در حال بارگذاری؛ صبور باشید
منبع :
شنبه

۲۰ شهریور ۱۳۸۹

۱۹:۳۰:۰۰
27732

عالم از شور تو غرق هیجان است هنوز

عالم از شور تو غرق هيجان است هنوز نهضت‌ات مايه الهام جهان است هنوز بهر ويراني و نابودي بنيان ستم خون جوشان تو چون سيل، دمان است هنوز در فداكاري مردانه‌ات اي رهب

منبع :
شنبه

۲۰ شهریور ۱۳۸۹

۱۹:۳۰:۰۰
27731

می رسد از دور اسبی با نگاه غرق خونی

مي رسد از دور اسبي با نگاه غرق خوني مي رسد از دور با زين و يراق واژگوني   مشك هاي با وضويي اشك هاي بي عمويي دست هاي با شكوهي خيمه هاي بي ستوني   ساروان آهسته ران

منبع :
شنبه

۲۰ شهریور ۱۳۸۹

۱۹:۳۰:۰۰
27730

روی لب های خیمه ها

... ناگهان شاعري پريشان شد ، گريه - گريه - رسيد تا باران در خيالش دوباره مي باريد ، روي لب هاي خيمه ها ، باران در هياهوي گرم و مبهم باد ، نيزه در نيزه عشق رفت از ياد  يك

منبع :
شنبه

۲۰ شهریور ۱۳۸۹

۱۹:۳۰:۰۰
27729

جانیم اولسون سن تکی انسانـه قوربان یا حسین(ع)!

جانيم  اولسون  سن تكي  انسانـه  قوربان  يا حسين(ع)! ائيـله ييبسن  عالمي  باخ گؤر  نه  حئيران  يـاحسيـن(ع)! كيـم  كئچـَــر   اهل و عيـال

منبع :
شنبه

۲۰ شهریور ۱۳۸۹

۱۹:۳۰:۰۰
27728

بسوخت آخر جگرم، بگوی با من سخنی

بسوخت آخر جگرم، بگوي با من سخني دريغ منما پسرم، چرا دلم مي‌شكني؟ جهان همه رفته زهوش، منم سراپا همه گوش مگر از آن لعل خموش، رسد بگوشم سخني تو صيد خونين دهني، تپيده

منبع :
شنبه

۲۰ شهریور ۱۳۸۹

۱۹:۳۰:۰۰
27727

دلت گرفته، چرا حال تو خراب شده‌ست؟

دلت گرفته، چرا حال تو خراب شده‌ست؟ عزيز! چشم قشنگت چرا پر آب شده‌ست؟ مگر كه كودك من عيب و علتي دارد؟ جواب داري، اما دلت كباب شده‌ست مگر كه كودك من...؟ بغض‌تان

منبع :
شنبه

۲۰ شهریور ۱۳۸۹

۱۹:۳۰:۰۰
27726

این خاک بهشت است که قیمت شدنی نیست

  اين خاك بهشت است كه قيمت شدني نيست ريگ ملكوت است، عقيق يمني نيست افتاده ابوالفضل ابوالفضل در اين دشت ديگر علم هيچ يك انداختني نيست در خاك تو را دفن نكرديم و دميد

منبع :
شنبه

۲۰ شهریور ۱۳۸۹

۱۹:۳۰:۰۰
27725

از خودم رسته‌ام یا اباالفضل

از خودم رسته‌ام يا اباالفضل با تو پيوسته‌ام يا اباالفضل از تماشاي اين خاك مرده خسته‌ام، خسته‌ام، يا اباالفضل پاي تا سر پر از زخم نيزه مشك بگسسه‌ام، يا اب

منبع :
شنبه

۲۰ شهریور ۱۳۸۹

۱۹:۳۰:۰۰
27724

نشسته سایه ای از آفــــــــــــتاب بر رویش

نشسته سايه اي از آفــــــــــــتاب بر رويش به روي شانه ي طوفان رهاست گيسويش *** ز دوردست ، سواران دوباره مي آيند كه بگذرند به اسبان خويش از رويش *** كجاست يوسف مجروح پ

منبع :
شنبه

۲۰ شهریور ۱۳۸۹

۱۹:۳۰:۰۰
27723

در ره عشق مـــرام دگـــــری می بـــــــاید

در  ره  عشق  مـــرام  دگـــــري  مي بـــــــايد سر  پــر شـــور  و  دل  شعله وري  مي بـــايد   عيب  پروانـــه  نگـــــوييد  كـــه&n

منبع :
شنبه

۲۰ شهریور ۱۳۸۹

۱۹:۳۰:۰۰
27722

ساعت پنج بعد از سکوتم ثانیه‌ثانیه جاده در من

ساعت پنج بعد از سكوتم ثانيه‌ثانيه جاده در من عقربه‌عقربه گيج و حيران واي من واي دل واي بر من دجله از تشنگي بي‌هوا مرد دست من دست دل بي‌هوا رفت زنگ اخبار دل بي&

