۲۸ فروردین ۱۳۹۰
العقيدة والدين في الجزيرة العربية
عند ما رفع « إبراهيم الخليل » لواء التوحيد في البيئة الحجازية ، واعاد بناء الكعبة المعظمة ورفع قواعدها بمعونة ابنه « اسماعيل » ، ت
۲۸ فروردین ۱۳۹۰
العربُ والرُّوح القتالية
من الناحية النفسية يمكن القول بان عرب الجاهلية كانوا النموذج الكامل للإنسان الحريص ، الموصوف بالطمَع الشديد ، القويّ التعلق بالماديات. &
۲۸ فروردین ۱۳۹۰
العَرَب قبلَ الإسلام
لمعرفة أوضاع العرب قبل الإسلام يمكن الرجوع إلى المصادر التالية : 1 ـ التوراة على ما فيها من تحريفات. 2 ـ كتابات اليونانيين والروميين في
۲۸ فروردین ۱۳۹۰
الدين في أرض الحجاز
لقد كان الدينُ الرائج في الحجاز هو الوثنية ، وعبادة الاصنام. نعم كانت هناك أقليّات دينية يهودية تقطن في يثرب ( المدينة فيما بعد ) وخيبر ، ك
۲۸ فروردین ۱۳۹۰
الخرافات في عقائد العرب الجاهلية
كانت عقائدُ جميع الامم والشعوب العالمية يوم بزوغ شمس الإسلام ممزوجة بألوان من الخرافات والأساطير. فالاساطير اليونانية والساسانية ك
۲۸ فروردین ۱۳۹۰
الإمام عليّ يصف العهد الجاهليّ
وقد وصف الإمامُ عليّ أميرُ المؤمنين ( عليه السلام ) تلك الحالة في خطبه ، وحيث أنه عاصر ذروة ذلك الوضع المأساوي ووصفه وصفاً دقيقاً لذلك ينبغي أ
۲۸ فروردین ۱۳۹۰
الآداب مرآة آداب الشعوب ونفسياتها
المخلَّفاتُ الفكرية والثقافية ، وما يتركه أيُ شعب من الشعوب من قصص وحكايات افضل وسيلة للتعرف على خلفياته النفسية والأخلاقية ، ذلك لأنّ الآد
۲۸ فروردین ۱۳۹۰
الاخلاق العامة في المجتمع الجاهلي العربي
ومهما يكن من امر فان عوامل مختلفة كالجهل وضيق ذات اليد ، وجشوبة العيش ، وعدم وجود قانون صحيح يحكم الحياة الاجتماعية ، وحالة البداوة الموجبة ل
۲۸ فروردین ۱۳۹۰
أخلاقُ العرب وتقاليدُهم العامة
والمراد منها هو الأَخلاق والآداب الاجتماعية الّتي كانت سائدة في ذلك المجتمع ، وقد سادت بعض هذه الاخلاق والعادات والتقاليد في المجتمع العرب
۲۷ فروردین ۱۳۹۰
شاه رسل و شفیع مرسل
شاه رسل و شفيع مرسل خورشيد پسين و نور اول جاروب زنان بارگاهش ازپر فرشتهٔ رفته راهش شمشير سياستش سرانداز شمشير زبانش گوهر انداز خورشيد به
۲۷ فروردین ۱۳۹۰
ای عذر پذیر عذرخواهان
اي عذر پذير عذرخواهان عفو تو شفيع پرگناهان خسرو كه كمينه بندهٔ تست در هر چه فتد افگندهٔ تست آنرا كه تو افگني بهر زيست بر داشتنش به بازوي كيست
۲۷ فروردین ۱۳۹۰
ای داده به دل خزینهٔ راز
اي داده به دل خزينهٔ راز عقل از تو شده خزينه پرداز اي ديده گشاي دوربينان سرمايه دهٔ تهي نشينان اي تو به همين صفت سزاوار نام تو گره كشاي هر كار
۲۷ فروردین ۱۳۹۰
سخن آن به که بهر ارجمندی
سخن آن به كه بهر ارجمندي ز معراج نبي يابد بلندي رسولي كاسمان را پايه داده ركابش عرش را پيرايه داده شبي تنگ آمده زين حجرهٔ تنگ ز پستي سوي بالا كر
۲۷ فروردین ۱۳۹۰
خدایا چون به منشور الهی
خدايا چون به منشور الهي رقم كردي سپيدي و سياهي ز باران عنايت گل سرشتي برات مردمي بر وي نبشتي مثال هستي ما هم ز اول به توقيع كرم كردي مسجل ز
۲۷ فروردین ۱۳۹۰
به نام آنکه جان را زندگی داد
به نام آنكه جان را زندگي داد طبيعت را به جان پايندگي داد خداونديكه حكمت بخش خاكست كمينه بخشش او جان پاكست دو كون از صنع او يك گل به باغي ز ملكش نه فلك يك شب چراغي رمو
۲۷ فروردین ۱۳۹۰
بود یدالله بوغا در مصاف
بود يدالله بوغا در مصاف با يكي از كينه وران در طواف حمله بسي كرد سوار دلير گبر ستيزنده نيامد به زير تا به چنان كش مكش از دستبرد شد ز دو سوالت پيكار خرد هر دو دلاور چو
۲۷ فروردین ۱۳۹۰
ای دو جهان ذرّهٔ از راه تو
اي دو جهان ذرّهٔ از راه تو هيچتراز هيچ به درگاه تو پشت فلك طوق سجود از تو يافت شام عدم صبح وجود از تو يافت يافته از درگه تو فتح باب بارگه اِنَّ ا
۲۷ فروردین ۱۳۹۰
ای گشایندهٔ خزاین جود
اي گشايندهٔ خزاين جود نقش پيوند كارگاه وجود همه هستي ز ملك تا ملكوت يك رقم زان جريدهٔ جبروت هست بي نيست آشكار و نهفت توئي و جز ترا نشايد گفت
۲۷ فروردین ۱۳۹۰
شبی همچون سواد چشم پاکان
شبي همچون سواد چشم پاكان نهفته رو، ز چشم خوابناكان ز نور او كينه پرتوي بدر ز قدر او نموداري شب قدر فلك مه را بسي دندانه كرده وزان گيسوي شب را شانه كرده مهش در چشم ني
۲۷ فروردین ۱۳۹۰
خداوندا چو جان دادی دلم بخش
خداوندا چو جان دادي دلم بخش دل عاشق، نه جان عاقلم بخش دروني ده كه بيرون نبود از درد به بيرون و درون نبود ز تو فرد چنان دارم كه تا پاينده باشم نه از جان بلكه از دل زنده