۶ مهر ۱۳۸۹
نمایش و سینمای دینی
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4
۶ مهر ۱۳۸۹
جذابیت در سینمای دینی
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4
۵ مهر ۱۳۸۹
مردیم و نمردیم
جاناني و جان بر تو سپرديم و نمرديم در هرم نگاه تو فسرديم و نمرديم نقش است به پيشاني چين خورده ز غيرت ما جان بدر از داغ تو برديم و نمرديم ابرو گره در هم زده چشمان شفق ر
۵ مهر ۱۳۸۹
بیت های سر به دار
بيا باغ و گل بي قرار تو اند شب و پنجره وامدار تو اند در اين بغض و ترديد و ناهمدلي دل و ديده در انتظار تو اند غزل را بگو بي قراري بس است كه اين بيت ها سر به دار تو اند نشا
۵ مهر ۱۳۸۹
صبحی دگر می آید
صبحي دگر مي آيد اي شب زنده داران از قله هاي پر غبار روزگاران از بيكران سبز اقيانوس غيبت مي آيد او تا ساحل چشم انتظاران آيد به گوش از آسمان: اين است مهدي خيزد خروش از ت
۵ مهر ۱۳۸۹
به دنبال تو میگردم
به دنبال تو مي گردم نمي يابم نشانت را بگو بايد كجا جويم مدار كهكشانت را تمام جاده را رفتم غباري از سواري نيست بيابان تا بيابان جسته ام رد نشانت را نگاهم مثل طفلان زير
۵ مهر ۱۳۸۹
ترس من از این است، اگر دیر بیایی
تقدير من اين بود كه نفرين شده باشم تبديل به اين سايهّ غمگين شده باشم تقدير من اين بود در اين غار مجازي تنهاتر از انسان نخستين شده باشم دادند به من جام عطش، بادهّ آت
۴ مهر ۱۳۸۹
روند پیدایش مسجد، مدرسه ها در ایران
مدرسه سپهسالار تهران فعاليت‏هاي آموزشي، از جمله‏ي آموزش خط و كتابت، از همان آغاز گسترش اسلام در مساجد صورت مي‏گرفت و زمان پرداختن بدان به نحوي بود كه موجب برو
۴ مهر ۱۳۸۹
مسجد قرطبه
اين مسجد در قسمت جنوب غربي شهر قرطبه در اسپانيا ودر نزديكي رود بزرگ الوادي قرار دارد كه ۴ كوچه باريك از چهار جهت آن را دربرگرفته اند. تاريخ تأسيس مسجد قرطبه به سال ۹۲ ه
۴ مهر ۱۳۸۹
چشم انتظار روشنی
در سياه آباد اين ويرانه ها بين مردم مردمي از جنس دود سايه هاي ناگزير از زندگي مردم بي درد اين فصل كبود فصل غربت فصل غم فصل دروغ فصل تلخ آرزوهاي محال فصل در خود مردن از
۴ مهر ۱۳۸۹
آفتاب سبز زمین
هر نفس آينه روي تو را مي طلبم از گلستان جهان بوي تو را مي طلبم اي بهشت همه دلهاي خداجوي بيا عطر گلچهره مينوي تو را مي طلبم گيسوانت شب يلدا و رخت ماه تمام ماه در ظلمت گ
۴ مهر ۱۳۸۹
قبله گل ها
مي آيد آنكه دلش با ماست دنيا به خاطر او برپاست آن كس كه قامت رعنايش قد قامت همه گل هاست يك بي نهايت بي تفسير يك بي شباهت بي همتاست اينجا و هرچه به هر جا هست با يك اشار
۴ مهر ۱۳۸۹
توبیاعزیززهراکه توسیدجهانی
توبياعزيززهراكه توسيدجهاني كه توهم بهارمردم كه توهم بهارجاني توبياكه چشم مردم به ره عنايت توست كه توهم طبيب دلها كه تونورديدگاني توبيا كه جان فدايت اي ذخيره الهي
۴ مهر ۱۳۸۹
درد فراق یوسف زهرا شدید شد
درد فراق يوسف زهرا شديد شد يعقوب روزگار دو چشمش سپيد شد اميد انتظار دل نااميدها اميد هم ز آمدنت نااميد شد از عشق ناله خيزد و از هجر درد و غم غم ناله مي‎كند كه فراقت م
۴ مهر ۱۳۸۹
تا کِی شکست ، خُرد شدن ، بغض ، انتظار ؟
... اي اُف بر اين زمانه و اي اُف به روزگار ! تا كِي شكست ، خُرد شدن ، بغض ، انتظار ؟ تقويم ها نبود تو را ناله مي كنند در سال هاي ساكت و بي روح و مرگبار تقويم ، بي تو ، هرچه ك
۴ مهر ۱۳۸۹
این جمعه هم گذشت، تو اما نیامدی
اين جمعه هم گذشت، تو اما نيامدي پايانِ سبز قصه دنيا، نيامدي مانده ست دل اسير هزاران سؤال تلخ اي پاسخ هر آنچه معمّا، نيامدي كِز كرده اند پنجره ها در غبار خويش اي آفتاب
۴ مهر ۱۳۸۹
چه میشود بازآیی...
چه ميشود كه ز شهر فراق بازآيي به اشكِ وصل كني چشم كعبه دريايي چه ميشود كه گلستان بهار را بيند زعطر خنده گل ها شود تماشايي شكسته شيشه بغض وصال در هجرت كمان شده كمر طاقت
۴ مهر ۱۳۸۹
سرگشته در هوای فراقیم ای خدا
سرگشته در هواي فراقيم اي خدا كي ميشود كه ديده ببيند وصال را هر روز تا تلاطم بي انتهاي شب ناچيز عمرمان شده با دوريش فنا اما صداي عشق ز كعبه نيامد و ماند آرزو به دل دل چ
۴ مهر ۱۳۸۹
بشارت باد بر یاران که بوی یار می آید
بشارت باد بر ياران كه بوي يار مي آيد مسيح ال پيغمبر سليمان وارمي آيد خماري از سر مستان آتش نوش بيرون شد كه ساقي با صبويي پر بر خمار مي آيد مدار گردش عالم بود از چرخش چش
۴ مهر ۱۳۸۹
ما را به یک کلاف نخ آقا قبول کن
ما را به يك كلاف نخ آقا قبول كن يـا ايّهـا العــزيز! أبانـا! قــبول كن آهي در اين بساط به غير از اميد نيست يـا نـااميدمــان ننـمـا يـا، قـبـول كن از يـاد بـرده ايم شمـ