بایسنقر، غیاثالدین بن شاهرخ بن تیمور مشهور به سلطان بایسنقر بهادرخان یا معزالدین، شاهزاده تیمور در بیست و یکم ذی الحجه ۷۹۹ هجری قمری در هرات متولد شد. وی فرزند شاهرخ بن تیمور بود که نقش مهمی به عنوان حامی هنر و معماری ایفا کرد و خود خوشنویس طراز اول محسوب میشد. به گفته فصیح، مورخ عصر تیموری، وی در سن هفده سالگی به عنوان والی منصوب شد و در این مدت هر زمان مسئولیتهای یک والی اجازه میداد به زندگی فرهنگیاش در هرات باز میگشت. به زبان فارسی، عربی و ترکی مغولی مسلط بود و بر خلاف عرف شاهزادگان گاهی به این زبانها شعر میسرود. شهرت شاهزاده بیش از هر چیز در زمینه خوشنویسی بود. وی استاد شش گونه خط بود و شاهد این مدعا کتیبه ایوان جنوبی مسجد گوهرشاد به خط ثلث است.
شهرت شاهزاده بایسنقر و کارگاه هنری که وی بر آن نظارت داشت شاید در هیچ زمینهای به اندازه کتابآرایی نباشد. در کارگاه هنری کتابخانه باغ سفید هرات به مدیریت مولانا جعفر تبریزی (جعفر بایسنقری)گروهی از هنرمندان مشهور آن زمان در زمینههای گوناگون چون خوشنویسی، نگارگری، صحافی مشغول به کار بودند و شاهکارهایی چون شاهنامه بایسنقری، قرآن بایسنقری، کلیله و دمنه و گلستان را خلق کردند. وی در هفتم جمادیالاول سال ۸۳۷ هجری قمری در باغ سفید نزدیک هرات در گذشت و در حیاط مدرسه گوهرشاد هرات به خاک سپرده شد.
ساخت اثر
بر اساس کتاب گلستان هنر، نوشته قاضی میر احمد، مصحف قرآن بایسنقری توسط عمر اقطع نوشته شده است. وی در کتاب خود چنین مینویسد: «دیگر از خوشنویسان مشهور عمر اقطع است که دست راست نداشته و به دست چپ خط بر صحایف به نوعی مینگاشت که دیده اولوالابصار در آن خیره و عقل اولوالالباب از مشاهده آن طیره میگشت.»
امیر تیمور گورکانی برای سلطان صاحبقران، مصحفی به خط غبار نوشت که در کوچکی و حجم به گونهای بود که میتوانست در زیر نگین انگشتری قرار دهد و برای هدیه نزد سلطان صاحبقران برد. وی به واسطه آنکه کلام حضرت ملک علام را در نهایت حقارت و کوچکی نوشته بود، مورد پسند واقع نشد و توجهی به وی نکرد و عمر اقطع از این مهم منفعل شده، مصحف دیگری در غایت بزرگی چنانچه هر سطری از آن یکذرع بلکه بیشتر بود، نوشت. بعد از اتمام و تذهیب و زینت و جلد آن را بر گردونی بسته به جانب دولتخانه صاحبقران روان شد، چون این خبر به گوش سلطان صاحبقران رسید با جمعی از علما و صلحا و اکابر و امرا و اعیان دولت، پیاده به استقبال شتافته، اکرام و احترام بیشتر کرد.
این شرح از سوی هیچ یک از مورخان قبل و بعد از وی تأیید نشده است. در هیچ یک از منابع و اسناد تاریخی اطلاعات دقیق و مستندی از نام سفارشدهنده، سازنده و کاتب یا کاتبان ذکر نشده است. جیمز بیلی فریز، سیاح انگلیسی، در سفرنامه خراسان خود نگارش قرآن را به شاهزاده بایسنقر میرزا نسبت میدهد و مینویسد: «در برگشت از سواری، برای دیدن امامزادهای رفتم. تنها مکان قدیمی در قوچان که به هیچ وجه مورد توجه نبوده است، مگر به یک علت. در این جا بعضی از برگهای متعلق به یک قرآن عظیم وجود دارد که شاید در دنیا بینظیر است با اینکه با روش خیلی بیملاحظهای حفظ شده است. این قرآن به وسیله بایسنقر میرزا، پسر شاهرخ و نوه تیمور بزرگ، نوشته شده و توسط وی برروی قبر فاتح بزرگ در سمرقند گذاشته شده است.»
