علیرغم شرایط دشوار کرونایی، سی و نهمین جشنواره فیلم فجر از روز دوازهم بهمن 1399 آغاز شد و تا شامگاه روز 22 بهمن ماه و همزمان با چهل و دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ادامه خواهد داشت.
فیلم سینمایی "شیشلیک" از جمله فیلم هایی است که به بخش مسابقه اصلی سی و نهمین دوره جشنواره فیلم فجر (سودای سیمرغ) راه یافته و از شانس های کسب جوایز متعدد است.
نقدی بر این فیلم را در زیر بخوانید:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به قلم: سوده موحدی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* مشخصات فیلم سینمایی "شیشلیک"
کارگردان: محمدحسین مهدویان - تهیهکننده: محمدرضا منصوری - نویسنده: امیرمهدی ژوله - موسیقی: حبیب خزاییفر - فیلمبردار: هادی بهروز - تدوین: سجاد پهلوانزاده - بازیگران: رضا عطاران، پژمان جمشیدی، ژاله صامتی، وحید رهبانی، مهلقا باقری، عباس جمشیدی فر، جمشید هاشم پور و...
* داستان فیلم سینمایی "شیشلیک"
ساکنان یک شهرک کارگری به وسیله سرمایه داران برای تلاش زیاد، قناعت در زندگی و ساختن با دستمزدی بخور و نمیر تربیت شدهاند؛ اما خود مسئولان کارخانه به این قواعد پایبند نیستند و آنها را رعایت نمیکنند. فرزند کوچک یکی از کارگرها هوس "شیشلیک" میکند و ناگهان این خواسته، کل شهرک را تحت تأثیر قرار میدهد. این شرایط خاص موجب طغیان آن کارگر می شود و وی در جستجوی رهایی خانوادهاش برمی آید و...
* نقد فیلم سینمایی "شیشلیک"
«محمدحسین مهدویان» خالق آثار سینمایی خوبی مانند "ایستاده در غبار"، "ماجرای نیمروز" و "درخت گردو"، امسال با یک کمدی نمادپردازانه و منتقدانه و به عنوان نقد رادیکال به جشنواره فیلم فجر آمده است.
او از جمله چند فیلمساز جوانی است که در مدت کوتاهی خوش درحشید؛ آنهم در زمانی که کمتر افرادی بر این باور بودند که فیلمسازان جوان بتوانند خون تازهای در رگهای سینمای ایران تزریق کنند و حتی نبض آن را در دست بگیرند. اما مهدویان از جمله فیلمسازان جوان و شگفتی سازی بود که با "ایستاده در غبار" به جشنواره فجر آمد و جایزه سیمرغ بلورین را با اولین فیلمش از آن خود کرد.
حالا او در جایگاه یکی از کارگردانان شاخص سینمای ایران طیفی از مخاطبان را با خود همراه کرده است. مخاطبان و منتقدانی که هرچند بر سر مواضع اساسی او به اجماع نمیرسند اما میدانند او استعدادی تازه در سینمای ایران است.
نقد فیلم سینمایی "شیشلیک" روایت یک شهرک کارگری است که ساکنان آن از سوی رئیس کارخانه، به تلاش مضاعف و قناعت در زندگی و ساختن با دستمزد بخور و نمیر تربیت شدهاند. قواعدی که خود مسئولان کارخانه به آن پایبند نیستند و آن را رعایت نمیکنند. قصه "شیشلیک" بعد از مقدمهای طولانی، از جایی شکل میگیرد که بچه کوچک یکی از کارگرها هوس شیشلیک میکند و این خواسته کل شهرک را تحت تاثیر قرار میدهد.
همانطور که از خلاصه داستان برمیآید، کارگردان میخواهد ما را با یک کمدی منتقدانه با مایههای پررنگ سیاسی و اجتماعی روبرو کند؛ امیدی که به آن نائل نمیشود. زیرا "شیشلیک" بیش از آنکه نقدی کمدی بر مسائل اجتماعی جامعه باشد داستانی تخیلی است که اجتماع را به سخره گرفته است. تقابل شعار و عمل؛ و ناآگاهی مردم نادان نسبت به نفاق و ریاکاری.
در نقد فیلم سینمایی "شیشلیک"، اینبار انگشت اتهام استضعاف و نابرابری بیش از آنکه به سمت حاکمیت و نظام سرمایهداری باشد به سمت حماقت مردم است. مردم جهانِ "شیشلیک"، مردمی گوش به فرمان، نادان و ابله هستند که خودشان را با هر نوع بدبختی تطبیق میدهند و به زندگی فلاکت بارشان افتخار میکنند و شعار تأیید سر میدهند.
