محمدمحیط طباطبایی دانشور ایرانی، مخالفت برخی فقها با شبیه خوانی از اهمیت این مراسم کاست و به تدریج اجرای آن از حوزه حاکمان و فرمانروایان کنار رفت و جای آن را دستههایی گرفت که در ضمن آنها برخی از مراسم صوری این تعزیهها حفظ شده بود که هنوز هم گوشههایی از آن در برخی نقاط کشور دیده میشود.
عوامل گوناگونی موجب گردیده است که تحریفات وارد متون تعزیه شود. همان طور که اشاره کردیم اولین عامل برگزاری مجالس تعزیه در حضور خوانین و پادشاهان و وابستگان درباری بوده است. عال دوم آداب و رسوم اقوام و قبایل است، بعضی از باورهای عامیانه که آلوده به خرافات بوده اند به متون تعزیهها راه یافته و میتوان در نمونههای بسیاری از اشعار تعزیه این تاثیرپذیری را ملاحظه کرد.
سومین عامل افسانهها و افزودههای غیرمستند است، فرهنگ حماسههای مندرج در شاهنامه را به خوبی میتوان در تعزیهها مشاهده کرد. حتی لقبها و خطابها در شبیه نامهها ارتباط معناداری با مضامین شاهنامه دارد. چهارمین عامل، الهام گرفتن از کتاب «روضه الشهداء» ملاحسین کاشفی است. این کتاب ضمن آن که نثر ادبی خوبی دارد و به زبان فارسی است اما حاوی تحریفات و دروغهایی غیرقابل اغماض میباشد. عامل دیگر، عدم تسلط تعزیه نویسان به منابع مستند شیعه و کتابهای معتبر میباشد. آنان موفق نشده اند سرچشمههای اصیل و نمونههای ناب و درست را از متنهای تاریخی معتبر استخراج کنند و با این مبنای متقن و استوار تعزیه ای آموزنده تنظیم نمایند.
این تحریفات چه تأثیرات سوئی بر پیام واقعه عاشورا و اهداف قیام امام حسین (ع) داشته است؟
آفتهایی که به تعزیهها راه یافته و آن را در رسانیدن پیام عاشورا دچار اشکال کرده، در چندین محور مطرح است. مورد اول، واقعی نبودن اشعاری که به عنوان زبان حال موافق خوان و شهادت خوان است یا آن که اصولاً فرهنگ ائمه و تعالیم اهل بیت چنین اموری را تائید نکرده است. در یک مجلس تعزیه، شبیه دختر امام حسین پدر را ناشکیب معرفی میکند و شبیه امام جواب میدهد: «بدان فرزند، بختم واژگون است»؟!
این سرودههای وهن انگیز، نه زبان حال امام است و نه زبان دختران آن حضرت جاری میشود. بدیهی است امام در نظر و عمل جامعیت دارد واین گونه نیست که هچون افراد عادی براثر حادثه ای جلوههای معنوی و روحانی خود را از دست بدهد و دچار بیقراری و بی حوصلگی شود.
توصیف حجله عروسی قاسم و حسرت امام از اینکه علی اکبر را داماد نکرده و او مجرد از دنیا رفته است.
تاثیرپذیری از فرهنگ طوایف کُهن است و این رسوم نه با فرهنگ اهل بیت سازگاری دارد و نه تاریخ آنها را تائید کرده است. همچنین افسانههای صوفیه نیز در تعزیهها دیده میشود و جوانمرد قصاب که برایش تعزیه ای ساخته اند همان عبدالله عامر بصری صوفی معروف است. افسانه آمدن ذوالجناح و سوار شدن شهربانو بر آن، پس از شهادت امام حسین (ع) و نیز ماجرای شیر و فضه فاقد اعتبار بوده و از کتاب روضه الشهدای کاشفی گرفته شده است.
اسف بارتر از تمام اینها، تحریف محتوایی است که به شدت تعزیه را مورد انتقاد قرار میدهد. در اشعار تعزیه، ائمه که ولایت تکوینی دارند و میتوانند به اذن خداوند و عنایت الهی در پدیدهها تصرف کنند و در جهان خلقت منشاء تغییرات و تحولات باشند، بر اساس یک سرنوشت از پیش تعیین شده به استقبال حوادثی میروند تا به عزاداری و گریه و زاری بپردازند و گویا العیاذ بالله، چاره ای جز یک کار اجباری نداشته اند.
از زبان امام حسین (ع):
فلک، آخر چرا بر آل پیغمبر جفا داری/ چرا ظلم و جفا بر آل پاک مصطفی داری
امان ز چرخ که یک عهد استوارندارد/ که بی وفا بود و هیچ اعتبار ندارد
ای چرخ بر حسین ستم بی شماره کن/ ای بی وفا جفای پیاپی نظاره کن
فلک ز داس اجل آه ریشه ام برکند/ برای من نه برادر گذاشت نه فرزند
و امام خطاب به زینب (س):
تقدیر چنین رقم کشیده/تدبیرچه سازم ای حمیده
باید بروی تو در اسیری/ باید تو عزای من بگیری
این گونه باورها با جهان بینی ائمه در تضاد است و شخصیتی را که مظهر فضیلت و کرامت است فاقد اراده معرفی کرده و اهداف مقدس حماسه عاشورا را به گونه ای منفی جلوه میدهد.