منبع :
شنبه

۲۰ شهریور ۱۳۸۹

۱۹:۳۰:۰۰
27721

آخرین سرباز کوچک"

آخرين سر باز كوچك دستهايش را گشود گرد غم از چهره ي نوراني دريا زدود بر تن تفتيده ي شن ها شهامت مي كشيد نوجواني كه قرار از خيمه ي زينب ربود سايه اي مي خواست تا در خون

منبع :
شنبه

۲۰ شهریور ۱۳۸۹

۱۹:۳۰:۰۰
27720

قرار از دل ربوده آه و اشک کبریا امشب

قرار از دل ربوده آه و اشك كبريا امشب نشسته بر جبين دل غم كرب و بلا امشب ابوفاضل بدون دست و اصغر تشنه لب بي جان فرات از شرم مي نالد ز دردي بي شفا امشب شده هفت آسمان دلخون

منبع :
شنبه

۲۰ شهریور ۱۳۸۹

۱۹:۳۰:۰۰
27719

در مشک تشنه، جرعه ی آبی هنوز هست

در مشك تشنه، جرعه ي آبي هنوز هست اما به خيمه ها برسد با كدام دست؟ برخاست با تلاوت خون، بانگ يا اخا وقتي «كنار درك تو، كوه از كمر شكست» تيري زدند و ساقي مستان ز دست

منبع :
شنبه

۲۰ شهریور ۱۳۸۹

۱۹:۳۰:۰۰
27718

این اشک‌ها به پای شما آتشم زدند

اين اشك‌ها به پاي شما آتشم زدند شكر خدا براي شما آتشم زدند من جبرييل سوخته بالم، نگاه كن! معراج چشم‌هاي شما آتشم زدند سر تا به پا خليل گلستان‌نشين شدم هرجا كه

منبع :
شنبه

۲۰ شهریور ۱۳۸۹

۱۹:۳۰:۰۰
27717

حال ما در غم عظمای تو دیدن دارد

حال ما در غم عظماي تو ديدن دارد در غم تشنگي‌ات اشك چكيدن دارد تو بخوان باز بخوان باز كه از لب‌هايت صوت قرآن به روي نيزه شنيدن دارد چقدر بوي دل و موي پريشان آورد ا

منبع :
شنبه

۲۰ شهریور ۱۳۸۹

۱۹:۳۰:۰۰
27716

چل روز شد که چشمم تطهیر گشت با غم

چل روز شد كه چشمم تطهير گشت با غم با واژه‌هاي خونين مي‌خواندم محرم بر سينه مي‌زند غم در دسته‌هاي ماتم مي‌آورد اگرچه دستان خسته‌ام كم مرثيه غريبي است ب

منبع :
شنبه

۲۰ شهریور ۱۳۸۹

۱۹:۳۰:۰۰
27715

ای توسن سپیده خونین سخن بگو

اي توسن سپيده خونين سخن بگو وز ظلمت شبانه سنگين سخن بگو عطر بهار مي‌رود از اين ديار سرد ز افتادن شكوفه نسرين سخن بگو از آن كوير سوخته و شهر بي‌چراغ زآن قوم بي‌

منبع :
شنبه

۲۰ شهریور ۱۳۸۹

۱۹:۳۰:۰۰
27714

دلخوشم من چون گدای این درم

دلخوشم من چون گداي اين درم هم گداي فاطمه هم حيدرم سوي اين در هست دائم دست من نيست حاجت بر سراي ديگرم آبرويم از در اين خانه است زين سبب از خلق عالم برترم تا كه آيد نام

منبع :
شنبه

۲۰ شهریور ۱۳۸۹

۱۹:۳۰:۰۰
27713

آفتاب آسمان مجد و رحمت زینب است

آفتاب آسمان مجد و رحمت زينب است حامي توحيد و قرآن و ولايت زينب است درّ درياي فضيلت عنصر شرم و عفاف قهرمان عرصه صبر و شهامت زينب است در دمشق و كوفه با آن خطبه‌هاي آت

تماس با هنر اسلامی

نشانی

نشانی دفتر مرکزی
ایران ؛ قم؛ بلوار جمهوری اسلامی، نبش کوچه ۶ ، مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام، طبقه دوم، خبرگزاری ابنا
تلفن دفتر مرکزی : +98 25 32131323
فاکس دفتر مرکزی : +98 25 32131258

شبکه‌های اجتماعی

تماس

تمامی حقوق متعلق به موسسه فرهنگی ابنا الرسول (ص) تهران می‌باشد