در سفرنامه ناصرالدین شاه به خراسان در سال ۱۳۰۰ هجری قمری نیز چنین آمده؛ «در اینجا قرآنی به خط بایسنقر که صفحات بزرگ دارد دیده شد، قدری تماشا کرده پایین آمدیم...».
محمدتقی خان حکیم نیز در کتاب خود درباره این قرآن این چنین نوشته است: «بعضی از اوراق قرآن کریم به خط شریف میرزا بایسنقر بن شاهرخ گورکانی در این امامزاده دیده میشود که از معظم عجایب و تحف و نفایس عالم است که اگر ابن مقله زنده شود، تراشه قلمش را به مقله بردارد. صفا و استحکام خط این قرآن زیاده از حد وصف و خارج از بیان است، طول صفحه دو نوع ذرع و نیم عوض یک ذرع و ۱۰ گره، طول هر سطر یک ذرع و عرض سطرش پنج گره و فاصله بین سطور یک چارت، اندازه نیش قلم یکصد ذرع (یک سانتیمتر) طول جدول یک ذرع و سه چارک و هر صفحه هفت ذرع است.»
در مجلهنامه آستان قدس رضوی نیز درباره قرآن بایسنقری چنین گفته شده؛ «این قرآن که عکس آن در برگ نخستین این شماره مندرج است یکی از نشانههای مشهود، صفت خط محقق است. حکایت شده است که نخستین قرآن به خط بسیار ریز نوشت و با جمله «چرا قرآن را کوچک نمودی» سرزنش شد؛ از این رو به نوشتن چنین قرآن بزرگی اقدام کرد.»
آنچه بر اثر گذشته است
جیمز بیلی فریز، سیاح انگلیسی، در سفرنامه خراسان خود درباره سرگذشت قرآن بایسنقر چنین مینویسد: «از آنجا (گور امیر تیمور) توسط سربازان محمدخان، جد ایلخانی حاضر، که به همراه نادر شاه در تعرض به ترکستان همراهش بود، این قرآن مورد بیحرمتی قرار گرفته است. سربازان نادرشاه این قرآن را تکه تکه کرده و هر یک سهمی از آن انتخاب کردند تا حمل آن آسان باشد و به عنوان نشانه پیروزی به شهرستان بردند. میرگناه خان، پسر ایلخان قوچان تقریباً شصت برگ از این اوراق را گرفته و در امامزاده حفظ کرده است. آنها را در قفسهای گذاشته بودند که کاملاً مورد غفلت واقع شده و گرد و خاک آنها را پوشانده است. این اوراق به کمک کاغذ سیمدار ضخیم دستهبندی کرده بودند، بدیهی است که برای منظور خاصی این کار انجام شده بود، وقتی آنها را بازکردند، ۱۰ تا ۱۲ فوت طول و ۷ تا ۸ فوت عرض داشت.»
در سفرنامه ناصرالدین شاه به خراسان نیز درباره سرگذشت این قرآن آمده است؛ «در سرمقبره امامزاده ابراهیم قوچان چند صفحه قرآن خط میرزا بایسنقر دیده شد که زمانی که نادر شاه به بخارا رفته، گویا از سمرقند از سر قبر امیر تیمور آورده و در این مکان قرار داده است. خط درشت بسیار خوبی نوشته است، دو صفحه آن را فرمودیم آوردند که به تهران آورده، مرمت کرده و در موزه دولتی بگذارند، صفحهها خیلی بزرگ است، اما پاره شده؛ هر صفحه یک ورق کاغذ خانبالغ است.»
