۱۶ اسفند ۱۳۸۹
المقاله الثانیه فی نعت رسول الله صلی الله علیه و سلم
ثنائي نيست با ارباب بينش سزاي صدر و بدر آفرينش چو مي‌لرزد ز هيبت ايندعاگوي زفانش چون تواند شد ثناگوي چو نعمت ذات او بالاي گفتست زفان از كار شد چه جاي گفتست چه گو
۱۶ اسفند ۱۳۸۹
به نام آنک جان را نور دین داد
به نام آنك جان را نور دين داد خرد را در خدا داني يقين داد خداوندي كه عالم نامور زوست زمين و آسمان زير و زبر زوست دو عالم خلعت هستي ازو يافت فلك بالا زمين پستي ازو ياف
۱۶ اسفند ۱۳۸۹
خداوندا توئی دانای عالم
خداوندا توئي داناي عالم ز عالم برتري و از جان عالم نه گيتي بود ني ابليس و آدم نه عالم بود و ني ذرات عالم تو آن پروردگار كردگاري كه بي حبر و قلم صورت نگاري به دست خود
۱۶ اسفند ۱۳۸۹
به توفیق خدای صانع پاک
به توفيق خداي صانع پاك كه دانش مي‌دهد بر ملك و افلاك ز بلبل نامه بيتي چند گويم چو آب رفته باز آمد به جويم قلم برگير و راز دل عيان كن سرآغازش به نام غيب دان كن خداو
۱۶ اسفند ۱۳۸۹
تئاتر متعهد ، منادی دعوت همگان برای ساختن کشور است
جهانگیر الماسی معتقد است : دعوی اصلی تئاتر متعهد و هنرمند بسیجی دعوت مردم به سمت ساختن کشور و طراحی معماری فرهنگی آن است.
۱۶ اسفند ۱۳۸۹
تئاتر بسیجی، بسیجی تئاتری
كانون فرهنگي تربيتي حر از جمله كانونهاي فعالي است كه نيروهاي خوبي در زمينه‌هاي مختلف هنري تربيت كرده است و جوانان شايسته‌اي در حوزه تئاتر، كارشان را از آنجا آغاز كرده‌اند.
۱۶ اسفند ۱۳۸۹
توجه متولیان دولتی به تئاتر انقلاب کم است
مجيد سرسنگي، تهيه کننده نمايش 1357 در نشست خبري اين نمايش، ضمن بيان اين مطلب اظهار داشت: پروژه 1357، مربوط به انقلاب اسلامي و شکل گيري آن از کودتاي 27 مرداد تا بهمن 57 است.
۱۶ اسفند ۱۳۸۹
میرهولد و ژست بازیگر
كارل ـ تئودور ـ كازيمير ـ ميرهولد (carl – Theodor – Cazimir – Meyerhold) يكي از نامداران تئاتر معاصر جهان و نيز از تأثيرگذارترين آنهاست. وي با شيوة اجرايي خاص و متفاوت خود در دهه 30-1920 توانست تئاتر اروپا و روسيه را از جنبه‌هاي مختلف تحت‌الشعاع قرار دهد.
۱۶ اسفند ۱۳۸۹
تئاتر مستند سياسي
تئاتر سياسي سابقه‌اي بس طولاني دارد. در يونان باستان، كه در آن علم سياست در بالاترين درجة اهميت قرار داشت، تئاتر سياسي قطعاً مي‌توانست موضوع مناسبي براي نگارش و اجرا باشد. نمايش‌هاي اشيل مثل «اورستي» يك نمايش سياسي تاريخي است.
۱۶ اسفند ۱۳۸۹
شبیه نامه امامزاده حضرت محمد تقی (ع)
داشتم «فرد»هاي تعزية رودهن1 را رونويسي مي‌كردم. ناگهان ذهنم متوجه امامزاده محمدتقي(ع) ـ مدفون در رودهن ـ شد: «آيا مي‌توانم تعزية اين امام‌زادة واجب‌التعظيم را بسرايم؟» با ترس و نگراني قلم را بر كاغذ چرخاندم.
۱۶ اسفند ۱۳۸۹
معرفی کتاب های فصل
در اینجا به معرفی تعدای از کتاب های انتشار یافته با موضوع تئاتر، می پردازیم.
۱۶ اسفند ۱۳۸۹
تاریخچه نمایش در ایران
نمایش و نمایش نامه نویسی به مفهوم اروپایی آن در ایران سابقه دیرینه ای ندارد. از قرن ها پیش هنر نمایش در اشکال سنتی آن رایج بود, شبیه خوانی یا تعزیه, خیمه شب بازی,نقالی و تخت حوضی شیوه های نمایشی بود که در میان مردم مقبولیت داشت.
۱۴ اسفند ۱۳۸۹
امیرالمؤمنین حیدر تمامست
ز مشرق تا به مغرب گر امامست اميرالمؤمنين حيدر تمامست گرفته اين جهان زخم سنانش گذشته زان جهان وصف سه نانش چو در سر عطا اخلاص او راست سه نان را هفده آية خاص او راست س
۱۴ اسفند ۱۳۸۹
ز معراج نبی رمزی بگو باز
بأكافي يكي گفت اي سرافراز ز معراج نبي رمزي بگو باز بيان كن سِرّ معراجش كه چون بود بگفت او هم درون و هم برون بود يكي بد ذات او در بود آنجا يقين مي‌ديد او معبود آنجا
۱۴ اسفند ۱۳۸۹
شبی آمد برش جبریل خرّم
شبي آمد برش جبريل خرّم كه هان آگاه باش اي صدرِ عالم ازين تاريكدان خيز و گذر كن بدار الملك ربّاني سفر كن بسوي لامكان امشب قدم زن بگير آن حلقه را و
۱۴ اسفند ۱۳۸۹
ثنائی گو بر ارباب بینش
ثنائي گو بر ارباب بينش سزاي صدر وبدر آفرينش محمد آنكه نور جسم و جانست گزين و مهتر پيغامبرانست حبيب خالق بيچون اكبر درون جزو و كل او شاه و سرور ز نورش ذرّهٔ خورشيد و
۱۴ اسفند ۱۳۸۹
بنام کردگار هفت افلاک
بنام كردگار هفت افلاك كه پيدا كرد آدم از كفي خاك خداوندي كه ذاتش بي‌زوالست خرد در وصف ذاتش گنگ و لالست زمين و آسمان از اوست پيدا نمود جسم و جان از اوست پيدا مه و خ
۱۴ اسفند ۱۳۸۹
خواجهٔ دنیا و دین گنج وفا
خواجهٔ دنيا و دين گنج وفا صدر و بدر هر دو عالم مصطفي آفتاب شرع و درياي يقين نور عالم رحمة للعالمين جان پاكان خاك جان پاك او جان رها كن آفرينش خاك او خواجهٔ كونين و س
۱۴ اسفند ۱۳۸۹
آفرین جان آفرین پاک را
آفرين جان آفرين پاك را آنكه جان بخشيد و ايمان خاك را عرش را بر آب بنياد او نهاد خاكيان را عمر بر باد او نهاد آسمان را در زبردستي بداشت خاك را در غايت پستي بداشت آن ي
۱۴ اسفند ۱۳۸۹
فداک ابی و امی این تمشی
فداك ابي و امي اين تمشي براق آمد مگر بر عزم عرشي تورا چه عالم و چه عرش و چه فرش كه صد عالم وراي عرش و فرشي كنون روحانيان عرش را بين چو سر بر خط نهاده انس و وحشي تويي سل