در حال بارگذاری؛ صبور باشید
منبع :
یکشنبه

۲۱ شهریور ۱۳۸۹

۱۹:۳۰:۰۰
27884

امشب متزلزل فلـــــــــــک از وقعه فرداست

امشب متزلزل فلـــــــــــك از وقعه فرداست فردا به زمــــــــــين ايتي از محشر كبراست   امشب بفلـــك بانگ فغان زاهل زمين است فردا به زمــــــــين چون بدن حجت يك

منبع :
یکشنبه

۲۱ شهریور ۱۳۸۹

۱۹:۳۰:۰۰
27883

تا گردش زمانه و لیل و نهار هست

تا گردش زمانه و ليل و نهار هست نام حسين (ع) هست و حسيني شعار هست اين نام پرشكوه بر اوراق روزگار جاويد هست تا ورق روزگار هست تا در دلي ز شوق حقيقت زبانه‌اي است زين حق

منبع :
یکشنبه

۲۱ شهریور ۱۳۸۹

۱۹:۳۰:۰۰
27882

یک شهر دعا خواند و بلا کم نشد امسال

يك شهر دعا خواند و بلا كم نشد امسال خون شد جگر خلق و محرم نشد امسال  اي ماه چه دير آمدي از راه و عجيب است دل واپس تو  عالم و آدم نشد امسال  پيش از تو محرم شد و پي

منبع :
یکشنبه

۲۱ شهریور ۱۳۸۹

۱۹:۳۰:۰۰
27881

غبار غم

روي گيسوي خورشيد قطره هاي خون پيداست پرده ها زخاكستر بر نگاه عاشوراست مي وزد غروب و باز جلوه ها زتاريكي ماه من كجا مُرده ست؟ در دلم چرا غوغاست؟ نشتري ميان جان دارم

منبع :
یکشنبه

۲۱ شهریور ۱۳۸۹

۱۹:۳۰:۰۰
27880

دست نقاش به رقص آمد و تصویر کشید

دست نقاش به رقص آمد و تصوير كشيد طرحي از واقعه بر صفحه ي تقدير كشيد   بوم نقاشيش از گرگ صفت ها پر بود بين شان مرد يَلي با صفت شير كشيد   مدتي بعد تني زخمي و بي دس

منبع :
یکشنبه

۲۱ شهریور ۱۳۸۹

۱۹:۳۰:۰۰
27879

غریو شیون در گوش خیمه‌ها افتاد

غريو شيون در گوش خيمه‌ها افتاد كه: «دست‌هاي كسي از بدن جدا افتاد» غريو، آتش شد... خيمه‌ها در آتش سوخت زمين، زبانه گرفت و به دست و پا افتاد زمين، زبانه گرفت

منبع :
یکشنبه

۲۱ شهریور ۱۳۸۹

۱۹:۳۰:۰۰
27878

بیـا که این عصر باده ی خون با خیال جنون شرح جان دارد

بيـا  كه  اين عصر  باده ي خون   با خيال  جنون  شرح  جان دارد بسوزد  دل  يا  امام  زمان !  درد  عشقي  كــــه  عـاشقان  دارد بـه

منبع :
یکشنبه

۲۱ شهریور ۱۳۸۹

۱۹:۳۰:۰۰
27877

این چه شوری است که اینگونه بلا خیز شده

اين چه شوري است كه اينگونه بلا خيز شده نيزه‌زاري به قدوم قدمش تيز شده   چه بهاري كه گلزخم تن صاعقه‌ها چلچراغ شب تنهايي پاييز شده   زورق عشق كه توفان بلا سا

منبع :
یکشنبه

۲۱ شهریور ۱۳۸۹

۱۹:۳۰:۰۰
27876

به فرمان خداوندی نظر کرد

به فرمان خداوندي نظر كرد                          زحج بگذشت و آهنگ سفر كرد خداي خويش را فرمود لبيك  &nbsp

منبع :
یکشنبه

۲۱ شهریور ۱۳۸۹

۱۹:۳۰:۰۰
27875

سبز بخت سرخ او

تا شقايق را به دست عشق بر كرديم ما زير دوش آفتاب خون وضو كرديم ما همچو قوي مست دست افشان وجود خويش را در شط سرخ شهادت شستشو كرديم ما گر چه دست از جان و سر شستيم پاكوب

منبع :
یکشنبه

۲۱ شهریور ۱۳۸۹

۱۹:۳۰:۰۰
27874

تقدیم به زین االعابدین (ع)