در مجله آستان قدس رضوی آمده است؛ «گفتهاند که این قرآن قطعاً دارای چند هزار ورق و روی گور امیر تیمور بوده است و نادرشاه افشار آن را به ایران آورد و همواره در جلوی اردوی نادری برده میشد و هنگام قتل وی نیز مانند چیزهای دیگر به یغما رفته است.
مشخصات این قرآن؛ طول هر صفحه ۱۸۰سانتیمتر، عرض ۱۰۵، اندازه متن ۱۵۹ در ۹۶، ارتفاع خط ۱۲ تا ۱۳ سانتیمتر و دانگ قلم حداکثر ۴ سانتیمتر.
موجودی اوراق این قرآن
از دیر زمانی پنج ورق از این قرآن در کتابخانه آستان قدس رضوی بود. واقف و تاریخ وقف آن معلوم نیست، در سال ۱۳۰۱ یا ۱۳۰۲ خورشیدی شاهزاده افسر در مسافرت به قوچان در بقعه امامزاده که در کنار جاده است، صندوقی را که در اثر خرابی سقف بقعه زیر گرد و خاک رفته مشاهد کرد و به زحمت درآورد، محتویات آن اوراقی از این قرآن بوده که بیشتر در اثر رطوبت پوسیده بود. مراتب را تلگرافی به عرض رضا شاه (هنگام نخست وزیری) میرساند و استدعا میکند که اوراق یادشده به کتابخانه آستان قدس رضوی انتقال یابد. سرلشکر خزاعی در عهد نیابت تولیت حاج مقام رضوی، اوراق را تحویل این کتابخانه داد. مجموع محتویات این صندوق حدود دویست قطعه کوچک و بزرگ (از صفحه تمام تا قطعه یک کلمه) بوده که در ۱۰ ورق صحافی شد و چند ورق از آن را قاب گرفته و در غرفه نفایس گذاشته شد.»
کیانوش معتقدی در ویژهنامهای که به مناسبت رونمایی از باز نشر قرآن بایسنقری در مجله آستان هنر چاپ شد، در مقالهای با عنوان پژوهشی در شناسایی اوراق پراکنده قرآن بایسنقری در مجموعههای ایران و جهان آورده است: «بخش عظیمی از اوراق قرآن بایسنقری بعد از زلزله قوچان در ۱۳۱۳ هجری قمری به کتابخانه آستان قدس رضوی مشهد منتقل شده است، اما بخشی دیگر از اوراق (که عموماً برش خورده، دو پوسته شده و به سطرهای جداگانهای تقسیم شدهاند) پیش از انتقال(یعنی در زمان تسخیر و غارت سمرقند توسط سپاه نادر) به سرقت رفتهاند و در طول یکصد سال اخیر، مجموعهداران و دلالان هنری اسلامی آنها را خریداری و به موزههای مختلفی در داخل و خارج از کشور منتقل کردهاند.
نکته حایز اهمیت درباره این اوراق، نزدیکی و ترتیب آیات این قطعات پراکنده است. آن چنان که با تأملی بر آیات باقیمانده درمییابیم که بیشتر اوراق پراکنده در ایران و جهان(به غیر از گنجینه مشهد) از آیات سورههای «اعراف»، «انبیا»، «نور»، «مومنون»، «قصص»، «عنکبوت»، «روم»، «لقمان»، «سباء»، «فاطر» و «جاثیه» بوده که بیشتر این سورهها به جزءهای ۸،۱۷، ۱۸، ۲۰،۲۱ ،۲۲ و ۲۵ قرآن تعلق دارند؛ سطوری نیز متعلق به سورههای «غافر»، «الرحمن»، «البروج»، «الحجرات»، «الطارق» و «العلق» از جزءهای ۲۴، ۳۶ و ۳۰ قرآن است.