البته در سنوات اخیر، پیرو تذکرات علما در راستای تهذیب و پالایش نسخ تعزیه، گامهای مثبت و موثری برداشته شده و سوگ نامههای جدید از آفات گذشته فاصله گرفته اند. امید میرود که دستاندرکاران تعزیه این مسیر درست را ادامه دهند و از آن نهج پرآفت فاصله بگیرند.
به عنوان آخرین سوال شما چه آثاری درباره آداب و رسوم محرم و تعزیه تألیف کرده یا در دست تدوین دارید؟
به لطف خداوند و عنایت حضرت اباعبدالله الحسین، کتابهایی درباره عاشورا، تعزیه و محرم تألیف کرده ام از جمله: «حضرت علی اکبر(ع) شبیه پیامبر، شهید ولایت»، «حضرت قاسم شکوفه خونین کربلا»، «ارزیابی سوگواریهای نمایشی»، «کند و کاوی درتعزیه و تعزیه خوانی»، «از مرثیه تا تعزیه»، «آبشارهای عاشورایی»، «پنجاه مجلس تعزیه» را تألیف نموده و کتابی با عنوان «تعزیه و تعزیه پژوهان» را در دست تدوین دارم.
مقالات متعددی هم دربارهی عاشورا، سوگواریهای محرم و نقدو بررسی تعزیه، تألیف نموده ام که در دائره المعارف تشیع و مجلات کتاب ماه دین، آینهی پژوهش، بصائر، مبلّغان، مسجد، فرهنگ کوثر و... چاپ شده است. علاوه بر این، مقالاتی هم در این ارتباط به کنگره امام خمینی و فرهنگ عاشورا و کنگره عاشورای بوشهر ارائه داده ام که در مجموعه مقالات این همایشها منتشر شده است.
آشنایی با آقای غلامرضا گلی زواره
غلامرضا گلى زواره، در اول دىماه سال 1337 در شهر زواره از توابع شهرستان اردستان استان اصفهان متولد شد.
تحصيلات رسمى را در زادگاهش تا ديپلم در سال 1356 به انجام رسانيد و در همان سال در كنكور سراسرى در رشته جغرافيا در دانشگاه اصفهان پذيرفته شد و تا سال 1363 در رشته مذكور به تحصيل مشغول بوده است.
ايشان به موازات تحصيلات رسمى در زواره، شهركرد، اصفهان و قم از فراگيرى علوم و معارف اسلامى نيز غافل نبود و دورههايى در علوم تربيتى، روانشناسى، زبان و ادبيات عرب و زبان و ادبيات فارسى، سيستم اطلاعات جغرافيايى را با موفقيت گذرانده و گواهىنامه دورههاى مذكور را دريافت نموده است و برخى از دروس، مانند معارف اسلامى، تاريخ اسلام و جهان، جامعهشناسى، دانش اجتماعى، زيستشناسى، روانشناسى، جغرافيا، احكام اسلامى، زبان فارسى و... تدريس نمودهاند. در مجمع اهل قلم پژوهشكده باقر العلوم به مدت ده سال حضور مداوم داشته و بهعنوان كتابشناس (نقد و بررسى كتاب و ويرايش كتاب) فعاليت مىكرده است.
ايشان نويسندگى را بهطور رسمى از سال 1367 آغاز كرد و مقالات متعددى را در برخى از نشريات و جرايد و همايشها و كنگرهها درج كرده است.
علاوه بر آن ايشان با مراكزى همچون دانشنامه امام خمينى، دايرةالمعارف تشيع، مركز پژوهشهاى صدا و سيما و... همكارى داشته است.
آقاى گلى زواره در سال 1371، پژوهشگاه معلم را در شهر قم بنيان نمود، اين مركز مورد استفاده معلمان پژوهنده و اهل قلم مىباشد.
برخی از آثار ایشان
ــ باران بيدارى، تأملى در جنبههاى معنوى، فكرى، تاريخى و سياسى انقلاب اسلامى ايران؛
ــ جرعههاى جانبخش: فرازهايى از زندگى علامه طباطبايى؛
ــ آفتاب مطهر: زندگى، انديشه و خدمات علمى و فرهنگى علامه شهيد آيتالله مطهرى؛
ــ ارزيابى سوگوارىهاى نمايشى؛
ــ سرزمين اسلام: شناخت كشورهاى اسلامى و نواحى مسلماننشين جهان؛
ــ جغرافياى جهان اسلام.
منابع:
دانشنامه تخصصی کتاب شناسی و زندگی نامه ویکی نور
پایگاه اطلاع رسانی مرکز بررسیهای اسلامی