۱۷ اسفند ۱۳۸۹
در آفرینش انسان و مبدأو معاد او فرماید
ترا در علم معني راه دادند بدستت پنجهٔ الله دادند ترا از شير رحمت پروريدند براه چرخ قدرت آوريدند ز عرشت ساختند خود سايبانها مر او را ساختند از در زبانها ز بهر فرش ا
۱۷ اسفند ۱۳۸۹
در نعت سلطان سریر ارتضا علی بن موسی الرضا علیه السلام و کسب فیوضات از آستان آن حضرت
شه من در خراسان چون دفين شد همه ملك خراسان را نگين شد امام هشتم و نقد محمّد رضاي حق بد او در دين احمد هم او بد قرة العين ولايت به او همراه بد كلّ عب
۱۷ اسفند ۱۳۸۹
گهنکارم ز فعل خود گنه کار
گهنكارم ز فعل خود گنه كار خداوندا توئي داناي اسرار گنهكارم كه فرمانت نبردم وليكن بادهٔ لطفت بخوردم بكردي توبهٔ همچون نصوحا بدادند جام معنيت مصفّا تو گشتي پاك و م
۱۷ اسفند ۱۳۸۹
در مناقب حضرت امام حسن و امام حسین علیهما السلام
چه گويم مدح مير دين حسن را دگربار آن حسين پاك تن را دو نور جوهر زهرا و حيدر بروز رزم هر يك صد غضنفر دو شمع از پرتو خورشيد اسرار جهان ازنور ايشان شد پديدار يكي در خاك
۱۷ اسفند ۱۳۸۹
امیر دین و دنیا مرتضی دان
امير دين و دنيا مرتضي دان ورا بر حق ز بعد مصطفي دان لدني بودش آن پاكيزه گوهر بكل علم محمد بود اودر كه در مردي سر و جان را ببخشيد كه اندر كل عالم جمله حق ديد چو او ديگ
۱۷ اسفند ۱۳۸۹
شبی جبریل پاک آمد سوی خاک
شبي جبريل پاك آمد سوي خاك بنزد مصطفي سلطان لولاك كه اي مهتر ازين زندان برون آي در امشب انبيا را رهنمون آي ستاده انبيا و مرسليناند به هر جانب جهاني حور عيناند ز ماه
۱۷ اسفند ۱۳۸۹
ثنا بر خاتم پیغمبران را
ز بعد خالق كون و مكان را ثنا بر خاتم پيغمبران را حقيقت صدر بود از آفرينش كه او آمد حقيقت نور بينش محمد آنكه نور شرع بنمود در اينجا عين اصل و فرع بنمود ز ايزد جزء و كل
۱۷ اسفند ۱۳۸۹
بنام کردگار فرد بی چون
بنام كردگار فرد بي چون كه ما را از عدم آورد بيرون خداوندي كه جان بخشيد و ادراك نهاد اسرار خود را در كف خاك عليمي كاينهمه اسرار و انوار ز عشق خويش آورد او پديدار ز ذا
۱۷ اسفند ۱۳۸۹
من بغیر از تو نهبینم درجهان
من بغير از تو نه‌بينم درجهان قادرا پروردگارا جاودان من ترا دانم ترا دانم ترا حق ترا كي غير باشد اي خدا چون بجز تو نيست در هر دو جهان لاجرم غيري نباشد در ميان اولي
۱۷ اسفند ۱۳۸۹
امانت کلمهٔ توحید میدان
امانت كلمهٔ توحيد ميدان كه از وي زنده مي‌ماند ترا جان حيات انس و جن دايم بجانست وجود جمله‌شان قايم بجانست حيات جان بود از نور كلمه مبادا هيچكس مهجور كلمه كتاب
۱۷ اسفند ۱۳۸۹
تمامت طول و عرض آفرینش
تمامت طول و عرض آفرينش ز بهر تست اگر داري تو بينش بهشت و دوزخ و رضوان و مالك فروع واصلش از منها و ذلك براي تست جمله آفريده ترا از بهر حضرت برگزيده اگرچه بس شريفت آفر
۱۷ اسفند ۱۳۸۹
درود از حضرتش بر جان آن کس
درود از حضرتش بر جان آن كس كه نامد در جهان مانند او كس ملايك تا بشر جمله طفيلش نبوده با كسي پيوند و ميلش مهين و برترين آفرينش سر و چشم خرد را تاج و
۱۷ اسفند ۱۳۸۹
پناه من بحیّی کو نمیرد
پناه من بحيّي كو نميرد بآهي عذر صد عصيان پذيرد قديم لم يزل معبود بيچون پديد آرندهٔ اين هفت گردون برافرازندهٔ چرخ مدور برافروزندهٔ خورشيد انور قديم و قادر و گويا و
۱۶ اسفند ۱۳۸۹
امام از ماه تا ماهی حسین ست
امامي كافتاب خافقين ست امام از ماه تا ماهي حسين ست چو خورشيدي جهان را خسرو آمد كه نه معصوم پاكش پس رو آمد چو آن خورشيد اصل خاندانست بمهرش نه فلك از پي روانست چراغ آ
۱۶ اسفند ۱۳۸۹
امامی کو امامت را حسن بود
امامي كو امامت را حسن بود حسن آمد كه جمله حسن ظن بود همه حسن و همه خلق و همه حلم همه لطف و همه جود و همه علم زجودش هفت دريا هشت آمد ز شوقش نه فلك در گشت آمد سه نور بس ق
۱۶ اسفند ۱۳۸۹
امیرالمؤمنین کرّار صفدر
سپهر معرفت خورشيد انور اميرالمؤمنين كرّار صفدر امام مطلق ارباب بينش بدانش آفتاب آفرينش چو او شير حق آمد داغ حق داشت بمردي و جوانمردي سبق داشت اسد چون خانهٔ خورشيد
۱۶ اسفند ۱۳۸۹
ثنایی کان ورای عقل و جانست
ثنايي كان وراي عقل و جانست چه حدّ شرح و چه جاي بيانست ثنا و مدح صدري چون توان گفت كه مدح او خداوند جهان گفت محمد كافرينش را غرض اوست مراد از جوهر و جسم و عرض اوست محم
۱۶ اسفند ۱۳۸۹
بنام آنکه گنج جسم و جان ساخت
بنام آنكه گنج جسم و جان ساخت طلسم گنج جان هردو جهان ساخت جهانداري كه پيدا و نهانست نهان در جسم و پيدا در جهانست چو ظاهر شد ظهور او جهان بود چو باطن شد بطونش نور جان ب
۱۶ اسفند ۱۳۸۹
سوار دین پسر عم پیمبر
سوار دين پسر عم پيمبر شجاع صدر صاحب حوض كوثر بتن رستم سوار رخش دلدل بدل غواص درياي توكل علي القطع افضل ايام او بود علي الحق حجه الاسلام او بود
۱۶ اسفند ۱۳۸۹
درآمد یک شبی جبریل از دور
درآمد يك شبي جبريل از دور براقي برق رو آورد ازنور كه اي مهتر ازين زندان گذر كن بدارالملك روحاني سفر كن كه بسيار انبياء و مرسلين‌اند بهر جانب جهاني حور عين‌اند