۲۸ دی ۱۳۸۹
جلوه خداوند در معماری اسلامی
هنر معماري اسلامي، هنري است كه بر پايه دين گام بر مي دارد. ميراث معماري اسلامي ثروتي تمدني به شمار مي رود كه با توجه به شرايط عصر و تحولات تمدني، ويژگي هاي خاص خود را ب
۲۷ دی ۱۳۸۹
به باور آمدنت
نيستي امابه باور آمدنت به ضريح جاده هاي دور دست دخيل بسته ام و انتظار راشماره مي كنم...
۲۷ دی ۱۳۸۹
ای جمعه ی عزیز!
اي جمعه عزيز: شنبه‌ها عريضه مي‌نويسم شكسته‌هاي زني را بر كف راهروي دادگاه مرثيه مي‌كنم يكشنبه‌ها بستني مي‌فروشم كودكي به رويم آتش مي‌گشايد د
۲۷ دی ۱۳۸۹
جهان، قرآنی مصور است
جهان، قرآني مصور است و آيه ها در آن به جاي آنكه بنشينند، ايستاده اند درخت، يك مفهوم است دريا، يك مفهوم است و خورشيد و ماه و گياه... با چشمهاي عاشق، بيا جهان را تلاوت كني
۲۷ دی ۱۳۸۹
در عطش دیدارت ثانیهها را میشمارم
در عطش ديدارت ثانيه‌ها را مي‌شمارم تو در كجاي اين سرزمين ايستاده‌اي، كاش صدايم به گوش باد مي‌رسيد! به انتظارت نشسته‌ام، در كوچه‌هاي فراموشي! انتظار نقر
۲۷ دی ۱۳۸۹
تقدیم به آشنای پنهان امام زمان
براي ديدنت چه گلهايي كه مي شناسم اما رنگ كدام گنبد است دلِ كدام عارف كدام كلمه اين خودكا ر ديوانه كه مي دود ، نوك مي زند پيدايت نمي كند بادبادك ام خورده به سقف من ره
۲۷ دی ۱۳۸۹
روز مبادا
وقتي تو نيستي نه هست‌هاي ما چونان‌كه بايدند نه بايدها ... مثل هميشه آخر حرفم و حرف آخرم را با بغض مي‌خورم عمري‌ست لبخندهاي لاغر خود را در دل ذخيره مي‌كنم ب
۲۷ دی ۱۳۸۹
تا آن مرد بیاید
او نعل مي كند تمام اسب ها را در باران تا... *** تمام نقاشي هاش اسب دارد او نعل مي كند تمام اسب ها را در باران تا آن مرد بيايد در باران با سبد
۲۷ دی ۱۳۸۹
چند رباعی مهدوی
نه شرم و حيا، نه عار داريم از تو امّا گِله بي‌شمار داريم از تو ما منتظر تو نيستيم آقاجان تنها همه «انتظار» داريم از تو...! 2 ٭ ٭ ٭ هر روز به دنبال جواب
۲۷ دی ۱۳۸۹
بی روی تو
بي روي تو، ماه و سالمان گمشده است آيينة بخت و فالمان گمشده است چون عقربه‌ها به دور خود مي‌گرديم پرواز درون بالمان گمشده است *** يك صبح، شب از چشم يقين مي‌افتد
۲۷ دی ۱۳۸۹
«او» آمدنیست
با بوي خدا و با وضو مي‌آيد از كعبه و سمت رو به رو مي‌آيد «او» آمدني‌ست، لحظه‌ها مي‌دانند يك لحظه به عشق مانده، او مي‌آيد
۲۷ دی ۱۳۸۹
رباعىها
از بس كه براي ديدنت بد شده‏ام در راه رسيدنم به تو سد شده‏ام رسوا نكني مرا ميان مردم عمري‏ست به عشق تو زبانزد شده‏ام *** تا چ
۲۷ دی ۱۳۸۹
امام مطلق
آن يار كه ما راست، به جان خواستني است جنت به جمال وجهش آراستني است اي قائم بالحق، اي امام مطلق نام تو حقيقتاً به پا خاستني است
۲۷ دی ۱۳۸۹
وارث ذوالفقار
اي سبزتر از بهار، كي مي‌آيي؟ اي وارث ذوالفقار كي مي‌آيي؟ مجنون شده عالمي در اين صبر و قرار خون شد دل انتظار، كِي مي‌آيي؟!
۲۷ دی ۱۳۸۹
ادرکنی!
اي مخزن سرّ كردگار، ادركني! اي هم تو نهان و آشكار، ادركني! بگزيده براي خويش، هر كس ياري اي در دو جهان مرا تو يار، ادركني!
۲۷ دی ۱۳۸۹
ادرکنی
اي حجت حق، مظهر ذات، ادركني! اي ذات تو مصدر صفات، ادركني! اي نقطه مركز، اي ولايت واجب اي دايره‌دار ممكنات، ادركني!
۲۷ دی ۱۳۸۹
ای جان جهان، کهف امان ادرکنی
اي جان جهان، كهف امان ادركني اي حجّت حق، روح روان ادركني در حسرت ديدار رخت مي‌سوزيم يا مهدي صاحب‌الزمان(عج) ادركني *** اي چشم و چراغ اهل ايمان بازآ موعود امم، حجت ي
۲۷ دی ۱۳۸۹
چند رباعی
مشتاق جمال همچو ماهش، هستيم محتاج نگاه گاهگاهش هستيم عمري‌ست كه بسته‌ايم بر روزنه‌ها چشمي كه يقين كند به راهش هستيم ٭ ٭ ٭ سالي گذرد بي‌تو مرا روز؛ بيا جان سو
۲۷ دی ۱۳۸۹
هجران
آرزومندم كه بينم روي دوست پاي او بوسم چو خاك كوي دوست بس عجب نبود اگر دل خون بود چونكه دورم از رخ دلجوي دوست
۲۷ دی ۱۳۸۹
اشتیاق
سودازده مهر دل افروز منم ديوانه روي تو، در سوز منم آرام دل غمزده، اي دوست تويي بر شوق لقايت، هر شب و روز منم