۸ شهریور ۱۳۸۹
معماری و اسلام
مدن اسلامي، به يمن وجود رسول مكرم اسلام (ص) آورده هاي ارجمندي – نه تنها براي مسلمانان – كه براي جامعه جهاني به همراه داشت. ازجمله ارمغان هاي مبارك اين تمدن، معما
۸ شهریور ۱۳۸۹
قرنهاست که قرار قلبها بردهای
قرن‌هاست كه قرار قلب‌ها برده‌اي.دست در دست نبض ها، آرامش سينه ها را آشوب كرده‌اي و همپاي اشك‌ها، بر لب‌ها تراويده‌اي. نام تو همسايه‌ي شور است. يا
۸ شهریور ۱۳۸۹
عاشورا، سقّای تشنهکامان عزّت بود،
عاشورا، سقّاي تشنه‏كامان عزّت بود، با مشكي پُراز اشك، بر دوش آزادگي!...و... كربلا، «تكيه»گاه سينه‏زنان حق و «حسينيّة» ذاكران عدل بود. روز عاشورا، ا
۸ شهریور ۱۳۸۹
پرده خوانی
پرده اول: عصر عاشوراست و مجلس معارفه حسين در هتل چند ستاره . همه ميزبانند و بنزهاي عاشورايي صف كشيده­اند. انگار ناهار بوقلمون داريم. پرده دوم: آدم­هاي
۸ شهریور ۱۳۸۹
جهان دو نیمه شد
وقتِ غروب، زيرِ تخته‌سنگي كه از آسمان اوفتاده بود. ـ جويبارِ نازكي از خون ـ سرخ‌ترين خونِ زمين ـ جاري شده بود. و خورشيد، با همزادِ خود در آسمان، ب
۸ شهریور ۱۳۸۹
کنارِ کلمة فُرات
من دستهايي دارم از جنسِ قلم كه گاهي قلمِ شعري را در من قلم مي‌كند، و دستم را قلم مي‌كند، تا از خود ننويسم، تا خواسته‌هاي خود را قلمي نكنم. من دستهايي دارم همچو
۸ شهریور ۱۳۸۹
تو قشنگتری یا بهار؟
سنجاقكي مهربان با بالهاي سبزش بر شانه‌ام مي‌نشيند و مي‌گويد: «بهار آمده است.» ابرها همة گلدانهايم را در آغوش مي‌گيرند و بر سر شمعدانيها و بنفشه‌ها
۸ شهریور ۱۳۸۹
تل زینبیه
هنوز آسمان را تا اينكه به رنگ بنشينه فاصله‌اي است، و چرخ حركت دوراني خويش را هر روز به تكرار مي‌سپارد. در هيچ كجاي زمين اينچنين خاكي نيست كه توان تحمل ميخهاي خيم
۸ شهریور ۱۳۸۹
نوحة ابوالفضل(ع)
ابوالفضل علمدارم كجايي ـ چرا سر وقت طفلانم نيايي عمو جانم ـ عموجانم ,عمو جان لب خشكيدة اصغر بسوزد ـ دل طفتيدة مادر بسوزد كجا دستت جدا گرديده عمو ـ كه سر وقت عز
۸ شهریور ۱۳۸۹
نوحة زبان حال امام حسین(ع) با عباس(ع)
اي علمدار من اي وفادار ـ بين كه تنهاي تنها نشستم اين چنين در غريبي شكيبا ـ بين كه تنهاي تنها نشستم من در اين اوج تنهايي خود ـ در عزاي عزيزان نشستم اين غريبي مرا در خ
۸ شهریور ۱۳۸۹
اى عمــه! منیـم کاش ائلـه امکانیــم اولئیــدى
اي عمــه! منيـم كاش ائلـه امكانيــم اولئيــدي سينه‌مـده بو باش، بير گئجه مئهمانيم اولئيدي اي كــاش بــۇنون ذكـريني بير آن ائشيدئيديـم بـۇ قانلێ دوْداقدان گئن
۸ شهریور ۱۳۸۹
ایلاهـی بـۇ سـۆد امـهر گـۆلعــوذاره مـن نـه دئییـم
ايلاهـي بـۇ سـۆد امـه‌ر گـۆلعــوذاره مـن نـه دئييـم سۇ ايسته‌يير بۇ سۇسوز شير خواره من نه دئييم اَلـوْو وئــريـر نفسـي، آغـلايێـب بـاتێبـدێ سسـي نه سۆد وار
۸ شهریور ۱۳۸۹
گؤز تیکیبدیر سنه قارداش
گؤز تيكيبدير سنه قارداش، دم-ي-خنجر ده باشێـم تئــز يئتيــش داديمـه قــوْيما، قالا اللـــه‌رده باشێم منـه مـيـن يـاره دَگــه، ائتمـــه‌ره‌م البتـه گـي
۸ شهریور ۱۳۸۹
مرثیة عباس(ع) و آب
مشكت تهي دستت جدا افتاد عباس وا غربتا در خيمه‌ها افتاد عباس وقتي كه فريادت اخا ادرك اخا بود زينب نداي بي‌كسي سرداد عباس وقتي حسين از خيمه‌گه پر زد به سويت
۸ شهریور ۱۳۸۹
نوحة ابوالفضل(ع)
چون ابوالفضل پي آب برفت از دل اهل حرم تاب برفت حال طفلان حسين در هم بود ـ فتح عباس دگر مبهم بود چشم زينب بره آن دل غم بود ـ قلب كلثوم پر از ماتم بود زانكه آبي به لب ت
۸ شهریور ۱۳۸۹
در مورد خوشنويسي
خوشنویسی به معنی زیبانویسی یا نوشتن همراه با خلق زیبایی است. گاهی درک خوشنویسی به عنوان یک هنر مشکل است. به نظر میرسد برای درک و لذت بردن از تجربه بصری خوشنویسی باید بدانیم خوشنویس افزون بر نگارش یک متن، سعی داشته اثری هنری با ارزشهای زیبایی شناختی خلق کند.
۸ شهریور ۱۳۸۹
ای اهل عالم ماتم بگیرید
اي اهل عالم ماتم بگيريد شد كشته عطشان فرزند زهرا ********** صد وامصيب
۸ شهریور ۱۳۸۹
پناه دو عالم
پناه دو عالم پناه حسين است ********** همان كه به سويش
۸ شهریور ۱۳۸۹
شعرترکی حضرت ابوالفضل
مني ترك ائديب گئديرسن هارا اي وفالي قارداش سنيلن گئدير منيمده ائليمين جلالي قارداش *** يئنه قم لر آتلانيبدير ا و ر ه گينده كشمكشدير دئميره م كي گئتمه قارداش بيليره
۸ شهریور ۱۳۸۹
یا حضرت عباس (ع)
اي مثل جود و كرم روشني چشم ترم نماي برپا تو علم اي به وفايت آفرين ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