۸ شهریور ۱۳۸۹
یا زینب (س)
اي كشته كه لب تشنه بر اين خاك بلائي
۸ شهریور ۱۳۸۹
یا زینب (س)
اي ماه و من و ستاره من &n
۸ شهریور ۱۳۸۹
داری جفا به پاکدلان، ای جهان! هنوز
داري جفا به پاكدلان، اي جهان! هنوز كز جور توست تا به فلك، الامان هنوز اي چرخ، از تو ناله كند انس و جان هنوز نادم نه‌يي ز دور خود، اي آسمان! هنوز ////////////////////////////////////د
۸ شهریور ۱۳۸۹
باغبانم، باغبان باغ زهرا
با تمام بي‌كسي‌ها در هجوم تيغ و طوفان پا فشردم عاشقانه بر سر ايمان و پيمان زين
۸ شهریور ۱۳۸۹
قال زینالعباد خیرُ النّاس
قال زين‌العباد خيرُ النّاس رحم الله عمّي العبّاس(2) اي خدا در نگاه تو پيدا خيمه‌هاي حسين را سقّا بوسه ز
۸ شهریور ۱۳۸۹
ساقی لب تشنه
تا نبرم سوي حرم مشـك آب لب نگذارم به آب درس وفــا داده مــرا بـوتــراب &nb
۸ شهریور ۱۳۸۹
بیا زینب ببین
بيا زينب ببين كشته شد اكبرم ********** بر زمين غرق خون &n
۸ شهریور ۱۳۸۹
بیـا که این عصر باده ی خون با خیال جنون شرح جان دارد
بيـا كه اين عصر باده ي خون با خيال جنون شرح جان دارد بسوزد دل يا امام زمان ! درد عشقي كــــه عـاشقان دارد بـه&
۸ شهریور ۱۳۸۹
ای بیومه نوم مولا تو ایدیدی که دیه
اي بيومه نوم مولا تو ايديدي كه ديه ارسل از عشق حسين سرزير بيدك از تيه مثل ايسو نيزدن سينه يه هفته كل سال هم صفر هم ما محرم دل زغم بي پرملال موكب ايمه از ولات سن هم
۸ شهریور ۱۳۸۹
دسته گل قافله به گردنش سلسله
جعفر رسول زاده دسته گل قافله به گردنش سلسله امام صبر و بلا ولايت كامله دل شكسته‌اش اميد عالمين است به ديده‌اش گلاب ماتم حسين است امام سجاد----------------امام سجاد رو
۸ شهریور ۱۳۸۹
باز چشمان سیاه شهر در سوگت نشست
مهدي عالي ده چناري باز چشمان سياه شهر در سوگت نشست طبل و زنجير و صداي سينه‌ي مردان مست باز هر گُل در پي گمگشته‌اش گم مي‌شو
۷ شهریور ۱۳۸۹
آینه ششم
چگونه شعله و شراره‌ي شيفتگي‌مان به تو هر دم افروخته‌تر نشود كه با تو شعله‌زاران، گلستان مي‌شود؛ با تو همه‌ي درها به باغ سبز رستگاي گشوده مي‌شود. هر ك
۷ شهریور ۱۳۸۹
آینهی چهاردهم
هزار رشته تو را به قرآن پيامبر پيوند زده است. از بدايت تا نهايت قرآن، تو را مي‌خوانيم. هر آيه‌اي تلاوت نام و نشان توست. گويي قرآن سرودي است كه تو را باز مي‌گويد.
۷ شهریور ۱۳۸۹
آینهی هفدهم
در حاشيه‌ي ميدان ايستاده‌اي تكيه بر شمشير داده، سر سخن با دشمن داري مي‌پرسي: - آيا مي‌دانيد جد من رسول خداست. - آري مي‌دانيم. - مي‌دانيد پدرم علي‌بن ا
۷ شهریور ۱۳۸۹
آینهی بیستم
شيون در مدينه پيچيد. كوچه در كوچه خبر دهان به دهان گشت كه امّ سلمه بي‌تاب است. سوگوارانه بر سر مي‌زند. زنان بني‌هاشم دوان و هراسان به ديدار آخرين و تنها همسر با
۷ شهریور ۱۳۸۹
روضه دکتر علی شریعتی در شب عاشورا
” دود داغ و سوزنده اي از اعماق درونم بر سرم بالا مي آيد و چشمانم را مي سوزاند، شرم و شكنجه سخت آزارم مي دهد، كه: «هستم»، كه «زندگي مي كنم»...
۷ شهریور ۱۳۸۹
در سپیدهدمِ غیرت،
«خون» كه ـ ابا‌عبد‌الله(ع) ـ به دنيا آمد، حسابِ زمين به هم خورد! معادلة جهان، چيز ديگري‌ شد: سرخيِ زندگي، برافروخته‌روييِ درد، و نبضِ غيورانة عقيده‌
۷ شهریور ۱۳۸۹
برای فطرتهایِ سربردار
براي فطرتهايِ سربردار ـ كه زادگاه‌شان كربلا و زاد‌روزشان عاشوراست ـ هميشه، عاشورا‌ست‌: لبْ تشنه‌هايي ساقي؛ مرهمهايِ زخمي؛ و مرگْ‌شكارانِ زندگي‌پ
۷ شهریور ۱۳۸۹
قمر بنیهاشم
به رود فُرات كه مي‌زد، آب، در پوستِ خود، نمي‌گنجيد! در خيال خود، گمان مي‌بُرد كه از دستهاي تشنة عبّاس، لبريز خواهد شد. امّا، وقتي كه آب را، تشنه، رها ساخت؛ د
۷ شهریور ۱۳۸۹
موسم ابدی نداردهای بوی بلوط
موسم نداردهاي بوي بلوط در دست هاي خيس باران... هي هي، هي... از آن همه گشت هاي گل گياهان بي دلخوش و بيرق هاي سرخ، سبز... سياه! آه، چقدر دست ها پرچم شده اند و پرچم ها دست هايي