سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر، که روز دوازهم بهمن 1398 آغاز شد، شامگاه 22 بهمن ماه و همزمان با چهل و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی به پایان رسید.
فیلم سینمایی "خـورشید" اثر جدید «مجید مجیدی» کارگردان نام آشنای سینمای ایران است و در بخش مسابقه اصلی سی و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر حضور دارد و در 10 بخش کاندیدای جایزه شده است؛ بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه، بهترین فیلمبرداری، بهترین تدوین، بهترین موسیقی متن، بهترین صدا، بهترین طراحی صحنه، بهترین جلوههای ویژه میدانی و بهترین جلوههای ویژه بصری.
نقدی بر این فیلم را در زیر بخوانید:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به قلم: سرگه بارسقیان
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* مشخصات فیلم سینمایی "خـورشید"
کارگردان: مجید مجیدی - تهیهکنندگان: مجید مجیدی و امیر بنان - نویسندگان: مجید مجیدی و نیما جاویدی - موسیقی رامین کوشا - فیلمبرداری: هومن بهمنش - تدوین حسن حسندوست - بازیگران: علی نصیریان، جواد عزتی، طناز طباطبایی، صفر محمدی، علی غابشی، روحالله زمانی، شمیلا شیرزاد و...
* داستان فیلم سینمایی "خـورشید"
یک "کودکِ کار" که در اوراقی لاستیک کار میکند و مادرش هم به خاطر مشکلات روانی در بیمارستان بستری شده است، از وجود یک گنج در زیرزمین مدرسه ای آگاه میشود. او تصمیم میگیرد با دوستان خود و در یک ماجراجویی خطرناک به سراغ این گنج برود...
* نقد فیلم سینمایی "خـورشید"
مجید مجیدی فیلمساز نجیبی است؛ استاد زیباییشناسی در دل سیاهیها و تباهیها؛ در گفتار سینمایی مؤدب و در کردار هنری موقر؛ با اِلِمانهایی که در فیلمهایش یکسان است و حتی در دل تاریکیها هم از نمایش آن نمیگذرد؛ از رقص گندمزار در "به رنگ خدا" تا پرواز کفترها و کیفها و بادکنکها در "خـورشید"؛ جدیدترین تابلوی نقاشی مجیدی که باوجود سیاه و سفیدی زندگی کودکان کار و بیرنگ و لعاب بودن نمایش فقر و بیکسی، اما از پاشیدن رنگ بر بوم پرده نقرهای نمیگذرد.
گرچه لوکیشنهای فیلم در مخروبهها و کارگاهها و مدرسه ساده و آب انبار تنگ و تاریک میگذرد و بوی نم و خاک و باران حس میشود، اما آنچه "خـورشید" را از تابش در کنار آثار درخشان مجیدی بازنداشته، همین لحن مؤدبانه او در تصویر کشیدن نجابت کودکانهای است که در معرض انواع آسیبها و آزارها قرار دارند، آلودگیها بر آسودگیها چنان چیره است که آنان را از سرقت لاستیکهای گرانقیمت به یافتن گنج میکشاند، اما همین پسران با انبانی از استعداد، از فوتبال تا ریاضی، در دنیای سیاه و سخت خودشان، رفاقتهای مردانه و عشقهای معصومانهای دارند که همچون دیگر آثار مجیدی، صفای کودکانه را غالب میکند.
هرچند در "خـورشید" مجیدی، آرزوهای زیبای کودکانه گروگان زیادهخواهی و طمع خلافکاران میشود، اما آنان به گنجی بزرگتر دست مییابند که نه در آبانبار مدرسه که در حیاط و کلاس و دفتر یافتند. فیلم "خـورشید" از این جهت کاملاً نمادین است؛ جدال شکل است و معنا؛ حکایت "شکل مار" و "مار". داستان کشمکش قانون و حق. مدیر مدرسهای که ۴ نوجوان را به خاطر پریدن از دیوار مدرسه توبیخ میکند، وقتی او را به همان مدرسه راه نمیدهند فرمان پریدن از دیوار میدهد. معاون مدرسهای که قهرمان اصلی داستان را بهخاطر کله زدن و دماغ شکستن به دفتر خوانده، مجبور میشود همین فن را برای یکی از مجریان قانون اعمال کند. بارها قانون و حق رودرروی هم قرار میگیرند، از تعقیب و گریز مأمور مترو و دستفروشان تا مدیران و مالکان مدرسه.
در "خـورشید"، اما همان کودکان کار، همانان که دست به کار سیاه میزنند، همان قربانیان و پسزدگان اجتماع، در تقلای دائمی برای حفظ معصومیت کودکانهای هستند که سرکشی از خواست پدر و تن دادن به خواست مادر در آن نمایان است. قهرمان اصلی داستان (علی زمانی) پس از مشقتهای فراوان، گنج را مییابد، اما آن را در آب غوطهور میکند؛ بیدرنگ و بیوسوسه. این گنج بزرگترین دلیل رنج او و سه دوست دیگرش است و باید نابود شود. کاخ آرزوهایی که قبلاً با کتک و تهدید دیده بود چه خرابههایی است را با دست خودش غرق میکند، ولی در انتهای داستان، با به صدا درآوردن زنگ خراب مدرسه خالی فریاد میزند؛ بردن شرط بندی با معاونی که پیش از بقیه مدرسه را ترک کرده و پایان کار ناتمام ماندهاش.
"خـورشید" جزو فیلمهایی است که میتوانست آلودگیهای بیشتری را بنا به بستر داستانی و اجتماعی خود به تصویر بکشد، اما مجیدی با زبانی بهداشتی از بازگویی آن سرباز میزند، به شمایی از تیرگیها بسنده میکند تا "خـورشید" از تابش نایستد.