در مقابل این توده ابله، حاکمیتی قرار دارد که با تأکید گل درشت بر شعارهای روی دیوار و امثال آن میخواهد سبک زندگی دیگری را به مردم دیکته کند؛ و سرمایهدارانی که در برابر زندگی واقعی «هاشم» (با بازی «رضا عطاران») با تصور اینکه وی مشغول استندآپ کمدی است به او میخندند!
عمدهترین مشکل فیلم، ضعف در فیلمنامه است. بنابراین فیلمساز که برای روبروشدن با سوژه ای اجتماعی، این بار زاویه نگاهی نو و ژانر جدیدی را انتخاب کرده، متأسفانه در پرداخت ایده خود بسیار ناتوان ظاهر شده است. فیلمنامه ضعیف «امیرمهدی ژوله» فیلم مهدویان را به بیراهه برده و محتوا را در حد انتقادهای موجود در شبکههای اجتماعی باقی گذاشته است. ظاهراً ایده اصلی سازندگان این بوده که زندگی مردم فقیر و تناقض حرف و عمل برخی مسئولین را نشان دهند (که درست و منطقی است) اما چیزی که در فیلم با آن روبرو می شویم غیر از این است و چیزی که از آب در آمده، تنها متحرک کردن و به تصویر کشیدن اخبار و شوخیهای موجود در فضای مجازی است؛ نه چیزی کمتر و نه بیشتر! کاش در کنار نقدهای سطحی و شوخیهای مبتذل اینستاگرامی و نمادهای افراط زده ژوله، مشخص میشد که این فیلم واقعاً چه میخواهد بگوید و هدف آن چیست؟
در این میان سؤال مهم این است که: اگر مهدویان دغدغه اجتماع و مردم را با خود یدک میکشد و نی خواهد فیلمی برای گرسنگان بسازد؛ چرا در قدم اول "قشر شریف کارگر" را به عنوان نماینده مردم یک اجتماع؛ غیر فهیم و نادان به نمایش میگذارد؟ و اگر برای گیشه فیلم میسازد و به دنبال برگشت سرمایه است؛ چرا فیلم گرسنگی و گرسنگان را میسازد؟!
چه اتفاقی میافتد که مهدویان - به عنوان میلمسازی که یکی از عوامل اصلی توفیقش، توجه به ارزشهای ملی و دینی بود و با نگاه تازه به سوژههای کمتر پرداخته شده وارد سینمای ایران شد - ناگهان قواعد فرمی و محتوایی آثار قبلیاش را زیرپا میگذارد و بی پروا به نقد ارزشها میپردازد و جامعه ایران را بسان جامعه کره شمالی به تصویر میکشد؟!
آنچه از این فیلم به خاطر می ماند کنایههای کف خیابانی، شوخیهای نامربوط جنسی و حرفهای رکیک است؛ و این برای مهدویان - به عنوان فیلمسازی ایدئولوژیک و تاریخی ساز که نگاهی نو به مسائل پیرامونش دارد - یک فاجعه محسوب می شود.
نتیجه تلاش او و ژوله نتوانسته ادعای آنان برای ساخت اثری در ژانر کمدی اجتماعی را عملی کند و مخاطبان را راضی نگه دارد. "شیشلیک" نه مخاطب را میخنداند و نه بیننده را تحت تأثیر قرار میدهد؛ بلکه فیلمی است که فدای شلوغ بازیهای نمادین سیاسی و شوخیهای مبتذل جنسی شده است.
خلاصه کلام آنکه: فیلم سینمایی "شیشلیک" یک "پسرفت تأسف بار" برای کارگردانی است که در ابتدا، بسیار امیدوارکننده می نمود. فیلمی که در آن، نه فراز و فرودی در کار است؛ نه دادی از ستم شکم سیران گرفته میشود؛ و نه چیزی از مظلومیت گرسنگان می کاهد...
... و ما أخَذَ اللّهُ عَلَى العُلَماءِ أن لا يُقارُّوا على كِظَّةِ ظالِمٍ و لا سَغَبِ مَظلومٍ، لأَلقَيتُ حَبلَها على غاربِهِا. امیرالمؤمنین على (عليه السلام) فرمود: اگر نبود كه خداوند از دانايان پيمان گرفته است كه بر سيرى ستمگر و گرسنگى ستمديده رضايت ندهند، هر آينه مهار شتر خلافت را بر شانه اش مى انداختم.