۱۰ آذر ۱۳۸۹
رسانه و تأثير آن بر هويت مسلمانان
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4
۱۰ آذر ۱۳۸۹
تأثيرات تلويزيون بر مسلمانان
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4
۱۰ آذر ۱۳۸۹
فقه نگاه به تصوير
v\:* {behavior:url(#default#VML);} o\:* {behavior:url(#default#VML);} w\:* {behavior:url(#default#VML);} .shape {behavior:url(#default#VML);} Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA M
۹ آذر ۱۳۸۹
نشست تخصصي فيلمنامهنويسي ديني در جشنواره تسنيم
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA
۶ آبان ۱۳۸۹
حرم عشق
ازعشق تودل مي بردم تاحرم عشق تاكوي خدابردمرا باكرم عشق يافاطمه بنگرشده ام. مست صفايش ازشوق تودل مي بردم تاحرم عشق ازبحرصفاخورددلم بادۀ دوشين ازجام شماخو
۶ آبان ۱۳۸۹
افتاده
مهجور پريشانم افتاده بكوي تو خوش بي سروسامانم ازغمزۀ موي تو اي دوست دلم سوزي تاچهره برافروزي زين شعله دلم سوزددرگوشۀ كوي تو شدبي سروسامان دل شوريده وحيرا
۶ آبان ۱۳۸۹
صفای قدم یار
به صفاي قدمت ديدة گلزار شكفت گل لبخند به شوق آمد و بسيار شكفت خنده‌ها بر لب صد پنجرة باز نشست روشني‌ها به دل پنجرة تار شكفت مژدة آمدنت پشت جفاكار شكست آتش عشق تو
۶ آبان ۱۳۸۹
بهار سبز در جمکران
چراغ ديده برافروز يارِ ما اينجاست فروغ روشن شب‌هاي تار ما اينجاست مباش بي‌خبر از روزگار رفتة خويش اميدهاي پر از انتظار ما اينجاست به دشت سينه برافروز پرچم توحي
۶ آبان ۱۳۸۹
تشنة نگاه
كوچه‌ها تشنة نگاه تو‌اَند عاشق جلوة پگاه تواَند تو مگر آيت خداوندي همه چشم‌انتظار راه تواَند در طلوع دوبارة خورشيد مست ديدار روي ماه تواَند تو شميم طلوع گل&zw
۶ آبان ۱۳۸۹
توی این شبای بی حوصله ی ساکت و پوچ
توي اين شباي بي حوصله ي ساكت و پوچ توي اين دقايق ِ بي رمق ِ ستاره سوز توي اين آسمون ِ كاغذي ِ پرنده كش مطمئن باش ، يه نفر مونده كه بيداره هنوز يه نفر كه پا گذاشته روي سر
۶ آبان ۱۳۸۹
دست تو باز می کند پنجره های بسته را
دست تو باز مي كند پنجره هاي بسته را هم تو سلام مي كني رهگذران خسته را دو باره پاك كردم و به روي رف گذاشتم آينه ي قديمي غبار غم نشسته را پنجره بي قرار تو كوچه در انتظار ت
۶ آبان ۱۳۸۹
تو بیا...
باز كن از سر زلفت گره اي دوست بيا سنبل زلف تو اي دوست چه نيكوست بيا مردم چشم من از فيض حضور تو بري‌ست زان نگاه منِ دل‌خسته به هر سوست بيا كاشكي در حرم عشق تو مي‌م
۶ آبان ۱۳۸۹
غم انتظار
بهارها همه در انتظار روي تواَند نگاه تشنه لبان تشنة سبوي تواَند شميم زلف تو را آفت خزاني نيست بهارها همه سرمست رنگ و بوي تواَند تو در نگاه همه چون بهشت موعودي هزار ع
۶ آبان ۱۳۸۹
برای مرد موعودی که می گویند در راه است
براي مرد موعودي كه مي گويند در راه است دعا و آرزو تا چند؟ او تا چند در راه است ؟ تمام جاده ها از خستگي بر خاك افتادند ولي عمريست آن تنها ترين يك بند در راه است . . . كجا
۶ آبان ۱۳۸۹
همه هست آرزویم که ببینم از تو روئی
همه هست آرزويم كه ببينم از تو روئي چه زيان ترا كه من هم برسم به آرزوئي به كسي جمال خود را ننموده اي و بينم همه جا به هر زباني بُوَد از تو گفتگوئي به ره تو بسك
۶ آبان ۱۳۸۹
ز دو دیده خون فشانم ز غمت شب جدایی
ز دو ديده خون فشانم ز غمت شب جدايي چه كنم كه هست اين ها گل باغ آشنايي همه شب نهاده ام سر چو سگان بر آستانت كه رقيب در نيايد به بهانه ي گدايي مژه ها و چشم شوخش به ن
۶ آبان ۱۳۸۹
از سر کوی تو گیرم که روم جای دگر
از سر كوي تو گيرم كه روم جاي دگر كو دلي را كه سپارم به دلآراي دگر عاقبت از سر كوي تو برون بايد رفت گيرم امروز دگر ماندم و فرداي دگر مگر آزاد كني، ورنه چو من بنده
۶ آبان ۱۳۸۹
همه دردم، همه داغم، همه عشقم، همه سوزم
همه دردم، همه داغم، همه عشقم، همه سوزم همه در هم گذرد هر مه و سال وشب و روزم وصل و هجرم شده آسان همه از دولت هجرت چه بخندم، جه بگريم، چه بسازم، چه بسوزم گفتني ني
۶ آبان ۱۳۸۹
ای چهار چوب ذوق که حاشا نمی شوی
اي چهار چوب ذوق كه حاشا نمي شوي اي فيلسوف عشق كه معنا نمي شوي اي حجم آتش عطش شوق و آشتي كه در دهان سينه من جا نمي شوي يك عمر پاي پرچمتان سينه مي زنيم جان تم
۶ آبان ۱۳۸۹
نمی از چشم های توست چشمه، رود، دریا هم
نمي از چشم هاي توست چشمه، رود، دريا هم كمي از رد پاي توست جنگل، كوه ، صحرا هم تو از تورات وانجيل و زبور از نور لبريزي تو قرآني ، زمين محو شكوهت، آسمان ها هم جهان نيلي ا