شب بود و روحم درسكوتي نوحه گرشد فرمانرواي سينه هاي شعله ورشد چشمم كه مي بايست، شب را درنوردد درخيمه با طفلان گريان همسفرشد گفتيد: من بيماربودم آه اما هرعضومن برچشم

منبع :
یکشنبه

۲۱ شهریور ۱۳۸۹

۱۹:۳۰:۰۰
27873

بیـا که این عصر باده ی خون با خیال جنون شرح جان دارد

بيـا  كه  اين عصر  باده ي خون   با خيال  جنون  شرح  جان دارد بسوزد  دل  يا  امام  زمان !  درد  عشقي  كــــه  عـاشقان  دارد بـه&n

منبع :
یکشنبه

۲۱ شهریور ۱۳۸۹

۱۹:۳۰:۰۰
27872

باران گرفت و پنجره لرزید در ساعت مردد تاریخ

باران گرفت و پنجره لرزيد در ساعت مردد تاريخ طوفان گريه هاي تو پيچيد در خطبه مجدد تاريخ وقتي كه تيغ تشنه لب از مرد تجويد تازه زمزمه مي كرد تفسير سرخ واقعه مي خواست پيش

منبع :
یکشنبه

۲۱ شهریور ۱۳۸۹

۱۹:۳۰:۰۰
27871

خاک خونْ آغشته لبْ‌تشنگان کربلاست

خاك خونْ آغشته لبْ‌تشنگان كربلاست آخر اي چشم بلابين! جوي خونبارت كجاست؟ جز به چشم و چهره، مسپَر خاك اين ره كآن همه نرگس چشم و گل رخسار آل مصطفي است اي دل بي‌صبر

منبع :
یکشنبه

۲۱ شهریور ۱۳۸۹

۱۹:۳۰:۰۰
27869

نذری آقا علی اکبر ( ع )

آ   زينب و سكينه را يك طرف روانه كن زلف احمدانه را چندبار شانه كن   يك كمي برو حرم با زنان وداع گوي يك كمي گلايه از مردم زمانه كن   يك كمي امان بده بيشتر  بب

منبع :
یکشنبه

۲۱ شهریور ۱۳۸۹

۱۹:۳۰:۰۰
27867

نذری حضرت زینب ( س )

زخمي هزار كربلاي كينه اي مثل نوحه هاي حضرت سكينه اي   اشك زينبانه در برابر سري آه صادقانه در بقيع سينه اي   آن قَدَر عميق مثل چاه حيدري آن قَدَر زلال مثل آبگي

منبع :
یکشنبه

۲۱ شهریور ۱۳۸۹

۱۹:۳۰:۰۰
27866

مرثیه مشک

 چشم پرخون بود و دستا نش جدا                    مشـك او بي آب و بر لب اي خدا يـاري اندر كس نمي بيـنم چرا ؟    &nb

منبع :
یکشنبه

۲۱ شهریور ۱۳۸۹

۱۹:۳۰:۰۰
27864

غروب کرد

خورشيد مي‏چكيد كه دريا غروب كرد يك مرد پشت پلك تماشا غروب كرد   چشمي كه پاي آينه و آفتاب و آب مي‏ريخت گريه‏هاي خودش را غروب كرد   از دست‏هاي روشن رو سوي

منبع :
یکشنبه

۲۱ شهریور ۱۳۸۹

۱۹:۳۰:۰۰
27863

دیده بگشا که در این میکده غم آمده است

ديده بگشا كه در اين ميكده غم آمده است وقت نازل شدنش قافيه كم آمده است وببين جام – كه رخسار مي اش زرد نمود – و علمدار – كه بي دست و علم آمده است – قلم آمد بن

منبع :
یکشنبه

۲۱ شهریور ۱۳۸۹

۱۹:۳۰:۰۰
27862

وداع زینب (س)

آيم به قتلگاه كه پيدا كنم تو را                                     امشب

تماس با هنر اسلامی

نشانی

نشانی دفتر مرکزی
ایران ؛ قم؛ بلوار جمهوری اسلامی، نبش کوچه ۶ ، مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام، طبقه دوم، خبرگزاری ابنا
تلفن دفتر مرکزی : +98 25 32131323
فاکس دفتر مرکزی : +98 25 32131258

شبکه‌های اجتماعی

تماس

تمامی حقوق متعلق به موسسه فرهنگی ابنا الرسول (ص) تهران می‌باشد