گفتنی است که، همه اوراق قرآن یادشده که در گنجینه آستان قدس رضوی مشهد موجود است، شامل ۵۳ سوره از سورههای قرآن کریم است. از برخی سورهها تمام آیات و از بعضی فقط یک آیه موجود است و اگر تعداد سورههای اوراق موجود در دیگر مجموعهها را به آن اضافه کنیم، مجموع آنها ۵۸ سوره از قرآن کریم میشود. همچنین اگر به ترتیب سورهها و آیات قرآن کریم، سورهها و آیات اوراق موجود را تنظیم کنیم. اولین آیات مربوط به سوره «الاعراف» و آخرین آیات مربوط به سوره «العادیات» خواهد بود. به همین دلیل است که میتوان ادعا کرد این قرآن کامل بوده است.
در ادامه و با تأمل بر روند شکلگیری مجموعهها و موزههای هنر اسلامی در ایران و جهان، بهویژه از اواخر سده نوزدهم میلادی به بعد، به نظر میرسد، قدیمیترین اوراق متعلق به قرآن بایسنقری، در دهههای آغازین قرن بیستم از طریق دلالان ایرانی و ترک با اروپاییانی که به ایران و ماوراءالنهر سفر کرده بودند، خریداری شده و به مجموعههای اروپا و بعد آمریکا راه یافته است. در بدو ورود این ارواق به آن مجموعهها، سرگذشت و اهمیت این آثار برای مستشرقان مشخص نبوده، ولی خیلی زود و پس از روشن شدن ویژگیهای هنری و تاریخی این اوراق در اواسط قرن بیستم بیشتر موزههای معتبر دنیا، که کلکسیونهایی از هنر اسلامی داشتند، در صدد به دست آوردن قطعاتی از این قرآن کمنظیر برآمدند. همین امر باعث شد تا در دو مرحله، یکی دهه ۸۰ میلادی و دیگری یک دهه اخیر، چندین برگ و سطر از این مصحف در حراجیهای هنر اسلامی در لندن، پاریس، جنوا و نیویورک برای فروش ارائه شوند، هر چند برخی مانند اوراق مجموعه خلیلی لندن، جعلی نیز بودند.
موزهها و مجموعههای بزرگی همچون موزه متروپلیتن (نیویورک)، موزه هنر و تاریخ تراست (واشنگتن)، مجموعه سودآور(هوستون)، مجموعه خلیلی(لندن)، دیوید(کپنهاک)، موزه توپقاپی سرای(استانبول)، مؤسسه مطالعات اسماعیلیه(لندن)، موزه طارق رجب(کویت) و یک مجموعهدار خصوصی جنوا نیز بلافاصله اقدام به خرید این آثار کردند که اکنون بیشترین قطعات در اختیار موزه متروپلیتن، مجموعه خصوصی جنوا و مجموعه خلیلی لندن است. در ایران نیز علاوه بر کتابخانه و موزه آستان قدس رضوی مشهد که از دوران قاجار بیشترین تعداد اوراق اصیل این مصحف را در اختیار دارد، موزههایی همچون کتابخانه و موزه ملی ملک، کتابخانه کاخ موزه گلستان، کتابخانه ملی ایران، موزه ملی ایران، موزه رضا عباسی تهران، موزه قرآن و کتابت مسجد صاحبالامر تبریز، موزه خط و کتابت میرعماد در مجموعه سعدآباد تهران و مجموعه خصوصی بیانی و سیدصادق خرازی توانستند قطعاتی از قرآن بایسنقری را در کلکسیون خود محفوظ نگاه دارند که در میان آنها سهم کتابخانه کاخ موزه گلستان، کتابخانه ملی ایران و کتابخانه و موزه ملی ملک بیش از دیگران بوده است.
یادآور میشود، در کنار این موزهها و مجموعههای خصوصی قطعاتی از این قرآن نیز از طریق مجموعه هنری آهوان لندن(در دهه ۸۰ میلادی) و چهار حراج خانه درئوت(۱۹۹۴م)، کریستیز(۱۹۹۳ م)، ساتبیز(۲۰۰۳،۲۰۰۹،۲۰۰۸ م) و بانمز(۲۰۰۳م) در حراجهای هنر اسلامی برای فروش ارائه شدند که سرنوشت و محل نگهداری برخی از آنها مشخص نیست.